milad asckary
milad asckary
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

دختر اسکیت باز


«دختر اسکیت باز» یا «Skater Girl» نام فیلمی در ژانر درام اجتماعی است که زندگی دختری به نام پررنا (Prerna) از روستای « کمپور» هند را روایت می‌کند. روستای که در قرن 21 همچنان مقهور ساختار سنتی و تبعیض آمیز خود بوده که به راحتی تغییر را بر نمی‌تابد.

اراده‌ای معطوف به قدرت در جوامع سنتی همواره میل به حفظ شرایط موجود دارد. این قدرت می‌تواند تنها و لزوما، قدرت رسمی نبوده و مانند آن‌چه در فیلم «دختر اسکیت بازِ»شاهدیم، قدرت سنت و نهادهای قبیله‌ای در جامعه‌ای توسعه‌نیافته در عرصه‌ی اقتصاد و فرهنگ باشد.

پررنا (Prerna) دختری روستایی با رویاها و خواسته‌های بزرگ است که با همه ساده بودنش، وقتی در بستر جامعه‌ای سنتی، همراه با فقر اقتصادی و فرهنگی قرار می‌گیرد، دیگر رسیدن به آنها کار ساده‌ای نیست و رنگ غیرممکن به خود می‌گیرد.

دختران روستا به فردای زندگی خود فکر نمی‌کنند چون تصویری از فردا ندارند غیر از تصویر خانه‌ی شوهر و ازدواج اجباری در سنین نوجوانی و گاهی کودکی. آنها بزرگتر هم که بشوند باز در فضای بسته‌ای زیست می‌کنند که زنان جز همسر و مادر بودن نمی‌توانند به امکان و انتخاب دیگری برای نوع زندگی فکر کنند. کار کردن زن، برای شوهر عامل نکوهش جمعی است، حتی اگر کار کند تا بدهی شوهرش را بپردازد. «دختر اسکیت باز» از دل جامعه‌ای «پررنا» را به ما نشان می‌دهد که داشتن فرزند دختر تفاوتی با نداشتن فرزند ندارد و مادران نوجوان باید آن‌قدر بچه بزایند تا بالاخره یکی پسر شود!

در این فضای سنتی و بسته، در بین انسان‌هایی چنین فقیر در اقتصاد و فرهنگ، یک مهمان ناخوانده وارد روستا می‌شود. جسیکا دختر لندنی با ظاهر و باورهایی متفاوت که به دنبال بخشی از گذشته‌ی خود به روستای کمپور راجستان آمده است. تفاوت رفتاری و ظاهری او کافی‌ بود تا مورد بی احترامی مردم قرار بگیرد.

الگوی رفتاری جسیکا و اسکیتِ در دست دوستش «اریک»، تبدیل به عاملی می‌شوند که نظم سنتی و فضای بسته‌ی روستا، تاب تحمل آنها را ندارد. دو عامل خارج از مدار بسته‌ی اجبارهای سنتی پدران که زندگی فرزندان و دنیای پیش روی آنها را به ویژه برای دختران متفاوت می‌کند. سبک زندگی متفاوتی که قاعدتا با مقاومت پدرخوانده‌ها برای هرگونه تغییر مواجه می‌شوند و اتهام برهم زدن نظم روستا به آنها می‌خورد و جسیکا متهم می‌شود باعث شده پررنا رفتاری پسرانه پیدا کند!

پررنا با آشنا شدن با اسکیت زندگی‌اش متحول می‌شود. روی اسکیت حس رهایی و پرواز دارد. حسی که با هیچ چیز آن را عوض نمی‌کند و دیگر حتی تهدیدهای پدر هم برای تغییر تصمیمش کارساز نیست.

به تدریج جسارت میل به تغییر در روستا گسترش می‌یابد و میدان مسابقه‌ی اسکیت بازی می‌شود میدانی که از دل آن توان شکستِ اراده‌ی معطوف به قدرتِ پدران، سر بلند می‌کند. قوانین نانوشته‌ی تبعیض‌آمیز و ضدزن رنگ می‌بازد و سدهای مقاومت در برابر تغییر یکی یکی فرو می‌ریزد. به این ترتیب جسارت میل به تغییر و تعقیب رؤیا در پررنای نوجوان توانی می‌آفریند که تمام اجبارها را پس بزند. با همه تلاش های او و پنهان کاری باری رسیدن به هدفش اما پدر متوجه تغییر اومی گردد و سعی می کند تا او را به اجبار شوهر دهد.

پررنا به ناگه خود را در حالی می‌بیند که دیگر رویایی ندارد و غمگینان منتظر آینده‌ی نامعلوم خود باشخصی است که او را دوست ندارد. اما به یکباره صحبت های مادر و تشویق‌های برادر کوچکش باعث می‎شود تا امیدی دوباره در او زنده شود و از مرز محدودیت‌های جنسیتی بگذرد و این بار او باشد که پدر را وادار به تسلیم در برابر خواسته‌اش کند.

نقد نگاه فیلم

در پایان باید به این نکته توجه نمود که تلاش غرب بر اين است كه سنت را با احساسات و گزاره‌هاي غيرعقلايي يا ضدعقلاني توضيح دهد. اما سنت لزوما این گونه نیست و در بسياري از جوامع داراي نظامي از استدلالات است كه حتي گاهی وجوه دلالي آن از ابعاد عاطفيش پيشي مي‌گيرد. مدرنيته عقلانيت و خردورزي خود بنياد را محور اساسي خود می‌داند و از آنجا كه براي ظهور نيازمند تقابل با سنت‌هاي ماقبل خود بود، خود را نماينده خردورزي و راسيوناليسم تصور می‌کند، هر آنچه به سنت مرتبط باشد را معارض با عقلانيت بر می‌شمرد.

دختر اسکیت بازفرهنگسنتمدرنیتهتحجر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید