«دریم ورکز» با همکاری شرکت فوکس قرن بیستم (the century fox) در سال 2017 داستانی دیگر را رقم میزند که از لحاظ مفهوم بیشباهت با انیمیشن لکلکها (storks) نمیباشد. تولید دو انیمیشن با مفهوم واحد از دو شرکت بزرگ هالیوودی بسیار سوال برانگیز است.
انیمیشن بچه رئیس (the boss baby) درباره پسر بچهای به نام «تیم» است که پدر و مادر بینظیری دارد که به او عشق میورزند. اما ماجرا از جایی شروع میشود که والدین او تصمیم میگیرند یک برادر کوچک برای او بیاورند. ورود یک بچه کوچک با کت و شلوار سیاه و ظاهر عجیب، زندگی «تیم» را عوض میکند و او را وارد ماجرایی باور نکردنی میکند.
در این انیمیشن شرکت «بی بی کروپ» جای خدا را در دنیا گرفته است. بی بی کروپ نام شرکتی است در ناکجا آباد با سیستمی کاملاً ماشینی، که بدون خطا و اشتباه کار میکند. سیستمی که دارای قسمت کنترل کیفیت است. افرادی که ذاتاً مدیر هستند و باید داری جایگاه و شرایط ویژهای باشند و افرادی معمولی باید بدون داشتن هیچ امکانات خاصی، در چرخه تولید قرار بگیرند؛ این امر حاکی از نگاه مصرف گرایانه غربی است که در این انیمیشن به ساختار خلقت نسبت داد شده است. در واقع علت به تصویر کشیدن چنین سیستم و دستگاهی، تاثیر مدرنیته و مادهگرایی بر جوامع غربی میباشد که باعث شده با توجیه عقلانیت، خدا و و هر چیز فرای ماده را انکارکنند.
دقیقاً قبل از به تصویر کشیدن شرکت «بیبی کروپ» «تیم»، این سوال را مطرح میکند که بچه ها از کجا میآیند؟ سوالی که چندین بار تکرار میشود و جواب آن، شرکت بیبی کروپ است. این انیمیشن کودکان را نسبت به دانستن جواب این سوال کنجکاو میکند. کودکان هم متوجه واقعی نبودن شرکت بیبی کروپ میشوند؛ اما پاسخ این سوال که «بچهها واقعا از کجا میآیند!» همچنان در ذهن آنها میماند. سوالی که اگر درست به آن پاسخ داده نشود، نتیجهای جز انحراف و ابتذال نخواهد داشت.
چالش این داستان، سگهای کوچک و زیبای شرکت «پاپیکو» هستند که محبت بزرگترها را به خود جلب کرده و باعث کم توجهی آنها به بچهها شدهاند. سگهای کوچک و بامزهای که حتی دل کارمندان کوچک شرکت «بی بی کروپ» را میبرند. در انیمیشن «بچه رئیس» این علاقه تا به آنجاست که مادری با دو فرزند، هنگام رونمایی از سگی جدید در «لاس وگاس» فرزندان خود را به گوشهای رها کرده و با خوشحالی به سمت آن سگ شروع به دویدن میکند. این انیمیشن به حقیقتی دردناک اشاره دارد که خانواده آمریکایی امروزه به آن مبتلا میباشد یعنی جایگزینی سگ به جای فرزند و ...، حقیقتی که حتی هالیوود هم به آن اشاره میکند.
این انیمیشن نیز مثل «لکلکها» به مفهوم خانواده و فرزند توجه ویژه دارد و سعی میکند خانواده و فرزند را به شکلی زیبا و دوست داشتنی به تصویر بکشد، به شکلی که همه دعواها در این دو انیمیشن بر سر همین دو مفهوم میباشد. چیزی که برخلاف سیاستهای شرکتهای هالیوودی مثل «دریم ورکز»، «والت دیزنی» و «پیکسار» و... میباشد. انیمیشنهایی مثل زندگی پنهان حیوانات خانگی (the secret life of pets)، موانا(moana) و دلیر(Brave) و..که بر استقلال، زن سالاری، تمرّد و نافرمانی و فرهنگ مبتذل غرب .. دلالت میکردند. بعید نیست این تغییر سیاست حاکی از بحران جمعیت و خانواده در جوامع غربی باشد.
جالب این است که «تیم» در ابتدای فیلم، خانواده خود را به یک مثلث تشبیه میکند. پدر، مادر و خودش، بعد توصیفی درباره مثلث میکند. او میگوید: «عدد سه خیلی عالیه و جالبه، مثلث، قوی ترین شکل در طبیعته» بعد نشان داده میشود که این مثلث در برابر انواع بلاها و حوادث مقاومت میکند. مثلث خانوادهای تک فرزندی است که کامل است وهیچ نقصی ندارد. اما در پایان داستان یک عضو جدید به خانواده «تیم» اضافه شده و همه اعضای خانواده خوشحال هستند؛ ولی این بار خانواده چهارنفره در یک مثلث بر عکس قرار میگیرد. مثلث برعکس نماد جنس مونث و باروری و مهر جهانی است، مثلثی که تیم با کشیدن نوک تیز این مثلث آن را تبدیل به یک قلب میکند. همه این نشانهها به مخاطب القا میکند که اگرچه زندگی تک فرزندی زندگی مطلوبی است لکن فرزندان بیشتر زندگی را شیرینتر و لذت بخشتر میکند.