تفسیر سوره دخان: آیت الله جوادی آملی قسمت یازدهم 24/11/94
وَلَقَدْ نَجَّیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ ﴿٣٠﴾ مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کَانَ عَالِیًا مِنَ الْمُسْرِفِینَ ﴿٣١﴾ وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٣٢﴾ وَآتَیْنَاهُمْ مِنَ الآیَاتِ مَا فِیهِ بَلاءٌ مُبِینٌ ﴿٣٣﴾ إِنَّ هَؤُلاءِ لَیَقُولُونَ ﴿٣٤﴾ إِنْ هِیَ إِلا مَوْتَتُنَا الأولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ ﴿٣٥﴾ فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٣٦﴾
قوم یهود همواره در قرآن مورد مذمت قرار گرفته ولی با این وجود در برخی موارد از فضیلت آنان بر جهانیان صحبت شده است. این امر سبب شده تا برخی احساس تناقض کنند. اما نظر مفسّر شهیر عالم تشیع آیت الله جوادی (زید عزه) این فضیلت نه از جهت مثبت و خوب ان بلکه به دلیل کثرت انبیاء برای این قوم است. البته بروز و ظهور این تعداد از پیامبران در بنی اسرائیل جای تأمل دارد که آیت الله جوادی به آن می پردازند.
شرارت بنياسرائيل سبب كثرت بعثت انبيا در ميان آنان
فرمود: (وَلَقَدْ نَجَّیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ) سرّ اينکه در اينجا از بنياسرائيل به ضمير تعبير نشده و با اسم ظاهر بيان شده، براي اين است که قصهاي ديگری براي بنياسرائيل است. (وَلَقَدْ نَجَّیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ - مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کَانَ عَالِیًا مِنَ الْمُسْرِفِینَ)پس اين تکرار براي آن است که زمينه براي قصه بعد شود. فرمود: (وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ)؛ ما عالمانه بنياسرائيل را خصيصهاي داديم که به هيچ گروهي نداديم و آن کثرت انبياست.
چون قسمت مهم أنبياء همين أنبياي بنياسرائيلي هستند. ما آنان را از اين نظر فيض جهاني داديم که هيچ کس مثل آنها از اين فيض برخوردار نيست و آن کثرت انبياست! اما اين کثرت نه به خاطر آن است که لياقت اينها باشد، بلکه در اثر شرارت، ضلالت، جهالت و غوايت1 اينهاست. اين کثرت أنبياء براي لياقت اينها نيست.
بيان مطلب اين است که اين انتخاب و اختيار يک وقت شخصي است، يعني اين گروه يا اين خانواده علماً و
عملاً برجسته هستند؛ مثل ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ٭ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾2 که اين خانوادهها معصوم، مطهر، طيّب و طاهر هستند و بر جهانيان فيض دارند. يا اين انتخاب و اختيار نسبت به يک شخص معيّن است؛ نظير آنچه در سوره مبارکه «طه» آيه سيزده راجع به موساي کليم فرمود: (وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى) اين «خِیَرَةُ الله» است، انتخاب الهي است و برگزيده خداست، اين فضيلت اوست.
پس گاهي يک نژاد يا يک خانواده و يا يک شخص «خِیَرَةُ الله» هستند. گاهي امتي «خِیَرَةُ الله» است؛ اما نه براساس فضيلتي که دارند، بلکه براساس آن شرارتي که دارند. خدا انبياي فراواني را براي آنان فرستاده چون قسمت مهم أنبياي ابراهيمی برای بنياسرائيل مبعوث شدند و حافظان شريعت موساي کليم میباشند.
كثرت پيامبركشي توسط بنياسرائيل نشانه شرارت آنان
نشانه شرارت آنها اين است که از نظر پيامبرکُشي بيشترين سابقه را دارند. اين (وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ)3 برای آنان است، (وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ)4 برای آنهاست. اين کلمه (بِغَيْرِ الْحَقِّ) که يک وصف تأکيدي است، براي تبيين شرارت آنهاست. درست است، برخي از اُمم ممکن است که دست به قتل پيامبرشان زده باشند، اما هيچ امتي مثل بنياسرائيل پيغمبرکُشي نکردهاند. پس از بس شرارت، غوايت و ضلالت داشتند، نياز بود که مرتّب ذات اقدس الهي براي آنها راهنمايان الهي بفرستد.
پس اينها جزء «خِیَرَةُ الله» نيستند، براي مهار کردن اينها أنبياي فراواني آمده است. (وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ)5 در سوره مبارکه «بقره» و همچنين خيلي از آيات ديگر، چنین آمده است که اينها (وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ).
آيه ٩١ٴ سوره مبارکه «بقره» میفرماید به يهوديان بگويید: (قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)؛ اگر شما واقعاً اهل ايمان هستيد، چرا اين همه از انبيا را کُشتيد؟ بنابراين این گونه نیست که چنين فضيلت و لياقتي داشته باشند که «خِیَرَةُ الله» و مورد انتخاب و برگزيدگي خدا باشند یا خدا اينها را شايسته فرستادن پيامبران زياد قرار داده باشد. به دليل اينکه قتل أنبياء در هيچ امّتي به اين اندازه نبود که خدا به اينها نسبت ميدهد.
سوالات
سؤال: فرمود: (وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ) به چه معناست؟ چرا عذاب؟
پاسخ: همين است، (وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ) به لحاظ أنبياء است! به دليل اينکه خود قرآن کريم از جنايت اينها پرده برداري کرده است. فرمود هيچ امتي مثل شما پيامبرکُشي نکرده است. (وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ) که جمع «الف و لام» است. فرمود: (وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ) که فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. همچنین مجدداً با جمع مُحلّي6 به «الف و لام» ذکر کرده است. بنابراين اينطور نيست که آنها آدمهاي شايسته و لايقي باشند و در اثر آن لياقت و شايستگي، خدا أنبياي فراواني فرستاده باشد. بلکه در اثر غوايت و ضلالت و جهالت و مکر و حيله و خدعه، مرتّب براي آنان أنبياء فرستاده است.
پرسش: كثرت أنبياء به خاطر دعای حضرت ابراهيم(عليه السلام) نيست؟
پاسخ: اصل نبوت را حضرت دعا کرد، نه کثرت أنبياء را. اينطور فرمود: (رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا)7 فرزندان ابراهيم گاهي اسرائيلي، گاهي عرب، گاهي فرزندان اسحاق و گاهي هم مثل وجود مبارک پيغمبر (صلی الله علیه و آله) فرزندان اسماعيل هستند. پس شامل هر دو گروه ميشود. فرمود در بين فرزندان من أنبياء شوند. گاهي بچههاي اسحاق و يعقوب هستند و گاهي هم بچههاي اسماعيل (سلام الله علیهم) میباشند.
پرسش: (وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ) مربوط به اوايل کار اينها نمیشود؟
پاسخ: اول، وسط و آخر کار اينها را قرآن برای ما مشخص کرده است. حالا اول، وسط و آخر را قرآن تبيين ميکند.
پینوشت:
1 – لغتنامه دهخدا: گمراهي و بيراهي و غي.
2- آل عمران/33 و 34
3- آل عمران/ ١٨١؛ نساء /١٥٥
4- بقره/٦١
5- دخان/32
6- جمع محلى به لام، به اسم جمعى مى گویند که بر سر آن الف و لام جنس وارد میشود.
7- بقره/ 129