بعد از اعلام جشنواره کن مبنی بر این که فیلم «زن و بچه» به کارگردانی «سعید روستایی» به بخش مسابقه اصلی هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم کن دعوت شده، خبرگزاریهای مختلفی به این موضوع پرداختند و به شکل غیر مستقیم سعی کردند حاکمیت را مورد انتقاد قرار دهند و ممیزیهای موجود در سینما را زیر سوال ببرند.
برخی رسانهها جشنواره کن را نوعی برند سینمایی خطاب کردند که کارشان «نوعی تنظیم گری برای دمای سینما است». نکته جالب این جاست که خبرگزاری دولتی همچون «ایرنا» که خود خبری مبنی بر «دخالت این جشنواره در امور سیاسی» کار کرده؛ به هنگام باز نشر خبر فیلم سعید روستایی، آن را یک اتفاق خوب دانسته و سینمای ایران را متهم به سیاستهای دو گانه میکند.
برخی سایتها مثل «فرارو» گفتند که «ما در بخش حاکمیتی خوشحالی را نمیبینیم» و تیتر زدند که «خوشحال باشیم یا نظاره گر». برخی از خبر گزاریها مثل «ایرنا، انصاف نیوز و پارسینه» کارگردانانی چون اصغر فرهادی و سعید روستایی را برند سینما ایران خطاب کردند و گفتند «سینمای ایران بیش از دو اسکار دریافت کرده».
به تنهایی و خودی خود و بدون هیچ غرض ورزی؛ موفقیت هر ایرانی مایه مسرت و شادی همه اقشار مختلف جامعه ایرانی-اسلامی است. اما نوع حاشیههایی که درباره این خبر ایجاد شده خالی از نقد و اشکال نیست.
مطلب اول این که جشنواره کن یک جشنواره بین المللی به دور از غرض ورزی و سیاست به معنی پدر سوخته بازی نیست. بهترین مثال برای سیاسی بودن این جشنواره این است که رئیس جمهور اکراین در افتتاحیه هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن به صورت ویدئو کنفرانس در سالن اصلی نمایش فیلمهای منتخب این جشنواره با حاضران صحبت میکند. اما درباره نسل کشی که در غزه و یا سایر کشورها علیه مسلمانان در حال روی دادن است سکوت می کند. چون بر خلاف سیاستهای حاکمیتی زرسالاران دنیای امروز است.
اما درباره فیلمهای فارسی زبانی که در جشنواره کن انتخاب و جایزه گرفته و منجر به این شده که برخی از سایتها مثل «فرارو» بنویسند «شنیده شدن نام ایران در میان کشورهای جهان مهم و افتخار آمیز است».
سوال اولی که پیش میآید این است که چه فیلمهای ایرانی در این جشنواره مورد توجه قرار میگیرد؟ با این که در هر دوره فیلمهای فارسی زبان مختلفی به این جشنواره ارسال شده؛ ما شاهدیم فیلمهایی مورد توجه قرار گرفته، غالباً چهرهای سیاه از جامعه ایرانی، مرد ایرانی، زن ایرانی و خانواده ایرانی نشان میدهد. فیلمهایی مثل عنکبوت مقدس، برادران لیلا، فروشنده و....
هیچ کس منکر این مساله نیست که داستان های این فیلمها در جامعه ایرانی ممکن است اتفاق افتاده باشد. اما چرا جشنواره کن همیشه به آثاری روی خوش نشان داده که چهرهای سیاه از حاکمیت و فرهنگ ایرانی-اسلامی نشان میدهد.
آیا همین که نام ایران و فیلم ایرانی در تیتر خبرهای کشورهای مختلف قرار بگیرد نشانه افتخار است؟ آیا این فیلمها نماینده سینمای ایران هستند؟! یا از بهترین فیلمهای ایرانی هستند چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا؟!
آیا شهرت به هر بهانه و هر بهائی مورد پسند و مایه افتخار است؟! اگر این گونه است فرق هنر واقعی و مطلوب با چیزی که یک شخص را به بلاگر اینستاگرامی تبدیل میکند چیست؟
در پایان نیز می توان گفت چه کسی و یا چه نهادی این فیلمها را به عنوان نماینده فیلم ایرانی و یا سینمای ایران معرفی کرده که حاکمیت به خاطر آن خوشحال باشد و یا برای آن جشن بگیرد؟ اصلا این فیلمها جدای کیفیت ساختاری چه نسبتی از جهت محتوایی با جامعه ایرانی-اسلامی و سبک زندگی اکثر مردم ایران دارد که بتوان به آن افتخار کرد و از حضور چنین اثری به سایرین مباهات نمود.
در پایان درباره ساختار سینمای ایران و ممیزیهایی که در نظر میگیرند باید اذعان داشت که هیچگاه از قاعده مشخصی پیروی نمیکند و با عوض شدن سیاست گذاران نوع برخورد با فیلم و هنر و آثار سینمایی همواره در حال تغییر است.