اخیرا توی روزنامه گاردین یه مقاله ای منتشر شد که بازخورد های زیادی رو ازش دیدم و اینجا میخوام یکم در موردش حرف بزنم!
قبل از اینکه به اصل حرفام برسم این لینک مقاله سایت گاردین هستش که اولین بار که جرقه بررسی موشکافانه (البته که حوصله موشکافی ندارم ، همینطوری سرسری) این موضوع رو تو سرم انداخت(اینم لینک اشتراکگذاری مقاله برای اولین بار که منشن ها و واکنش های زیرش هم جالب توجهه) .
هیپی کیه؟ خوب هیپی در اصل یه جنبش جوانانه برا فک کنم دهه 60 اینا آمریکاس که به بقیه دنیا هم گسترش پیدا کرده(در مورد تاریخچه و مرام و اینا ، توی ویکی پدیا مقاله خوبی هست ، اگرم حوصله انگلیسی خوندن ندارید این) !
ساده بگم ، وقتی که شما با ذکر جمله «گور پدر احوالات دنیا» ، سازتون رو برمیدارید ، لباس های راحت که قابلیت اذیت نشدن ، آفتاب نسوختگی ، گرمانزدگی و سرمانزدگی ،خراب نشدن در انواع شرایط و... رو دارن میپوشید ، یه نایلون ماریجوانا (یادش بخیر یکی از هم اتاقی های دانشگاه بهش میگفت شبپره یونجه) برمیدارید، یه دوربین برای ثبت لحظات برمیدارید به همراه چندتا ابزار کمپ زدن (یا حتی نزدن) ، چنتا رفیق هم ورمیدارید میزنید به دل کوه و صحرا برای پیشگرفتن زندگی به شدت نخستین و فقیرانه. (همراه با چاشنی آزادی جنسی ، انواع موادمخدر مثل اسید و ... ؛که در این زمینه ها من قضاوتی نمیکنم.)
البته همون گفتن جمله گور پدر دنیا و همه چی ، برا شخص من کلی آب میخوره و هزینه داره! حالا من یک حساب سر انگشتی کردم و یک گشت و گذاری هم کردم بین این فروشگاه ها و مراکز پخش لوازم مخصوص هیپی شدن ، دیدم نه ، مثل اینکه واقعا آب میخوره! (احیانا اگر خواستید جستجو کنید در موردشون ، یا نه اینکه هیپی شید ، وب سایت theyounghippie و harempants و hippieshop و نسخه های ایرانی که اسم نمیبرم که نگید تبلیغه ، هستن)
یعنی درسته که جوونای دهه 60 آمریکا زدن به دل کوه و کمر و گفتن خوب ملت ما میشیم هیپی ، ولی همین مقوله الان یه چیز لاکچری شده! مارک میخواد ، پول میخواد! آره ، شما پا میشی از خونه میزنی بیرون ، سر راهی با ماشین ملت این ور اون ور میری ؛ یه جا لم میدی چنتا گیاه میخوری چنتا گیاه میکشی ، ولی باز ، یکم این مفهوم رو این روزا آبدارتر کردن!
مثلا همون عکسی که اول نوشته گذاشتم رو ملاحضه بفرمایید ، هیپی ها مو رنگ نمیکنن (نظر تخصصی یک خانم که این مو ها رنگ شده و من نه تایید میکنم نه تکذیب!) ، یعنی براشون مهم نیست! هیپی ها جلیقه از این خوب گرونا نمیپوشن ، شاید باور نکنید اکثرا هیپی ها یهو هیپی نمیشن ، پس بینی عملی هم ندارن!! بعد هیپی ها انقد هیچی براشون مهم نیست که از این ژست خوشگلا که من بلد نیستم نمیگیرن و یه عکاس با دوربین خیلی با کیفیت کاملا یهویی ازشون عکس نمیگیره! (خیلی معذرت میخوام ولی صادقانه بگم ، نسخه های Original هیپی ها ، خیلی قیافه وحشی تر و زندگی نخستین تری دارن ، ولی این نسخه های ایران لامصب کلا مدلن :) )
یا این عکس رو که گاردین گذاشته ، نوشته یارو هیپیه داره به پسر بچه بومی هرمز از اون ساز قابلمه ای ها یاد میده (به دلیل ارادتم به موسیقی ، گفتم ساز قابلمه ای ، چون آقا واقعا Hang ساز نیست :))) ) ؛ خوب آخه اونجا اون بچه از وضعیتش معلومه که در چه وضعیت معیشتی ای هست ، ساز 18 میلیون تومنی میخواد چیکار! (قیمت رو از این لینک گرفتم ، جای دیگه ای نگشتم)
بنیانگذار این فرقه تو آمریکا ، 18 میلیون از هیچی نداشت ، چه برسه به اینکه 18 میلیون تومن بده به ساز!
مخلص کلام من اینه که حتی غارنشین شدنمون هم خود نماییه! یعنی راستش من نمیگم هیپی ها خوبن ، بدن ، فلانن یا کسایی که ماریجوانا مصرف میکنن بدن یا چی! به من چه ، زندگی خودش رو میکنه طرف ، ولی با یه نگاه به عکس های گاردین و یک مقدار جستجوی بیشتر ، به این نکته میشه پی برد که واقعا دوستان هیپی هرمز ، هیپی نیستن! رفتن برا مدل شدن ، برا جلب توجه ، زندگی فقیرانه در پیش نگرفتن ، سرمایه پشتشون هست ، مصنوعی ان ، واقعی نیستن(مثلا تو همون مقاله ، اون عکس خانمی که لباس ببری پوشیده و دوتا شی مثل بومرنگ گرفته دستش ، کاملا طبیعی و هیپی وار ، بر منکرش صدبار لعنت)!!
حالا دلیل این حرف های من چیه؟ من واقعا مخالف هیچهایک ها نیستم ، خیلی هم شیوه جالبی هست ، یا حتی هیپی ها ، کاملا طبیعی زندگی خودشون رو میکنن و به کسی آسیب نمیزنن ، گویا دوستداران پر و پا قرص محیط زیست ، مخالفان سر سخت جنگ و از حامیان صلح و آرامش هم هستن ؛ خوب انصافا هیپی بودن در اصل شاید بد نیست ، مثلا زیاد گشتم و نوشته ها و تعریفات خوبی هم از اون کسی که داره ساز میزنه دیدم!
اما مشکل من صرفا با پشتپرده های تلخ این عکس های شیرین هستش! پی نوشت ها رو بخونید.
پینوشت 1 : چند تن از کاربران توییتر اشاره کرده بودن که حضور برخی از این اکیپ ها ، در مناطق فقیرنشین باعث جذب گردشگر شده ، شاید بگید چه خوب ، ولی نه ، چه بد! چون در ادامه ش اجاره خونه ها سر به فلک کشیده و اکثر تهی دستان بومی ، عملا به صورت اجباری خونه ندارن و هیپی شدن!
پینوشت 2 : چند تن دیگه از کاربران همون توییتر ، از تجربیات شخصیشون در مواجهه با این دوستان گفتن! از آشنایی نزدیک باهاشون و زندگی مرفه برخی از اونها! حتی جایی دیدم که گفته بود با BMW اومده اونجا چند هفته ای هیپی شده رفته(از اینجا تا تقاطع خیابونهای هایت و اَشبِری سان فرانسیسکو ، از این خنده ها :)) )
پی نوشت کلفت : فرض بر کذب بودن 2 پینوشت قبلی یا اتهام کلی نگری ، توی اون عکس دوم ، کنار اون فردی که ساز میزنه ، فردی لم داده با شال نارنجی. قبل از اینکه بگم کیه ، این توییت زیبا رو بخونید. و این مطلب از صبح ساحل که در مورد قاچاق و فروش خاک ارزشمند هرمز گفته. اون بزرگوار آقای الف.نون هستن (بخونید ارشاد نامی) ، از عزیزانی که خاک هرمز رو میفروختن.
سرآخر بازم بگم ، هیپی بودن شاید بد نیست! ولی به قول یک استادم ، هر رنگی زیباست ، جز دو رنگی! بهتره وقتی هیپیایم ، هیپی باشیم.