
همیشه هم مینویسند که چگونه کار درست انجام بدیم ولی به نظرم باید یه جای های کار اشتباه یاد بگریم که انجام ندیم اون فحش بد ها رو بدونیم که استفاه نکنیم. ولی خب تمام منظور من این نیست گاهی موقعیت بد رو هم بشناسیم که بدونیم کجا هستیم.
همه ما در زندگی یک رهگذر هستیم. همه چیزی موقتی هست هیچی چیزی در اطراف ما ابدی نیست. همه چیز دچار تغییر میشه و ما تمام زندگیمون تلاش بر این داریم که این تغییرات رو کنترل کنیم گاهی واقعا کنترلی میکنیم و گاهی هم توهم کنترل بر شرایط رو در ذهن خود پرورش میدیم.
این رود خروجشان زندگی گاهی ممکن است ما را وارد اشتباه کند این کار زندگیست این هدف زندگیست و تلاش ما برای بهبود خودمان خارج کردن از این تله است.
همه ما وقتی در حادثه یا اتقاقی ناخواسته قرار میگیریم شروع میکنیم به نوشخوار کردن که چرا یه لحظه بیشتر دقت نکردم. یک لحظه بیشتر صبر نکردم، یا یک لحظه بیشتر توجه نکردم گاهی هم در زمان حال هم توجه داریم هم دقت و هم صبر اما اتقافی که در حال رخ دادنه ممکنه حاصل امورات قبلی بوده که در گذشته انجام دادیم باشه و این پس دادن گناهان قبلی اصلا بخش زیادی از زندگی بر اساس همین بار سنگین های اشتباه های قبلی داره جلیو میره و الان با اینکه پشیمان هستیم سودی نداره.
پشیمان بودن چاره نیست یاد گرفتن و برای درست کردن و از صفر ساختن مهمه. ولی یه سوال اینجا مطرح میشه ایا همیشه هر چیزی باید ما درست کنیم، مثلا مشکل بی آبی ما میتونیم درست کنیم، مشکل هوای الوده، جنگ میتونیم درست کنیم. و جواب صدرصد خیر ما فقط میتونیم سهم خودمون رو توی بیشتر نکردنش انجام بدیم مثلا صرفه جویی کنیم یا اخبار نادرست پخش نکنیم یا با مطالعه اطرافیان که میدونیم دنبال اگاهی هستند اگاه کنیم. البته در مورد این موضوع نمیخوام بحث کنم چون اصلا مسئله من مشکلات جهان شمول نیست مشکلات ما مشکلات فردیه در تلاش برای حل این موضوع هستیم اگر افراد یکی یکی به فکر اصلاح خودشون باشند صدرصد مشکلات جهان شمول هم قابل حل میشه. میدونم اتفاق های هم هستند که بر ما تحمیل میشود مثل برخورد یک شهاب سنگ به خانه مان البته این روزا در شرایط جنگی بیشتر پرتابه، ریز پرنده! ترند است. در مورد این هم بحثی ندارم.
خیلی وقتاها وقت اتقاقی یا حادثه رخ میدهد که منشا فردی دارند و بخشی از اتفاق پای تقصیر ما در میان است و ممکنه تا چند روز نوشخواری انجام بدیم که این همان غذاب وجدان ماست.
-چرا دقت نکردم چرا چندبار چک و بررسی نکردم.
-چرا سریع عمل کردم چرا تصمصم را سبک سنگین نکردم
-چرا حرفم را بیشتر مورد بررسی قرار ندادم
-چرا زود حرکت کردم.
-چرا به قوانین فکر نکردم.
-چرا وقتی قوانین میدونستم اون اشتباه انجام دادم وقتی توجیح بودم چرا اشتباه کردم.
و چرا چرا چرا
در مهندسی نرم افزار مفهمومی دارم به اسم بهینگی محلی عملا وقتی الگوریتم و کامپیوتر با داده و اطلاعاتی که دارد به محلی میرسد که گمان میکند الان در بهترین حالت است

اما اگر اطلاعات و دیتا بیشتر و زمان بیشتری بدهیم متوجه میشویم که اشتباه است و یک نقطه بهتر هم وجود دارد.
گاهی ما در دام این بهینه محلی می افتیم و حرکت اشتباهی که ممکن از با دیدن اطرافیان آنرا یاد گرفته باشیم انجام دهیم و در دام تقلید اشتباه خود بیفتیم و افسوس چرا بیشتر فکر نکردم بیوفتیم خب البته ما فکر نکرده هم انجام دادیم چون مغز ما خیلی کار ها را بدون فکر انجام میدهد و پاداش خود را می گیرد عملا تعداد کار های با فکر کمتر از بی فکر و تقلیدی عمل کردن است چون فکر کردن و حفظ کردن انجام دادن قوانین خیلی هزینه بر و زمان بر است.
در ابعاد دیگر اگر ما در محیطی رشد کنیم که همه چیز قانون مند باشد عملا روی حرکات ما نا خوداگاه فکر شده است و اگر در محیطی هنجار شکن باشیم ممکن است هنجار شکن بعدی خودمان باشیم در همه مدت فکر میکنیم چرا کار اشتباه انجام دادیم در صورتی که ان کار اشتباه، کار اشتباه اصلی نبوده و کار اشتباه اصلی این بوده ما خودمان را در ان محیط قرار دادیم که در نهایت باعث شده این اشتباه، حادثه و یا فاجعه رخ دهد.
خب حالا چیکار کنیم که ؟
قرار نیست یک شبه راه صد ساله بریم اگر میخواهیم تصمیم های درستی بگیریم باید از الان خود سازی کنیم محیط اطرفمون بسنجیم اگر در محیط خوبی نیستیم اصلاح کنیم و حتی تغییر بدیم و همینطور آدم های اطرافمون هم بسنیج چون ما میانگین از عدد های دور ور خودمون هستیم.
مطالعه کنیم که طئوری های جدید بدونیم ولی بدونیم مطالعه کافی نیست، باید توی عمل خودمون درگیر کنیم اگر درونگرا هستیم و نمیتونیم توی جمع صحبت کنیم اولیش دو سه تا کتاب بگیریم بخونیم در مورد ارتباط کلامی و همین حال که داریم طئوری یاد میگیریم سعی کنیم توی جمع ها این جرات و به خرج بدیم حتی با سوتی دادن صحبت کنیم ک حتی شده بهمون بخندن که یاد بگیریم دفعه بعد چطوری حرف بزنیم.
جیگر داشته باشیم جلو بریم متوفق بشیم اما رها نکنیم و سعی کنیم اگر متوفق شدیم بعد از چند روز مجدد اروم حرکت کنیم حتی اپسیلونی.
هدف هامون بنویسیم و بعد نوشتن بدونیم که درسته نوشتم ولی قرار نیست الان معجزه بشه باید برای هدفه مسیر بچینیم یعنی اگر ما هدف داریم گیتار زدن یاد بگیریم باید اول ریسک فرصت ها رو بررسی کنیم اصلا گیتار یاد گرفتن الان بدرد ما میخوره اگر هنوز پایان نامه ارشد تموم نکردید و هزینه کلاس زبان موندید باید اول پروژه های قبلی ببندید و بعد این پروژه و هدف جدید راه شروع کنیم و براش مسیر بچینید وقت هدف مینویسید باید هر روز یا هر هفته براش توجه خرج کنیم یعنی زمان براش بزارید اگر نمیتونید زمان براش بزارید یعنی اون هدف نیست یک رویا هست. یک رویای پوووووچ یک نوشته بی ارزش.
وقتی اولی نمیدونیم چیر درسته چی غلط میتونیم اون الگوی های ذهنی بر اساس تقلید بچینیم تقلید از کسانی که میدونیم در موقعیتی که هستند شایستگیش رو دارند و لیاقت دارند و این تقلید از اون ادمای درست میتونه روشن کنه میسرمون که ما رو وارد ریل کنه.
حتما برای تصمیم هامون دیتا جمع کنیم چون اطلاعات و دیتا به کمک میکنه برای تصیمیم درست و تاثیر احساس مد نظر بگیرم ولی نه بیشتر اطلاعات که کسب کردیم.
یادمون باشه الان که اینجا هستید حاصل تصمیم های لحظات قبل هستید حاصل جرات های قبلی هستید حاصل اون جیگر داشتن های که تونسته موقعیت الانتون بسازه و اگر میگید چه موقعیتی شاید در مورد خودتون دیتا ندارید اگر واقعا بعد دیتا بدست اوردن متوجه شدید بازم موقعیت خوبی ندارد پس باید جیگر و جرات رشد کردن به خرج بدید و الان وقتشه چون الان یک لحظه تصمیم میگرید که ۵ سال دیگه چیکار کنیم کجا باشید تصمیم ها ۱۴۰۴ هست که موقعیت های ۱۴۰۹ رو میسازه.
امیدوارم مفید واقع بشه هرچند این مقاله رو خیلی تردید داشتن منتشر کنم یکماه بود که توی پیش نویس هام بود بالاخره اون حرکت اپسیلونی رو کردم تکیمل شد و الان شما دارید میخونید امیدوارم اون اپسیلونی که به بنده کمک کرده به شما هم کمک کنه.
خوشحال میشم نظرتون بخونم حتی خیلی کوتاه.