محمدحسین میثاقی مجری برنامه فوتبال برتر، که خود متهم به جانشین ناخلف عادل فردوسیپور بودن است، در مقابل مهدی تاج، که متهم به فساد و حیف و میل کردن میلیاردها تومان پول فدراسیون فوتبال است، در مقابل هم به مناظره نشستند. سوی گفتگو از طرف مهدی تاج به سمت تحقیر میثاقی و یادآوری حاشیههای گذشته کشیده میشود و بالطبع میثاقی هم در دفاع از خود او را متهم به داشتن سپر رسانهای از جانب عادل فردوسیپور میکند. بعد از این گفتگو غوغایی در فضای مجازی برپا میشود. عدهای به طرفداری از عادل فردوسیپور در لشکر تاج دست و هورا میکشند و عدهای با تفکر و تعقل، بر اتهامات و شبهههای مطرح شده از مهدی تاج، چشم بر ظلمی که بر عادل فردوسیپور رفته میبندند و برای پرکردن لشکر مقابل مهدی تاج، از میثاقی حمایت میکنند.
چرا این مدل لشکرکشیها شکل میگیرد ؟ چرا همه یکصدا در مقابل فساد قرار نمیگیرند و بر علیه فاسد فریاد نمیزنند ؟ بهتر بپرسم؛ چرا در این موضوع خاص همه در یک جبهه بر علیه فساد قرار نگرفتند و سر باز کردن کینههای قدیمی باعث حمله مجدد به میثاقی میشود و عدهای برای مهدی تاج دست و هورا میکشند ؟
چرا در این موضوع خاص همه در یک جبهه بر علیه فساد قرار نگرفتند و سرباز کردن کینههای قدیمی باعث حمله مجدد به میثاقی میشود و عدهای برای مهدی تاج دست و هورا میکشند ؟
بررسی ابعاد این واقعه خارج از مستطیل سبز است و باید آن را در قاب تلویزیونی که میزبان این مناظره بود جستجو کرد. منتقدین به دست و هورا کشندگان مهدی تاج، معتقدند که اکنون باید کینهها را کنار گذاشت و تمام فریادها را برسر فساد زد. اکنون که این موقعیت پیش آمده و تاج حاضر به شرکت در این گفتگو شده است، باید مطالبهگر بود و نگذاشت که او با به حاشیه راندن بحث از موضوع اصلی فرار کند. گویی منتظر هستند تا مهدی تاج در مقابل محمدحسین میثاقی به میز محاکمه تن دهد و مجازات شود. کیفرخواستش صادر شود و الان دوره مجازاتاش را سپری کند. اما مهدی تاج زرنگ است. با سیاست دست بر این کینه قدیمی میگذارد و از آب گل آلود ماهی میگیرد. کاری که بسیار مشابه آن در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ما اتفاق افتاده است.
سوال اصلی این است که آیا برای محاکمه مهدی تاج جای درستی را انتخاب کردهایم ؟ آیا میز میثاقی مکان مناسبی برای به چالش کشیدن و رو کردن دستِ این جنس مسائل است ؟ که حال افسوس این فرصت از دست رفته را بخوریم ؟ طبیعتا؛ خیر. چه کسی به میثاقی این صلاحیت را داده است ؟ آیا او همتراز با مهدی تاج است ؟ آیا این جنگ رسانهای برابر است ؟
هیچ کشوری با فرماندهای تازه کار و بیتجربه تن به جنگ دشمن نمیدهد.
همانند میدان جنگ نظامی است. فرماندههان جنگ افرادی زبده و درجهدار هستند. به اصطلاح میدان دیده و سرد و گرم روزگار چشیدهاند. هیچ کشوری با فرماندهای تازه کار و بیتجربه تن به جنگ دشمن نمیدهد. ادبیات «جنگ رسانهای» نیز از این قائده مستثنی نیست. نباید توقع داشت در یک جنگ که رو کاغذ ما از دشمن ضعیفتر هستیم پیروز شویم.
رسانه ملی در این سالها با خلع کردن فرماندههان و افسران نرم خود وارد این کارزار خطرناک شده است. این اتفاق یک مثال کوچکی است بر این مدعا. مثالی که خطرات آن برای مخاطبان و مدیران قابل لمس نیست. دوستی خاطرهای عنوان کرد و گفت:«به یکی از معاونین آقایان گفتم ، الان جنگ بشه ، به یک استاد دانشگاه علوم اقتصاد ، یه تانک میدین برونه ؟ گفت نه ... گفتم چطوری تو جنگ نرم ، به یک استاد دانشگاه که تا دیروز خودش بوده و اتاقش ، یه شبکه دادین بچرخونه ؟...».
این مثالی ساده از تصویر فعلی ما در وسط این جنگ مهیب و خطرناک است. جایی که تیرهای آن نامرئی و تلفات آن غیرقابل اندازهگیری است. اینجاست که میتوان گفت بازنده اصلی این مناظره مذکور قطعا «رسانه ملی» است. شما هم قطعا بسیاری مثال و نکته در تایید این گفته به ذهنتان میرسد.