milad asckary
milad asckary
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی کتاب: علوم شناختی و علوم اجتماعی


کتاب مورد نظر مجموعه مقالات و بخشی از کتاب « cognition and multi-agent interaction: from “cognitive modeling to social simulation,2006”» است که آقای رُن سان[1] نوشته و توسط آقای حامد ذاکری ترجمه شده است.

چاپ اول این کتاب در هزار نسخه و در 78 صفحه به تاریخ 1400ه.ش توسط انتشارات پشتیبان صورت گرفتته است. ویژگی که این کتاب دارد آن است که فصل مشترکی میان علوم شناختی و علوم اجتماعی ایجاد می‌کند. یک کتاب علمی برای مخاطب خاص که شامل اساتید و دانشجویان می‌باشد.

ساختار کتاب

فصل اول کتاب به مقاله‌ی « «علم شناختی و علم شایسته اجتماعی» نوشته «اسکات ماس»[2]اختصاص یافته است. مسئله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا علم شناختی و طراحی عامل می‎توانند بر اساس یک چهار چوب خاص که مبتنی بر مشاهده است با یکدیگر همکاری داشته باشند یا خیر؟

نویسنده برای پاسخ به این پرسش در ابتدا به سراغ مقالات اقتصادی رفت و اقتصاد متعارف و محاسبه مبتنی بر «عامل» را علم معرفی کرد. علت بد بودن علم اقتصاد هم بر اساس برخی تکنیک‌ها و دستور العمل‌ها به حوزه علوم اجتماعی مربوط می‌شود. در مرحله بعدی برای نشان دادن همکاری علم شناختی و طراحی عامل فرایندی همراه با مثال‌هایی برای سنجش مدل‌های شبیه سازی فرایندهای اجتماعی در مقابل داده سطح خرد و کلان را ارائه می‌دهد.

فصل دوم: شناخت جمعی و حضور در سیستم‌های چند عاملی

نویسنده: پیترو پانزاراسا[3]و نیکولاس آر. جنینگز[4]

در این فصل بحث اینگونه مطرح می‌گردد که مطالعات شناخت جمعی به حوزه‌ای میان رشته‌ای برای پژوهش تبدیل شده است که شامل علومی چون روان‌شناسی اجتماعی، تحلیل شبکه اجتماعی، علوم شناختی، علوم رایانه‌ای و ... می‌گردد. ایده اساسی که باعث گسترش مطالعات در این زمینه شده این است که شناخت یک پدیده اجتماعی در واقعیتی که عامل‌ها رقم زده‌اند روی داده و تکامل می‌یابد. در گذشته شناخت به قلمرو ذهن عامل فردی وابسته بود. اما در سال‌های اخیر در پی القای این ایده هستند که شناخت به فراتر از این‌ها نیز گسترش می‌یابد و تنها بر ذهن فرد محدود نمی‌شود.

البته شناخت جمعی در برخی موارد باید با توجه به شناخت فردی، خود مختار و مستقل باشد. به همین دلیل شناخت جمعی به شناخت فردی بستگی دارد. از این رو در این فصل رابطه میان سطح ظهور به عنوان راه حلی برای این مخمصه پیشنهاد شده است. در واقع شناخت جمعی به عنوان یک ویژگی بر آینده به نگاه علمی وابسته است اما به لحاظ هستی شناختی در ارتباط با شناخت فردی خود مختار و مستقل بشمار می‌رود.

فصل سوم: قضاوت اجتماعی در سیستم‌های چند عاملی

نویسنده: تام آر. بِرنر[5]و ایوا رزکفسکا[6]

برای تقریب به ذهن شدن موضوع مطرح شده در این فصل نویسندگان نظریه بازی را به عنوان مثال تبیین می‌کنند. می‌توان نظریه بازی را با توجه انواع متعددی که دارد به عنوان اعانه و مشارکتی در مدل سازی چند عاملی نگریست. مفاهیم نظریه بازی همچون هنجار، ارزش، باور، نقش، روابط اجتماعی و سازمان همانند بازی می‌توانند به شیوه‌ای یکسان به لحاظ قواعد و مجموعه قوانین توصیف شوند.

باید به این امر توجه نمود که ماهیت و چگونگی هر قضاوتی برای تعیین فعالیت به لحاظ شناختی و هنجاری با یکدیگر متفاوت است و علت آن هم تمرکز و توجه متفاوت و مبناهای متفاوت در قضاوت است. به طور کلی بازیگران هر بازی به ارزش‌های چند گانه در موقعیت‌های تعاملی شان متمایل هستند و این امر ممکن است به نتایج متناقض درباره اینکه چه کاری انجام گیرد، منجر شود. بنابراین فرایندهای شناختی همچون قضاوت، باید به صورت نظام مند در زمینه تعامل چند عاملی مورد پژوهش و تفحص قرار بگیرند.

موضوع بعدی که در این فصل بیان می‌گردد این است که مدل‌های شناختی - هنجاری مختلف قضاوت و تعیین فعالیت که در این فصل در کانون توجه است، می‌تواند در مطالعات شبیه سازی چند عاملی مورد پژوهش و بررسی قرار بگیرد. چون عامل‌ها به صورت اجتماعی در آرایش‌های فرهنگی- سازمانی نهادینه می‌شوند تا مدل‌های شناختی هنجاری که عامل‌ها در تعاملات چند عاملی شان به کار می‌گیرند را تعدیل و تنظیم کنند.

فصل چهارم: درجه تغییر پذیری انسان در معماری شناختی برای بهبود شبیه سازی گروه

نویسنده: اما نورلینگ[7]و فرانک ای. رایتر[8]

هنگامی که مدل‌های پیچیده رفتار انسانی در محیط‌های مصنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرد، سازندگان تلاش می‌کنند تا رفتار هنجاری را با فراهم آوردن عامل‌های همگن از یک معماری شناختی، ثبت و ظبط کنند. یکی از کمبودهای شناسایی شده این رویکرد این است که اشخاص در واقعیت همیشه به یک شیوه مشخص رفتار نمی‌کنند. و صرف نظر از اینکه یک شخص چقدر خوب آموزش دیده همواره نمونه‌هایی وجود دارد که از آموزش‌های دیده شده منحرف شده‌اند.

نکته اینجاست که بخش عمده نظریه‌های سازمانی، مربوط به مطالعات فردی و تاثیر آن است در حالی که بیشتر معماری‌های شناختی موجود، موجب مدل‌های همگنی می‌شوند که تحت تاثیر زمان نبوده‌اند. تفاوت‌های فردی ظریف و پیچیده‌تر می‌توانند تاثیر قابل توجهی بر تیم‌ها و واحدهای سازمانی بزرگ‌تر بگذارند.

برای همین معماری «کوجاک»[9] در این فصل شرح داده می‌شود. کوجاک برای مدل سازی تفاوت‌های فردی و تغییر پذیری در یک شیوه منطقی روانشناختی طراحی شده است تا شبیه سازی چنین پدیده‌هایی را تسهیل کند.

فصل پنجم: چه زمانی شبیه سازی اجتماعی به مدل‌های شناختی نیاز دارد؟

نویسنده: نیگل گیلبرت[10]

در این فصل نویسنده بحث را با پژوهش درباره مسئله «سطح‌ها» شروع می‌کند. درباره این موضوع تعداد اندکی از افراد تحقیق کرده و گفته‌اند به لحاظ تحلیلی حداقل ممکن است یک سطح بیولوژیکی، یک سطح شناختی و یک سطح بیولوژیکی را از هم تمیز داد که در خصوصیات پدیده‌ها، در یک سطح از رفتار پدیده‌ها در سطح پایین پدیدار می‌شود. این کار باعث می‌شود تا بفهمیم مدل‌های اجتماعی چه زمانی به در نظر گرفتن جزئیات معماری‌های شناختی نیاز دارند.

در نهایت هم به حل این مشکل می‌پردازد که چگونه از میان معماران شناختی پیشنهاد شده، انتخاب درستی داشته باشیم، در حالی که دو شبیه سازی اجتماعی باید مدل شناختی وجود داشته باشد.


پی‌نوشت:

[1] .ron sun

[2] . Scott Moss

[3] . Pietro Panzarasa

[4] . Nicholas R.Jennings

[5] . Tom R. Burns

[6] . Eva Roszkowska

[7] . Emma Norling

[8] . Frank E.Ritter

[9] . Cogack

[10] . Nigel Gilbert

علوم شناختیعلوم اجتماعیجنگ شناختی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید