milad asckary
milad asckary
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

معجزه بانوی تسبیح


نقد فیلم فاتیما

فیلم فاطیما (Fatima) یک فیلم در ژانر درام و محصول مشترک کشورهای پرتغال و آمریکا در سال 2020 با محوریت ایمان است که به کارگردانی «مارکو پونتنورو» ساخته شده است.

این فیلم بازسازی یک واقعه تاریخی بسیار نادر در دنیا است و شاید حتی پذیرفتن آن در جوامع کنونی بسیار دشوار باشد اما طبق عکس‌ها و شاهدهای عینی، یک واقعه کاملا حقیقی بوده که در شهر فاطیما پرتغال رخ داده.

داستان فیلم از اینجا آغاز می‌گردد که در سال ۱۹۸۹م یک نویسندۀ شکاک (با بازی هاروی کیتل) درباره امور مذهبی با خواهر لوسیا که حالا در سن پیری است در صومعه‌اش ملاقات می‌کند تا با او دربارۀ تجربه‌ای که داشته مصاحبه کند.

فیلم فاطیما در اواسط سال ۱۹۱۷م روایت کننده داستان سه کودک چوپان به نام لوسیا (با بازی درخشان استفانی جیل) و عموزاده‌هایش (خورخه لامه‌لاس و اِلخاندرا هاوارد) است که در شهر فاطیما پرتغال زندگی می‌کردند. آن‌ها به طور اتفاقی با یک فرشته رو به رو شده و تجلی مریم مقدس را مشاهده کردند. او به آن‌ها توصیه می‌کند که خود را وقف نیایش و تسبیح نموده و با این کار جنگی را که در اروپا جریان داشت را به پایان برسانند. آن‌ها این ماجرا را برای خانواده‌شان تعریف می‌کنند اما والدین گفته‌های فرزندانشان را یک خیال بافی کودکانه می‌پندارند تا زمانی که کل شهر متوجه شده و زائران به سمت فاطیما سرازیر می‌شوند. جریان وقتی پیچیده‌تر می‌گردد که در جریان مکاشفه‌ای جدید، یک کودک معلول هم شفا می‌گیرد.

با این اتفاق شهردار شهر که مردی غیرمذهبی است از حضور زائران در فاطیما نگران شده و تا آنجا پیش می‌رود که حتی درب کلیسای شهر را قفل می‌کند. او همچنین بچه‌ها را چندبار برای بازجویی احضار می‌کند. سلسله ‌مراتب کلیسای کاتولیک هم از طریق کشیش شهر از ماجرا باخبر شده و خبره‌ترین کارشناسان را برای بررسی می‌فرستد.

تمرکز روایت فیلم بر روی خواهر لوسیا است که در واقعیت هم مطابق پیشگویی بانوی تسبیح یا همان مریم مقدس، عمری طولانی داشت و تبدیل به قدیسه شد.

روایت فیلم آنقدر متمرکز بر بخش ظهور بانو بر کودکان است که مجال و بیان درستی برای چند پیشگویی بانوی تسبیح بر خواهر لوسیا را ندارد. پیشگویی‌هایی که در حقیقت رخ داد و بخشی از آن در نامه‌ای مهر و موم شده در واتیکان نگهداری می‌شود.

نکته قابل بیان این است که به تصویر کشیدن معجزات در فیلم‌ها کار آسانی نیست. این خطر وجود دارد که همه چیز مصنوعی به نظر برسد یا یک تجربۀ معنوی به جلوه‌های ویژۀ کامپیوتری تقلیل یابد. اما پونته‌کوروو و فیلمبردارش از پس این مخاطره برآمده‌اند. آن‌ها در موقع وقوع معجزات دوربین را به سمت جهان طبیعی گرفته‌اند. تمرکز بر علف‌های بلندی که در نسیم می‌رقصند و صدای خش خش برگ‌ها این احساس را منتقل می‌کند که گویی طبیعت پرتوی از نور یک هستی بزرگتر است که می‌خواهد خودش را آشکار کند.

مساله مورد بحث اینجاست که بین شهودات و واردات قلبی وتحلیل های عقلانی، انسان به سمت کدام یک از این دو باید متمایل باشد؟

آنجا که کسی سخن از معجزه‌ای به میان می آورد ولی شاهدی بر این مدعا از عالم غیب ندارد و عقلانیتی که جز آنچه مشاهده می کند را نمیتواند باور کند.

در فیلم فاطیما این رویارویی در قالب خواهر لوسیا و آن نویسنده که نماد عقل گراییست به تصویر کشیده می شود که هیچ کدام توان رد یا قبول طرف مقابل خویش را ندارند اما به آنچه می دانند باور و ایمان دارند. ایمان که در مسیحیت مطرح می شود مرز میان معرفت و شک است اما ایمان حقیقی چیزی بالا تراز علم است یعنی مفروض این ایمان علم باید باشد و معادل آن یقین است.

در پایان فیلم هم ما شاهد معجزه پایانی فرشته هستیم. خورشید گویی از جایش کنده شده و فرو می‌ریزد. این در حالی است که مردم هراسان دست به فرار می‌زنند اما پس از چند دقیقه همه چیز به حالت عادی بر می‌گردد. گویی خدا با این معجزه قصد داشت بفهماند در زندگی همه چیز در چند دقیقه می‌تواند نابود شود و فرو بپاشد اما این خدای مهربان است که می‌تواند شما را نجات دهد و نه هیچ انسان دیگر. در بخش نهایی فیلم عکس‌هایی از این واقعه تاریخی را می‌بینیم که نشان می‌دهد فیلم روایت‌گر یک معجزه حقیقی در ۱۰۰ سال گذشته بوده است.

فاتیمامعجزهایمانمسیحیتمریم مقدس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید