گفتگو با موضوع «میدان سرمایه و دیوار»؛ با نگاهی به دیوارنگاری میدان ولیعصر با حضور دکتر مجید سلیمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، صادق جمالی، گرافیست و منتقد هنری، صادق لطفیزاده طراح و منتقد هنری و محمدرضا وحیدزاده، دبیر نشست و پژوهشگر حوزۀ هنر، روز دوشنبه ۲۲ آذرماه برگزار شد.
در ابتدای نشست محمدرضا وحیدزاده دبیر نشست از پیشکسوتان دیوارنگاری شهری، هانیبال الخاص و مرحوم اصغر کفشچیانمقدم که با دیوارنگاری ساختمان لانه جاسوسی و سالن تربیت بدنی دانشگاه تهران، پایهگذار دیوارنگاری انقلابی در ایران بودند یاد کرد. وی در ادامه افزود: در دهۀ ۷۰ با تحولات اجتماعی و فرهنگی که در کشور ما رخ داد فضا تا حدودی به سمت گرایشهای متجددانه حرکت کرد و به برخی از سیاستهای سرمایهدارانه نزدیک شد. امروز ما در میدان ولیعصر با پدیدهای روبرو هستیم که ویژگیهای خاص خودش را دارد، از طرفی تباری از جنس دیوارنگارههای دهۀ شصت دارد و از طرفی اقتضائاتی چون بیلبورد و رسانههای محیطی و شهری به همراه دارد.
در ادامه دکتر مجید سلیمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید بر اهمیت رسانههای شهری و اقتضائات آن گفت: اگر رسانه را کانال انتقال پیام در نظر بگیریم، شهر به واسطه ویژگیهایی که دارد یک رسانه محسوب میشود و شهروندان به نوعی مخاطب شهر هستند. محیط زیست انسان امروزی شهر است و صدای هر شهری هم از دل رسانههای آن شهر شنیده میشود. تبلیغات شهری از قدیمیترین رسانهها هستند و مدرنیته با ورود تبلیغات و سرمایهداری، بیلبوردها را به شهروندان عرضه کرده است. وی افزود: به استناد آمارها، این رسانه حدود۷۰ درصد مخاطب دارد چرا که شهروندان، مخاطب اجباری این تبلیغات هستند. همچنین آمارها نشان میدهد تبلیغات شهری نه تنها باعث دلزدگی نمیشوند، بلکه در الگوی خرید مردم تاثیر قابل توجهی دارند.
در ادامه مجید سلیمانی بیان کرد: به دلیل گستردگی و استمرار مخاطب، میتوان ادعا کرد که اثرگذاری تبلیغات محیطی در سالهای آینده ادامه خواهد داشت. رسانههای محیطی به نسبت مخاطب در مقایسه با سایر رسانهها ارزانترین رسانه هستند.
سپس صادق جمالی، طراح، گرافیست و منتقد هنری در بخش دیگری از نشست برخط «میدان سرمایه و دیوار» با نگاهی به دیوارنگاری میدان ولیعصر گفت: ظهور خانه طراحان انقلاب اسلامی و فعالیت آن در بسترهای فرهنگی و هنری همزمان است با دورانی که ادبیات حاکم بر فضای بصری و گرافیکی شهری از ارزشهای ابتدای انقلاب اسلامی فاصله گرفته بود، البته این بدان معنا نیست که تمام آرمانهای انقلاب اسلامی در فضای محیطی شهری باید فریاد زده شود، بلکه بر عکس باید در آثار گرافیکی این ارزشها را فارغ از شعاری بودن، هنرمندانه جاری کنیم، همراه با شادی و سختیهای مردم؛ تا مردم با آثار ما احساس همدلی داشته باشند. بر همین اساس به نظر من یکی از موفقترین دیوارنگاریهای میدان ولیعصر مربوط به طرحی است که بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی نصب شد.
صادق جمالی در پایان این بخش مهمترین نکته را در این دانست که برای فضای هنری شهری باید ساختارسازی کرد تا مثل جشنواره فجر از آرمانهای اصلی دور نشویم و بعد به دنبال جشنوارههای جایگزین باشیم.
در ادامۀ نشست صادق لطفیزاده، طراح و منتقد هنری گفت: بیلبوردهای بزرگ با توجه به نسبتی که با مخاطب دارند او را مقهور میکنند، وی در ادامه بیان کرد: دیوارنگاره ولیعصر را نمیتوان بدون ساز و کار خانه طراحان بررسی کرد. مهمترین مسئله این است که خانه طراحان انقلاب اسلامی و دیگر نهادها وقتی منتسب به حاکمیت میشوند، نمیتوانند خود را نماینده مردم معرفی کنند.
وی افزود: به نظر من طراحان این رسانه هنوز نمیدانند از چه جایگاهی با مخاطب صحبت کنند و این لکنت در بعضی از آثار خانه طراحان دیده میشود. از سویی میخواهند رضایت مدیران را همراه داشته باشند و از سویی این محافظهکاری مانع بیان هنرمندانه و مردمی است. علت اصلی این لکنت وابسته بودن آن رسانه است. البته این مشکل در سایر نهادها هم هست؛ چرا که بیلبورد همیشه متعلق به نهادی است که قدرت دارد.
محمدرضا وحیدزاده، دبیر نشست عطف به جمله صادق لطفیزاده که بیان کرد «بیلبورد در دست نهادی است که قدرت دارد» به نظریه بوردیو اشاره کرد و این نظریه را رهیافتی راهگشا و روشمند برای بازشناسی پدیدهها دانست و افزود تعبیر بوردیو از میدان، به نوعی محل برخورد و تأثیر و تأثر نیروهاست. بر این اساس سرمایه هر فرد در میدانی است که در آن حضور دارد؛ خواه این میدان فرهنگی، اجتماعی یا میدان سیاسی باشد.
در ادامه نشست دکتر مجید سلیمانی این انتقاد را وارد دانست که دیوارنگاره ولیعصر هنوز هویت خود را پیدا نکرده است؛ به این علت که هر بار مخاطب دیوارنگاره تغییر میکند. وی افزود: در نظریه بوردیو با مفهوم خشونت نمادین روبرو میشویم. خشونت نمادین یعنی طبقه حاکم به واسطه قدرتی که دارد سلطه فرهنگی پیدا میکند و آن را بر مردم تحمیل میکند. با توجه به این نظریه، نکته مثبت تابلوهای میدان ولیعصر در این است که در تمام این طرحها روحیه ملی نمایان است. این نقطه قوت است که صاحبان این بیلبورد با وجود بودجهای که از حاکمیت می گیرند، دچار خشونت نمادین نشدند.
دکتر مجید سلیمانی این انتقاد را به سازمان اوج و دیگر سازمانهای فرهنگی هنری وارد دانست و گفت: متاسفانه در تمام این سالها هیچ پژوهشی انجام نشده تا ما بتوانیم با استناد به آمار، تاثیرگذاری این بیلبوردها را بر نگرش مردم بدانیم. باید نظرسنجیهای متوالی انجام بشود تا با دیدن سیر مطالعات طولی نقد بهتری داشته باشیم. اگر کار پژوهشی منتشر نشود و به میدان علم نیاید تا نقد بشود هیج فایده ای ندارد و اثرگذاری نخواهد داشت.
در ادامه این نشست صادق جمالی در مخالفت با نظر دو کارشناس دیگر در مورد حکومتی بودن خانه طراحان انقلاب اسلامی گفت: نباید این جریان خودجوش را حکومتی تصور کرد. این مجموعه قرار نبوده دولتی باشد، اما برای نیازهای حیاتی خودش به حمایت یک سازمان رسمی نیاز داشته. البته باید در کنار نقد زیباییشناسانه، نقد به ساختار خانه طراحان انقلاب اسلامی را هم مورد توجه قرار داد.
وی در بحث مخاطب تابلوها افزود: در بعضی تابلوها مخاطب ثانوی مردم هستند و هدف بچههای انقلابی این بوده است که مردم شاهد مطالبههای انقلابی از دولت باشند تا بدانند هنوز این دغدغه وجود دارد. گاهی مخاطب مردم هستند و گاهی افراد بیرون از انقلاب و برحسب این تغییر مخاطب، باید اجرای هنری و زیباییشناسی را تغییر داد.
صادق جمالی ادامه داد در بحث سینما، امام خمینی (ره) فرمودند ما با سینما مشکل نداریم بلکه با فحشا مشکل داریم. ابداع سینما در تمدن ما رخ نداده است و امام این جمله را گفتند تا ما در یک دوره گذار، از تکنیک سینما برای اهداف خودمان استفاده کنیم و بتوانیم نگاه تمدنی خود را در آن پیاده کنیم. اما در بحث گرافیک ما با چیزی خارج از تمدن خودمان روبرو نیستیم. ما گرافیک تمدنی داشتهایم. نقاشی مینیاتوری و نگارگری ایرانی خیلی بیشتر از باقی هنرهای جهانی به گرافیک نزدیک است و این قابلیت ویژهای است که ما در اختیار داریم.
ایشان در ادامه این نقد را به خانه طراحان و سازمان اوج وارد دانست که هنوز به فرم هنری انقلاب اسلامی دست پیدا نکردهاند و بعضی مواقع عملکرد هالیوودی دارند. نباید زبان هنر غربی را مبنا دانست و بعد ارزش انقلابی را بر آن الصاق کرد. رسالت ما احیا ارزشهای تمدنی است و باید به فرم مخصوص خودمان دست پیدا کنیم.
در امتداد صحبت صادق جمالی، مجید سلیمانی افزود: بین قالب و محتوا باید هماهنگی باشد. اگر بخواهیم هنر اعتراضی داشته باشیم باید به سوی طرحهای گرافیتی برویم؛ چون در آنجا اعتراض قابل باور است، اما در تابلوی میدان ولیعصر با آن ظاهر اشرافی و فاخر نمیشود توقع داشت که مخاطب آن را هنر اعتراضی بداند. این دیوار به مرور تبدیل به تریبون رسمی جمهوری اسلامی شده است و این جریان، باورپذیری و همدلی مردم را خدشه دار میکند.
در انتهای نشست لطفیزاده گفت: نهادها باید انتقادپذیر شوند. باید در نظر داشت جوانانی که در حال حاضر فعال هستند، صرفا از روی تکلیف به میدان آمدهاند. باید حمایت شوند و آموزش ببینند تا به فرم هنری خودمان دست پیدا کنیم و مرتکب تکرار فرمهای هالیوودی نشویم.
در انتهای این جلسه مجید سلیمانی به عدم حضور نمایندهای از خانه طراحان انقلاب اسلامی در جلسه اعتراض کرد و گفت: نهادهای فرهنگی با پژوهش و شنیدن نقدها متوجه نظر واقعی مردم خواهند شد و باید درک خود را از نظریههای ارتباطی ارتقا دهند.