ویرگول
ورودثبت نام
milad asckary
milad asckary
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

مقاله شماره (2): تاریخ مختصر بابیّه و بهائیت(بخش دوم)


پرونده ویژه جریان شناسی بهائیت و صهیونیسم

میرزا حسین علی نوری

شهرت بهائیان بیشتر از جانب میرزا حسسین علی نوری ملقب به «بهاء الله» است. بهائیان این فرد را به عنوان پیامبر آئین خود پذیرفته‌اند. پدر بهاءالله از مستشاران دربار قاجار بود و این امر در آینده او نقش بسزایی داشت. او توسط یکی از مریدان باب به نام «ملا حسین بشرویه‌ای» و «میرزا محمد» که معلمش بود به جلگه بهائیان پیوست. حتی برادرش میرزا یحیی یا همان «صبح ازل» نیز توسط او بهائی شد.

بعد از اعدام سید علی محمد باب، امیر کبیر برای دفع فتنه مریدان باب من جمله میرزا حسین علی، آنان را به عراق تبعید نمود. اما بعد از کشتن امیر کبیر و بر سر کار آمدن «میرزا آقاخان نوری»، به دعوت او میرزا حسین علی دوباره به تهران بازگشت.

چیزی نگذشت که ناصر الدین شاه از سوی پیروان باب مورد سوء قصد قرار گرفت و معلوم شد که میرزا حسین علی در این امر نقش داشته است. همین امر باعث شد تا بهاءالله زندنی شود. ولی چون قبلاً به سفارت روسیه پناهنده شده بود، بعد از چهار ماه زندانی، با فشار دولت روسیه آزاد شده و حتی از جانب سفارت دعوت می‌شود تا ایشان در روسیه اقامت نمایند.

بهاءالله طی نامه‌ای ضمن تشکر از دولت روسیه، به همراه برادر خود میرزا یحیی راهی عراق می‌شود. او در بغداد به دلیل وجاهت برادر کوچک‌تر در میان بهائیان، به عنوان پیشکار ازل شروع به فعالیت می‌کند. میرزا حسین علی به بهانه‌های امنیتی و از روی عمد، میرزا یحیی را در خفا نگه می‌دارد و علاوه بر رهبری بابیان، برای خود تبلیغ می‌نماید.

اختلاف میان بابیان برای رهبری بعد از سید علی محمد باب به قدری بالا می‌گیرد که بهاءالله شروع به حذف فیزیکی مخالفان می‌کند. از این رو دولت عثمانی مجبور می‌شود تا آن‌ها را به استانبول ببرد.

بهاءالله و برادرش صبح ازل در 1863م راهی استانبول شده و سپس در شهر «ادرنه» ساکن شدند. در اینجا هم بعد از گذشت حدود چهار سال به دلیل اختلافات شدید میان دو برادر، میرزا یحیی به جزیره‌ای در قبرس تبعید شد و میرزا حسین علی هم به «عکا» در نزدیکی بندر «حیفا» فرستاده شد.

نکته مهم اینجاست که بهاءالله و فرزندش عبدالبهاء بعد از اقامت در عکا همواره خود را مسلمانانی متدین و مبادی آداب اسلام نشان داده و حتی در نماز جماعت شرکت می‌کردند. چرا که بهاءالله تبلیغ بهائیت در این موقعیت را به سلاح نمی‌دانست. البته بعدها خواهیم گفت که این جماعت با این رفتار ریاکارانه خود چه ظلم بزرگی به مردم فلسطین و چه کمک شایانی به سربازان انگلیسی و یهودیان صهیونیسم نمودند.

بهاءالله در سن هفتاد و پنج سالگی به تاریخ 1892م در قصر بهجی فوت می‌کند و فرزندش عباس افندی یا همان «عبدالبهاء» را به عنوان جانشین تعیین می‌نماید.

عباس افندی

عبدالبهاء در تهران متولد شد و از نه سالگی در تبعیدها همواره همراه پدر بود که یکی از مزیت‌های آن کسب تجربه فراوان که البته فریب کاری و ریاکاری‌های پدر و عمویش را هم می‌توان به آن اضافه نمود. عباس افندی با توجه موقعیت پدر توانست از اساتید خوب و فراوانی بهره برد و دارای تحصیلات مرسوم زمان خود شود.

عبدالبهاء بعد از انقلاب ترک جوان و سقوط سلطان عبدالحمید و برطرف شدن حصر، راهی اروپا و امریکا می‌شود. او در این سفر چنان شیفته تمدن پر زرق و برق غرب شده که نمی‌تواند از ابراز احساسات خود در سخرانی‌هایش نسبت به آن صرف نظر کند.

عباس افندی در 1300 شمسی برابر با 1921م در پی یک بیماری نه چندان بلند مدت از دنیا رفت. نکته جالب اینجاست با مرگ وی نامه های فراوانی از سوی دول مختلف برای عرض تسلیت به جامعه بهائی فرستاده می‌شود که یکی از آن نامه‌ها مربوط وینستون چرچیل، وزیر مستعمرات انگلستان بود.

او بعد از مرگ نوه ارشد خود یعنی «شوقی افندی» را به عنوان جانشین تعیین می‌کند. البته برخی معتقدند که این امر با دسیسه مادر او محقق شده وگرنه شوقی چندان تمایلی به اداره جامعه بهائی نداشت.

شوقی افندی ربانی

شوقی ربانی ملقب به «ولی امر الله» متولد 1276ش است و فرزند دختری عبدالبهاء بحساب می‌آید. او در عکا تحصیلات خود را آغاز نموده و سپس به دانشگاه بیروت رفته و در نهایت عازم دانشگاه آکسفورد انگلستان شد. شوقی افندی در میان تحصیل به دلیل مرگ عبدالبهاء مجبور شد تحصیلات خود را رها نماید و هیچگاه نتوانست مدرک خود را دریافت کند.

عبدالبهاء جانشینان شوقی افندی را پیش گویی کرده و تعداد آنان را 24 نفر اعلام نمود. اما عقیم بودن شوقی و عدم تعیین جانشین از سوی او این سلسله ولایت امر را عقیم و ناقص نهاد و باعث شد تا پیشگویی‌های عبدالبهاء اشتباه از آب درآید.

وقایع دوره ریاست شوقی افندی

- در این برهه زمانی رژیم نژاد پرست اسرائیل با سکوت خیانت آمیز و همراهی بی‌دریغ بهائیت تشکیل شد. شوقی افندی نیز با رئیس جمهور اسرائیل دیدار و با یهودیان ابراز دوستی و همکاری نمود.

- بهائیان از جانب شوقی افندی به سراسر جهان مسافرت نموده و درصدد توسعه تشکیلات اداری و سازمان‌های دینی بهائیت بودند.

- در زمان ریاست شوقی، برخی از پیشگامان و مبلغان بزرگ بهائیت مثل «عبدالحسین تفتی آواره»، «فضل الله صبحی مهتدی»، «میرزا حسن نیکو بروجردی» و... توبه نموده و به آغوش اسلام بازگشتند.

شوقی افندی در نهایت به تاریخ 1326ش، شش سال قبل از تشکیل «بیت العدل اعظم» به طرز مشکوک و ناگهانی در لندن فوت نمود و در همانجا دفن شد. از این تاریخ به بعد هدایت و رهبری بهائیان توسط بیت العدل واقع در اسرائیل صورت می‌گیرد.

منبع: در جستجوی حقیقت، روزبهانی بروجردی، علیرضا، مرکز مدریت حوزه علمیه قم، چاپ 1388،قم.

میرزا حسسین علی نوریبهاء اللهامیر کبیرعباس افندیشوقی افندی ربانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید