در خلال نخستین لحظات مهبانگ که تولد عالم را اعلام کرد، برخی نواحی بر اثر آشفتگی به جای انبساط ناگزیر به انقباض شدند. این امر ممکن است ماده را چلانده و به سیاهچالههایی تبدیل کرده باشد که ابعاد آن ها از یک ذره تا حدود یک متر متفاوت بوده است. (جرم آنها از جرم چند گندم تا جرم یک سیاره بزرگ متغیر بوده است ). این انبوه ابر از سیاهچاله ها ممکن است هنوز هم وجود داشته باشند از جمله بعضی از آنها در منظومه شمسی و یا حتی در مداری به دور زمین.
این سیاه چاله های کوچک هنوز یافت نشده اند حتی شواهد تفصیلی برای وجود آنها در دست نیست
در سال ۱۹۷۴ هاوکینگ گفت که در هر حال سیاهچاله ها واقعا سیاه نیستند: آنها مانند یک جسم داغ می درخشند و هر چه کوچک باشند درخشندگی بیشتری دارند. او سازوکاری را پیشنهاد کرد که طی آن جرم سیاهچاله ها به تابش و ذراتی تبدیل میشود که سیاهچاله را ترک میکنند. نتیجه اش این است که سیاه چاله ها به تدریج تبخیر می شوند بنابراین ابدی نیستند. مقدار تابش خروجی از هر سیاهچاله که اکنون تابش هاوکینگ نامیده می شود با عکس مجذور جرم آن متناسب است یعنی هرچه سیاهچاله کوچکتر باشد طول عمر آن نیز کوتاه تر است.
هاوکینگ فیزیکدانی برجسته بود، مولف پرفروش ترین کتاب علمی زمان ما یعنی << تاریخچه مختصر زمان از مهبانگ تا سیاهچاله ها>> بود.