پوریا رستم زاده
پوریا رستم زاده
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

تجربه خواندن هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

عنوان را نگذاشتم معرفی، چون فکر میکنم با استانداردی که آدم ها در ویرگول کتاب ها را معرفی می کنند، نوشته های من در مورد کتاب ها معرفی نیست. بنابراین این نوشته تجربه ای است از حس فوق العاده ای که بابت خواندن این کتاب داشتم. هر آدمی با یک کتاب به طور خاصی رو به رو می شود. بنابراین تعجبی نیست که اگر من بگویم این کتاب جز بهترین کتاب هایی است که تا به حال خواندم شما که فرضاً خواننده ی دیگری از این کتاب باشید بگویید همین؟ درست همین کتاب را می گویی که اسم بی ادبی هم دارد؟

بله همین کتاب را می گویم. کتابی پر فروش از مارک منسن که اسم انگلیسی اش و نوع ادبیات نگارش نویسنده که از شوخ طبعی او می آید، چندان با حریم خانواده در ایران مطابق نیست. برای همین باید دست این مترجم خوب را بوسید که هم شوخ طبعی نویسنده را در خلال متن حفظ کرده و هم کاری کرده که اساساً کمتر واژه هایی خاک بر سری بخوانیم. شخصاً به عنوان یک آدم که در به در همه ی سایت ها را به دنبال فیلم های سانسور نشده می گردد، باید بگویم خیلی هم با این نوع سانسور مخالف نیستم! دلایلش مفصل است. هر چند نفس من ترجیح می دهد همچنان کتاب را با اصل کلماتش بخوانم ولی خب خیلی خلاصه بگویم به نظرم سانسور
لفظی کلمات و نه محتوا، آسیبی به اندیشه نمی رساند. حالا به عنوان مترجم اگر مثلاً من «مادر فلان » را تبدیل به «عوضی» بکنم احتمالاً مطابق با فرهنگ مردم کتابخوان کشورم، بهتر هم باشد.

کتاب اصلی به زبان انگلیسی
کتاب اصلی به زبان انگلیسی


مفاهیم کتاب، مفاهیم غالباً تجربی است نه آکادمیک. هیچ کجای کتاب هم بویی از ادعا برای آکادمیک بودن مطالب ِمطرح شده نمی آید. شاید به همین دلیل هم هست که من خیلی دوستش داشتم. مواجهه صادقانه نویسنده با زندگی و حتی نوشتن از ضعف های کنونی خودش، کتاب را بیش از نوشتن یک مشت گزاره علمی جذاب کرده است.

این کتاب بیش از همه چیز در مورد ارزش هاست. از نظر مارک منسن دغدغه داشتن به صورت کلی بد نیست و همه آدم ها، فارغ از ثروت و جاه و مقامشان دغدغه هایی دارند. زندگی بدون دغدغه ممکن نیست و فقط این مهم است که ما دغدغه های مهم تری داشته باشیم. شاید فکر کنید، خب اینکه واضح است. یعنی کل کتاب در مورد همین است؟ راستش را بخواهید تقریباً بله. آنچه کتاب در مورد آن می نویسد، چیزهایی خارق العاده و عجیب نیست. یک مشت واضحات است که البته برایتان خیلی عجیب است وقتی نویسنده به شما نشان می دهد که چه ارزش هایی را ما برای خودتان در زندگی اشتباه انتخاب کردید. تقریباً اکثر ما ارزش هایی گاهاً مشترک در ناخودآگاه ذهنمان داریم که تا کتاب را نخوانیم و درباره شان فکر نکنیم، آن ها را نخواهیم فهمید.نخواهیم فهمید که چطور به ارزش هایی پایبند هستیم که در دنیایی که انتهایش مرگ است، جز تلی از خزعبلات و هیچ و پوچ نیستند.

ارزش آن چیزهایی را میفهمیم که در زندگی همواره خواستیم از آن ها فرار کنیم ولی عملکرد درست تر این بوده که دودستی آن ها را بچسبیم و هیچ وقت رهایشان نکنیم.مارک منسن در این کتاب ارزش هایی نامتعارف را به رخ ما می کشد و کلی هم مثال و دلیل منطقی می آورد تا ما به آن ها قشنگ تر و بهتر نگاه کنیم. حتی رنج کشیدن. مارک منسن از رنج کشیدن می نویسد. یا درست تر بنویسم ارزش رنج کشیدن و در پایان شما متقاعد می شوید که چطور یک انسان می تواند حتی بابت رنج های درستی که در زندگی می کشد، از خدای خود ممنون باشد.

این کتاب، کتابی در حوزه بهبود فردی و البته متفاوت است. در مورد چیزهایی متفاوت و ارزش هایی متفاوت. برای همین ممکن است همه ما با آن همراه نباشیم. اما فکر میکنم اگر کمی به خودمان فرصت بدهیم و به صداقت نویسنده گوش فرا دهیم، ذهنمان از خوانشی خیالی و زیبا از زندگی به سمت خوانشی حقیقی و تلخ تر از زندگی می آید و در پایان و آن پایان بی نظیری که مارک منسن به رشته نگارش در آورده، می فهمیم که این حقیقت های تلخ، می توانند زیباتر از هر خیالی واهی باشند. درد کشیدن و رفتن دنبال درمان اگرچه سخت تر و گاهی همراه با هزینه است، اما همیشه بهتر از مسکنی است که تو را به بی خبری می برد و ناگهان تو را می کشد. ما می توانیم با چسبیدن به واقعیت و ارزش های واقعی زندگیمان به جای آن خیال خوش ظاهر و بد باطن، خیلی بیشتر از پیش، حس زنده بودن داشته باشیم و به معنای واقعی کلمه زندگی کنیم.

این کتاب با نام هنر ظریف بی خیالی هم ترجمه شده است. من مطابق همین عکس، همین کتاب را با  ترجمه ی میلاد بشیری خواندم و به نظرم ترجمه روان و جذابی بود.
این کتاب با نام هنر ظریف بی خیالی هم ترجمه شده است. من مطابق همین عکس، همین کتاب را با ترجمه ی میلاد بشیری خواندم و به نظرم ترجمه روان و جذابی بود.


نمیدانم این نوشته شما را ترغیب به خواندن این کتاب کرده یا نه. خیلی برایم فرقی نمی کند. از وقتی کتاب را تمام کردم مطمئنم باید در موردش بنویسم اما دوست دارم آدم های بیشتری در این حس فوق العاده و منحصر به فردی که بعد از خواندن این کتاب داشتم شریک شوند. امیدوارم این کتاب را در آینده نزدیک ورق بزنید و روشی نو برای خوب زندگی کردن را بیاموزید و اگر هم واقعاً هنوز متقاعد نشدید که باید این کتاب را بخوانید، به قول نویسنده خب به درک!

شوخی کردم. من مارک منسن نیستم. من جوانی متواضع هستم که اگر تا اینجای متن را خواندید فارغ از هر تصمیمی که برای خواندن یا نخواندن کتاب بگیرید از شما بی نهایت ممنونم. اگر به عنوان خواننده ی دیگری از این کتاب، این مطلب را خواندید. دوست دارم نظر شما هم درباره آن بدانم.


کتاب خوبهنر ظریف رهایی از دغدغه هاهنر ظریف بی‌ خیالیمارک منسنکتاب
خودمان به خودمان میگوییم آقای نویسنده. چون هیچ اعتباری جز همین قلممان که صدایش در رفته و برخی میگویند خوب است، نداریم. پس چی شد؟ آ باریک الله، آقای نویسنده. باقی بقایت، جانم فدایت.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید