milad asckary
milad asckary
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

ابرشرکت‌های صهیونیستی؛ حاکمان اصلی آمریکا


آمریکا کشوری پهاناور با قدرت به ظاهر فراوانی است که به خود اجازه می‌دهد در امور مختلف کشورها دخالت نماید. جالب اینجاست که با این همه جرم و جنایت و ظلم، باز هم هیچکس به خود جرأت رویارویی مستقیم با او را نمی‌دهد. ما در این جا قصد داریم به یک سوال اساسی پاسخ دهیم. اگر آمریکا یکی از پیشرفته‌ترین و قدرتمندترین کشورهای دنیاست، چه کسی خود آمریکا را رهبری و هدایت می‌کند؟

خواستگاه قدرت در آمریکا کجاست؟! صندوق‌های رأی، یکی از دو حزب بزرگ سیاسی آمریکا، مطبوعات و رسانه، قوه قضاییه و یا نهادهای دیگر. بیایید از رابطه جنگ‌های آمریکا در نقاط مختلف دنیا به جواب این سوال پی‌ببریم. بعد از پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی شوروی، آمریکا به یک ابرقدرت تبدیل شد. ولی بازهم این کشور به دلایل مختلف در نقاط مختلف دنیا جنگ به راه انداخت، پایگاه نظامی تأسیس نمود و سرباز فرستاد.

در این جنگ‌ها ده‌ها هزار نفر شهروند عراقی، افغانی و پاکستانی و همچنین تفنگ داران دریایی آمریکا کشته شدند. خود آمریکا دچار کسری بودجه شد و هزینه‌های تریلیون دلاری بر دستش ماند. آمریکا درحالی جنگ‌ها را یکی پس ازدیگری آغاز می‌کند که بخشی از مردم آمریکا از فقر و بی‌کاری رنج برده و گرفتار مشکلات فراوانی هستند. پس فایده این همه جنگ و درگیری و دخالت در امور کشورها چیست؟

در این بین تنها یک عده خاص هستند که سود می‌برند آن هم صاحبان شرکت‌ها و صنایع هستند. شرکت‌هایی که برایشان فرقی نمی‌کند برنده این جنگ آمریکا باشد یا کسی دیگر، در هر صورت آن‌ها از این درگیری‌ها سود می‌برند. شرکت‌های اسلحه سازی، شرکت‌های امنیتی خصوصی، بانک‌ها و...

«مایکل پریزنر»1 یکی از کهنه سربازان جنگ عراق و یکی از مؤسسان گروه «به پیش» است. او درباره علت حضور خود در جنگ عراق می‌گوید: «من باور داشتم که با رفتن به جنگ، به مردم عراق یاری می‌رسانیم و سلاح‌های کشتار جمعی را پیدا می‌کنیم».

اما اکنون متوجه شده است که انگیزه اصلی سیاست خارجه آمریکا چیز دیگری است. از نظر او: «آمریکا به دلیل در اختیار گرفتن ثروت، بازارها، سرزمین، منابع و نیروی کار کشورها و واگذار کردن آن‌ها به وال استریت، کشورهای دیگر را فتح می‌کند.»2

«ویلیام دامهوف» نویسنده کتاب «اکنون در آمریکا چه کسی حکومت می‌کند؟» با تجزیه و تحلیل نخبگان حاکم در بخش‌های مختلف جامعه، به این نتیجه می‌رسد که عده‌ای خاص که دارای ارتباط نزدیکی با هم هستند به اقتصاد و جامعه آمریکا حکومت می‌کنند. خاستگاه این عده خاص هم ابر شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ است. نکته اینجاست که مالکان اصلی این شرکت‌ها و بانک‌ها یهودیان و صهیونیست‌ها هستند. اما فرصت بدید تا شیوه حاکمیت یهودیان بر آمریکا را توضیح دهم.

به طور مثال پنج بانک بزرگ آمریکا سهام داران اصلی 324 ابر شرکت بزرگ آمریکایی هستند. وقتی سه چهارم سهام یک شرکت توسط بانک خریداری شود، عملاً مدریت و سیاست گذاری شرکت را به دست می‌گیرد. به طور مثال بانک «چیس منهاتان» که متعلق به خانواده صهیونیستی راکفلر است سهام دار اصلی شرکت‌های «سی بی اس»، «ان بی سی»، یونی ین کارباید»، «جنرال الکتریک»، «یونایتد ایرلانیز» و همینطور سیستم تلگراف و تلفن آمریکا می‌باشد. یا خانواده یهودی صهیونیستی روچیلد که بر بانک «فدرال رزرو»3و ابر شرکت نفتی چون «رویال داچ شل» و چندین شرک مختلف دیگر تسلط دارد.

اما درباره قدرت سیاسی ابر شرکت‌های یهودی در آمریکا. اولین نکته‌ای که باید درباره این کشور بدانید این است که سیستم اقتصادی حاکم بر آمریکا، بازار آزاد و بر مبانی لیبرالیسم است. به همین دلیل نقش دولت یک نقش حداقلی است که کمترین مداخله در اقتصاد را دارد. یعنی بر عهده گرفتن بخش‌هایی که برای شرکت‌های خصوصی مقرون به صرفه نیست. مثل راه سازی، بهداشت، آموزش و پرورش و... از طرف دیگر تنها کسانی در انتخابات می‌توانند موفق شوند که پول بیشتری خرج کنند. بنابراین زمان انتخابات، زمان رقابت شرکت‌ها بر سر حاکمیت آمریکاست.4

شاید بپرسید پس نقش مردم در انتخابات چیست؟ درباره مردم آمریکا باید گفت که ذهن آنان توسط رسانه‌های مختلف دیداری و شنیداری جادو می‌شود. در آمریکا این رسانه‌ها هستند که به مردم می‌گویند چه کار انجام دهند، چه بخورند، به چه چیزی فکر کنند و چه چیزی را بخواهند. اما باید توجه نمود که مالکان این شرکت‌های رسانه‌ای و خبر گزاری‌های دنیا همین یهودیان هستند. یهودی بودن یک شرکت نه به این معنا که تمام افراد و یا غالب افراد یهودی هستند. حتی ممکن است مدریت آن را یک غیر یهودی بر عهده داشته باشد ولی سهامداران اصلی آن شرکت یقیناً یهودیان هستند. این یعنی کنترل غیر مستقیم مردم.5

بنابراین شرکت‌های بزرگ اسلحه سازی و یا امنیتی به راحتی می‌توانند از یک شخص حمایت کنند و او را به ریاست برسانند. به عنوان نمونه پیوند منافع نظامیان با صنایع سنگین و تسلیحاتی را می‌توان در شخص «مک نامارا»6 وزیر دفاع کابینه کندی مشاهده نمود. جالب است بدانید این شخص قبل از رسیدن به پست وزارت در کارخانه خودش مشغول به کار بود ولی بعد از سپری کردن پست وزارت به ریاست بانک جهانی رسید و به طور همزمان با آن به مشاور شرکت‌های بزرگ سازنده وسایل تسلیحاتی می‌پرداخت.

یا درباره حمله آمریکا به عراق به ریاست بوش به بهانه سلاح کشتار جمعی، در حقیقت موضوع اصلی نفت و شرکت‌های نفتی یهودی-صهیونیستی بود. دقیقاً به همین دلیل «سی رایت میلز» جامعه شناس آمریکایی در کتاب «نخبگان قدرت»، با بررسی رابطه نهادهای اجرایی جامعه با صاحبان صنایع بزرگ به میلیتاریزه شدن جامعه آمریکا و اقتصاد آن می‌رسد. او در پایان نتیجه می‌گیرد که سرنوشت آمریکا در دست گروه کوچکی از جامعه آمریکا است که او آنان را «گروه نخبه» می‌نامد.7 نخبه گان زرسالاری که با نفوذ و قدرت و فساد، قله‌های اقتصادی و سیاسی در کشورهای مختلف خصوصاً آمریکا را فتح می‌نمایند.

پی‌نوشت:

1 – مایکل پریزنر، یکی از کهنه‌سربازان جنگ عراق و یکی از مؤسسان گروه «به پیش!» است. گروه او یکی از سازمان‌دهندگان اعتراض­های نوزدهم مارس است. پریزنر در سال 2001 و بعد از پایان تحصیل دبیرستانی‌اش به ارتش پیوست. او جزو نیروهای مهاجم به عراق بود و در طول جنگ در عراق، در زمینه ردگیری اهداف، ترتیب دادن حملات هوایی و آتش توپ‌خانه‌ کار می‌کرد. او در یورش‌های شبانه به خانه‌های عراقی‌ها شرکت داشته و به عنوان بازجو کار کرده است. او در مأموریت‌های شناسایی زمینی و گروه‌های اعزامی حفاظت شده شرکت جسته است. وی در سال 2005م.، نفرت‌زده از جنگ و دروغ‌هایی که برای ادامه آن گفته می‌شد، از ارتش بیرون آمد. او از زمان ترک ارتش در فعالیت‌های ضد استخدام سرباز در دبیرستان‌ها و اعتراض­های خیابانی شرکت داشته است.

2- فصلنامه سیاحت غرب، حتی جنگ های بدون برنده نیز شرکت ها را ثروتمند می کند، کریسی هجز، اردیبهشت 1390، شماره 93، ص3-88.

3- http://jscenter.ir/jewish-and-science/jewish-and-economy/5661

4- https://www.porseman.com/article//145970

5- http://peace-ipsc.org/fa/ خاستگاه-قدرت-یهودیان-آمریکا-و-تعهد-است

6- Robert Strange McNamara

7- https://www.magiran.com/article/1446651

آمریکایهودیانسهام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید