اسرائیل رژیمی است که شروع تأسیس آن با قدرت نظامی آغاز شد و با همین شیوه توانست به بقاء خود ادامه دهد. امنیت در جامعهای همچون اسرائیل که از همه طرف توسط دشمنان خود احاطه شده از جایگاه ویژهای برخوردار است. از این رو وقوع جنگ شش روزه، عملیات تلافی جویانه فلسطینیها و وقوع انتفاضهها توانست بر محبوبیت این نهاد در بین مردم اسرائیل بیافزاید.
به گفته سرتیپ «زیو دروری»1 جنگ مداوم علیه ترور، شرایطی را ایجاد نمود که در آن فرماندهان نظامی افرادی شدند که چارچوب سیاستهای اسرائیل را مشخص میکنند.»
جدای از این اکثر اسرائیلیها دارای سابقه حضور در ارتش هستند و بسیاری از مردان تا سن میان سالگی جزو نیروهای ذخیره ارتش محسوب میشوند. به طور دقیقتر میان ارتش و جامعه اسرائیل نوعی پیوند ناگسستنی وجود دارد. در جامعه امروزی اسرائیل، ارتش به عنوان سازنده این رژیم در قامت یک ملت شناخته شده که همچون مدرسه، هویت و وحدت ملی را به شهروندان خود آموزش میدهد.
به طور مثال ارتش دورههایی را برای سربازان و جوانان خود تدارک دیده تا طی آن هویت و تعالیم یهودی و صهیونیسم را به آنان تلقین کند. به طور مثال «نهال»2یکی از این دورهاست که طی آن ارتش در مناطق مرزی شهرکهای نظامی ایجاد میکند. جوانان در این شهرکها کشاورزی و عملیات دفاع را به شکل هم زمان فرا میگیرند. در نهایت نیز این شهرکها و مزارع کشاورزی به یهودیان غیر نظامی تحویل داده میشود. بسیاری از شهرکهای اسرائیلی دره (jordan) و (Arava) توسط همین دورههای «نهال» ایجاد شده است. دورههایی که علاوه بر غصب بیشتر سرزمین فلسطین، جوانان اسرائیلی را با هویت و زندگی جمعی یهودی آشنا میکند.
«گادنا»3نام دوره دیگری در ارتش اسرائیل است که طی آن جوانان اسرائیلی با زندگی در ارتش آشنا میشوند. این دوره شامل اردوهای تابستانی و کلاسهایی در مدارس اسرائیل است تا از این طریق هویت یهودی و صهیونیسم و ملیت خود ساخته یهود را به فرزندان خود آموزش دهند.4
سیاستمداران ژنرال
نکته جالب دیگر درباره نفوذ ارتش در سیاست و جامعه اسرائیل آن است که تمامی نخست وزیران این رژیم مثل «بن گورین»، «آریل شارون»، «شیمون پرز» و حتی «نتانیاهو»، سابقه حضور بلند مدت و یا کوتاه مدت در ارتش را دارند. به شکلی که فرماندهان نظامی بعد از کناره گیری و بازنشستگی از ارتش، وارد عرصه سیاسی میشوند. همین امر سبب شده تا میان خدمت در ارتش و تصدی سمتهای کلیدی سیاسی رابطه مستقیمی وجود داشته باشد.
چالشهای نفوذ نظامیان در سیاست اسرائیل
با توجه به گسترش پست صهیونیسم، تاریخ این رژیم و نوع تعاملات آن با طرف فلسطینی از سوی برخی جامعه شناسان اسرائیلی به چالش کشیده شده است. به همین دلیل درباره مذاکره با فلسطینیها میان سه قشر ارتشی «صهیونیسم اصلاح طلب»، «صهیونیسم مذهبی» و مکاتب مختلف فکری صهیونیسم تفرقه ایجاد شده است. به گونه ای که این نزاع داخلی به عرصه سیاسی نیز کشیده شده است.
به طور مثال «شورای صلح و امنیت»5 که سازمانی متشکل از افسران عالی رتبه پیشین ارتش است با طرفداران «تبادل زمین در ازای صلح» کاملاً مخالف هستند. در حقیقت آنان طرفدار ادامه اشغالگری برای تأمین امنیت رژیم هستند. بنابراین باید توجه داشت که به ارتش رژیم صهیونیستی نمیتوان به عنوان نهادی یک پارچه نگاه کرد.
به طور مثال در پاییز 2006م رئیس وقت مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه تلآویو در مصاحبهای به تحلیل تنش بین نخست وزیر وقت اسرائیل، نتانیاهو و رئیس ستاد مشترک ارتش، ژنرال «آمنون لیپکین-شاهاک»6 پرداخت و نتیجه گرفت که «ما باید خطر یک کودتای نظامی را در نظر بگیریم.»7
البته باید توجه داشت که این اختلاف به قدری بزرگ نیست که یک گسست در جامعه اسرائیل محسوب شود. چرا که این اختلاف بیشتر از جهت روش و تاکتیک است و در عمل آنان یک هدف را دنبال میکنند.
پینوشت:
1 – Zeev Drori
2- Nahal
3- Gadna
4- http://archive.jewishagency.org/society-and-politics/content/36591.
5- Council for peaceand Security
6- Amnon Lipkin shahak
7- فصلنامه شورای همکاری خلیج فارس: سیاست خارجی و روندهای داخلی، مداخله سیاسی ارتش در چارچوب استراتژی امنیت ملی اسرائیل، لطفیان، سعیده، فروردین 1387، شماره 10، ص 128-83.