ویرگول
ورودثبت نام
pouresmail
pouresmail
خواندن ۱۶ دقیقه·۵ سال پیش

تماشای فیلم‌های ایرانی


ما بنا گذاشته‌ایم به تماشای فیلم‌های ایرانیِ مهم* به ترتیبِ تاریخی. امیدوارم این فهرست به شما در انتخاب و تماشای فیلم‌های ایرانیِ موردعلاقه‌تان کمک کند.

* مهم عمدتاً با توجّه به کارگردان و براساس مشورت با دوستانِ فیلم‌شناس.

+ این فهرست به‌تدریج به‌روزرسانی می‌شود.


  1. جنوب شهر، فرّخ غفّاری، ۱۳۳۷: فیلم دربارۀ زنی است که به‌تازگی از همسرش جدا شده؛ او اتّفاقی برای کاباره‌ای در جنوب شهر کار می‌کند و آنجا دو جاهل عاشق‌اش می‌شوند. او از یکی از آنها خوش‌ می‌آید و نهایتاً با او ازدواج می‌کند. شخصیت زن در واقع ماجرای زندگی‌اش را برای یکی از دوستان همسرش تعریف می‌کند. فیلم نسبتاً خوبی است.
  2. ماجرای جنگل، مهدی میرصمدزاده، ۱۳۳۹: گروهی از مردان در جنگلی به کار بُریدن درختان مشغول‌اند. فتنه، خواهر یکی از کارگران، به آنها ملحق می‌شود تا در خرید و طبخ غذا کمک‌شان کند. او با یکی از کسانی که همان اطراف کار می‌کند (ظفر) آشنا و عاشق‌اش می‌شود. شخصیتی به نامِ جبّار در میان درخت‌برها هست که بسیار نفرت‌انگیز است و قصد دست‌یابی به فتنه را دارد. فیلم قابل‌قبولی است.
  3. شب قوزی، فرّخ غفّاری، ۱۳۴۳: یک قوزی (گوژپشت) که به همراه دو همکارش در مهمانی‌ها مراسم اجرا می‌کنند در حین صرف شام بعد از مهمانی می‌میرد. همکاران‌اش جسد او را در راهرو خانه‌ای رها می‌کنند تا از شرّش خلاص شوند. نفرات بعدی که به‌ترتیب می‌خواهند از دست جد خلاص شوند همگی به دردسر می‌افتند. زن صاحب‌خانه که در مهمانی لیستی مرموز به قوزی داده بود به دنبال جسد است تا بتواند لیست را از جیب او درآورَد. فیلم خوبی است.
  4. بن‌بست، مهدی میرصمدزاده، ۱۳۴۳: مردی (ایرج) به دلیل تصادف در حال مستی به زندان می‌رود. وقتی از زندان بیرون می‌آید نمی‌تواند کار پیدا کند. از سر تصادف، یکی از دوست‌دخترهای سابق‌اش را می‌بیند. دوست‌دخترش با مردی ثروت‌مند ازدواج کرده و با همکاری دخترِ شوهرش (از همسر قبلی)، به ایرج پیشنهاد می‌دهد وانمود کند که آن دختر را ربوده و تقاضای پول کند تا بعداً بین خودشان تقسیم کنند. داستان فیلم پرکشش است؛ فیلم بدی نیست.
  5. خشت و آینه، ابراهیم گلستان، ۱۳۴۴: مرد تاکسی‌ران زنی را به مقصد می‌رساند و پس از پیاده‌شدن آن زن متوجّه می‌شود نوزادی در تاکسی‌اش جا مانده. نمی‌تواند آن زن را پیدا کند و به کلانتری می‌رود. قرار می‌شود بچّه را تا فردا نزد خودش نگه دارد و فردا به دادگاه و شیرخوارگاه برود. دوست‌دخترش پیش او می‌آید و در نگهداری از بچّه به او کمک می‌کند. به نظرم، فیلم خوبی است.
  6. سه دیوانه، جلال مقدّم، ۱۳۴۷: سه نفر که هم‌خانه‌ایِ هم‌اند در یک آسایشگاه روانی کار می‌کنند. دختری در آنجا بستری است. پدر دختر سال قبل فوت کرده و عمویش از او نگهداری می‌کند. پیشکار عمویش می‌خواهد اثبات کند که این دختر مشکل روانی دارد تا نتواند (چند وقت بعد که به ۱۸ سالگی می‌رسد) ثروت هنگفت پدرش را صاحب شود. پیشکار تمام تلاش‌اش را برای اثبات دیوانگی او می‌کند و آن سه نفر هم سعی می‌کنند به دختر کمک کنند. فیلم خوبی است و پایان‌بندی جالبی هم دارد.
  7. بیگانه بیا، مسعود کیمیایی، ۱۳۴۷: دو برادر با خواهر ناتنی‌شان زندگی می‌کرده‌اند. مادرشان از دنیا رفته. یکی از برادرها در خانه‌ای بیرون شهر زندگی می‌کند و دیگری در همان خانۀ مادری با خواهر ناتنی رابطه برقرار می‌کند. بعد از بارداری خواهر ناتنی، این برادر او را ترک می‌کند و به خارج از کشور می‌رود. برادر بزرگ‌تر با دختر ازدواج می‌کند و با هم بچّه را بزرگ می‌کنند تا اینکه برادر کوچک‌تر برمی‌گردد. خیلی این فیلم را نپسندیدم.
  8. شوهر آهو خانم، داود ملّاپور، ۱۳۴۷: مرد نانوایی که زن و بچّه دارد عاشق یکی از مشتری‌های نانوایی می‌شود: زن جوانی که به‌تازگی از همسرش جدا شده. مرد آن زن را به خانه می‌برد و با او ازدواج می‌کند. امّا رفته‌رفته دچار مشکلات مالی می‌شود و ناچار به فروختن خانه و باغ و مغازه می‌شود. فیلم خوبی است.
  9. گاو، داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸: مش‌حسن بسیار به گاوش دل‌بسته است. یک شب که برای کارگری به شهر می‌رود، گاوش به طرز مرموزی می‌میرد. اهالی ده قبل از اینکه مش‌حسن برگردد، گاو را دفن می‌کنند و وقتی برمی‌گردد، به او می‌گویند گاو فرار کرده و قرار است پیدای‌اش کنند. امّا مش‌حسن دچار جنون می‌شود و می‌گوید «من مش‌حسن نیستم؛ من گاو مش‌حسن‌ام». فیلم فوق‌العاده است؛ یک شاهکار.
  10. قیصر، مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸: قیصر برای کسب و کار به جنوب رفته و بعد از برگشت متوجّه می‌شود که خواهرش پس از اینکه قربانی تجاوز شد خودکشی کرده و برادرش فرمان هم که برای انتقام‌جویی از خواهرش اقدام کرده کشته می‌شود. قیصر برای انتقام خواهر و برادرش را از سه برادری که یکی‌شان در تجاوز و هر سه‌شان در قتل فرمان دست داشته‌اند تلاش می‌کند. فیلم خوبی است.
  11. حسن کچل، علی حاتمی، ۱۳۴۸: یک فیلم موزیکال و بسیار زیبا و دل‌نشین. حسن کچل به خاطر کچلی‌اش خجالت می‌کشد و از خانه بیرون نمی‌رود. مادرش با چیدن سیب‌ها تا بیرون خانه، پای او را به بیرون باز می‌کند و در را می‌بندد. حسن کچل در گشت و گذارش صدای آواز یک دختر خوش‌صدا را از یک باغ می‌شنود و عاشق او می‌شود. به کمک یک جن، سعی می‌کند به آن دختر برسد.
  12. خانه کنار دریا، هوشنگ کاووسی، ۱۳۴۸: پسری در شهری کوچک کنار دریا زندگی می‌کند و برخلاف بیشتر جوانان آنجا اهل نشستن کنار دریا، ساز زدن و فکرکردن است. او عاشق دختری است که از شهری دیگر به آنجا آمده و همراه مادرش زندگی می‌کند. پس از مرگ مادر دختر، پسر از او دعوت می‌کند در خانه‌اش کنار دریا زندگی کند و پسر شروع به ماهی‌گیری می‌کند. شبی که پسر در دریا گرفتار می‌شود و برنمی‌گردد، پدرش که از آن دختر متنفّر است او را از خانه بیرون می‌کند و دختر سر از آبادان درمی‌آورد و با یک نفر دیگر ازدواج می‌کند. فیلم جالبی است.
  13. آقای هالو، داریوش مهرجویی، ۱۳۴۹: مردی که کارمند دولتی در یک شهر کوچک است به تهران می‌رود تا به کمک یکی از آشنایان از آنجا دختری را به همسری بگیرد. او اتّفاقی با یک دختر برخورد می‌کند و عاشق‌اش می‌شود. فیلم خوبی است.
  14. رضا موتوری، مسعود کیمیایی، ۱۳۴۹: رضا موتوری به همراه دوستان‌اش به یک کارخانه دست‌برد می‌زند. مرد تحصیل‌کرده‌ و نویسنده‌ای که نامزد یک دختر ثروت‌مند است (و دختر هم زیاد از او راضی نیست) به آسایشگاه روانی می‌رود تا زندگی بیماران روانی را از نزدیک مشاهده کند و در کتاب جدیدش از آن بهره ببرد. در آنجا رضا موتوری لباس‌های او را به تن می‌کند و به خانۀ آن دختر می‌رود. دختر از رضا (که فکر می‌کند همان نامزدش است) خوش‌اش می‌آید. فیلم خوبی است.
  15. پنجره‌، جلال مقدّم، ۱۳۴۹: پسری از آبادان به تهران می‌آید تا در کارخانۀ عموی‌اش کار کند. او قابلیت زیادی از خودش نشان می‌دهد. از طریق پنجره‌ای که به سمت اتاق او در مسافرخانه باز می‌شود، با دختری جوان آشنا می‌شود و ماجراهای این دختر به اخلال در پیشرفت او می‌انجامد. فیلم جالبی است.
  16. شب اعدام، داود ملّاپور، ۱۳۴۹: دزدان به خانه‌ای برای سرقت جواهرات دستبرد می‌زنند و زنی را در آنجا می‌کشند. آن زن که قصد جدایی از همسرش را دارد در خانۀ مادرش بوده. از قضا، همسرش قبل از سرقت در آنجا حضور داشت تا او را از جدایی منصرف کند. تمام شواهد علیه مرد است و حکم اعدام او صادر می‌شود، امّا مادر همسر مرد می‌تواند او را نجات دهد. فیلم بدی نیست.
  17. طوقی، علی حاتمی، ۱۳۴۹: آسید مصطفی عاشق دختری در شیراز شده و خواهرزاده‌اش، آسید مرتضی، را به شیراز می‌فرستد تا دختر را برای او عقد کند. آسیدمرتضی عاشق دختر می‌شود و او را برای خودش عقد می‌کند و ماجرا از اینجا شروع می‌شود. فیلم جالبی است.
  18. نان و کوچه (فیلم کوتاه)، عبّاس کیارستمی، ۱۳۴۹: آن‌قدر کوتاه است که فقط باید ببینید و حتماً هم ببینید.
  19. داش آکل، مسعود کیمیایی، ۱۳۵۰: تاجری قبل از مرگ‌اش، داش آکل (لوطی شهر) را وصی‌اش می‌کند تا به رتق و فتق ثروت او بپردازد. داش آکل عاشق دختر چهارده‌سالۀ تاجر، مرجان، می‌شود، امّا ازدواج با او را نامردی و خیانت می‌داند، تا اینکه برای مرجان خواستگار می‌آید. فیلمی فوق‌العاده خوب.
  20. بابا شمل، علی حاتمی، ۱۳۵۰: فیلمی موزیکال و دل‌نشین. باباشمل پس از یک درگیری مختصر، مریدِ لوطی حیدر می‌شود. وقتی باباشمل با شوکت ازدواج می‌کند، لوطی حیدر که قبلاً عاشق شوکت بوده رخت سفر می‌بندد. امّا باباشمل هم می‌خواهد با او همراه شود. شوکت از لوطی خواهش می‌کند که بماند تا باباشمل هم به سفر نرود. فیلمی بسیار خوب.
  21. خداحافظ رفیق، امیر نادری، ۱۳۵۰: ناصر تازه از زندان آزاد شده. او می‌خواهد برای آخرین دست به سرقت بزند و با پول‌اش زندگی خود را متحوّل کند. او با همکاری دوست قدیمی‌اش خسرو و دوست او، جلال، نقشۀ سرقت از یک جواهرفروشی را می‌کشد. فیلم بدی نیست، امّا ترانۀ «جمعۀ» فرهاد و آهنگ‌سازی اسفندیار منفردزاده حال‌وهوای خاصّی به فیلم بخشیده است.
  22. تجربه، عبّاس کیارستمی، ۱۳۵۱: نوجوانی در یک عکّاس‌خانه کار می‌کند و شب‌ها همان‌جا می‌خوابد. فیلم روایتی عالی از کشمکش‌های بلوغ جنسیِ این نوجوان و تلاش نافرجام او برای ایجاد رابطه با دختری نوجوان از طبقۀ بالاتر اجتماعی است.
  23. آرامش در حضور دیگران، ناصر تقوایی، ۱۳۵۱: دو خواهر (مه‌لقا و ملیحه) در خانه‌ای با هم زندگی می‌کنند و گهگاهی دوست‌پسرهای‌شان به آنها سرمی‌زنند. روزی پدرشان همراه با همسرش (منیژه)، غیرمنتظره، به خانه‌شان می‌آید تا در کنار آنها زندگی کند. درون‌مایۀ فیلم مقایسۀ سه رابطۀ عاشقانه است: مه‌لقا و دوست‌پسرش، ملیحه و دوست پسرِ پزشک‌اش، و منیژه با پدر مه‌لقا و ملیحه. فیلم خوبی است.
  24. خانۀ قمر خانم، بهمن فرمان‌آرا، ۱۳۵۱: قمرخانم خانه‌ای کلنگی و بزرگ با تعداد زیادی مستأجر دارد. از آنجا که خانه‌ای سند ندارد، بعضی از مستأجران و دامادش ـ جداگانه ـ به دنبال زدن سند خانه به نام خودشان‌اند. فیلم خوبی است.
  25. پستچی، داریوش مهرجویی، ۱۳۵۱: تقی پستچی در خانۀ ارباب‌اش همراه با همسرش زندگی می‌کند. پستچی دچار ناتوانی جنسی است و با مراجعه به دام‌پزشکی که در آن ناحیه به طباطت مشغول است سعی در مداوای خودش دارد. برادرزادۀ ارباب‌اش ناگهان از فرنگ برمی‌گردد و قصد دارد پرورش خوک به راه بیندازد. او با همسر تقی پستچی رابطه برقرار می‌کند. فیلم خوبی است.
  26. رگبار، بهرام بیضایی، ۱۳۵۱: آقای حکمتی معلّمی است که به مدرسه‌ای در جنوب شهر منتقل می‌شود و آنجا دل‌باختۀ خواهر یکی از شاگردان‌اش می‌شود. از طرفی، قصّاب محلّه هم عاشق آن دختر است. فیلم خوبی است.
  27. خواستگار، علی حاتمی، ۱۳۵۱: آقای خاوری، معلّم خط، عاشق دختر صاحب‌خانه‌اش می‌شود و به خواستگاری او می‌رود. امّا معلوم می‌شود دختر قبلاً با کسی رابطه داشته و نهایتاً با او ازدواج می‌کند. دختر از او به خاطر خیانت جدا می‌شود و آقای خاوری دوباره به خواستگاری او می‌آید امّا...؛ طنز خوبی در فیلم هست، گرچه تلخ تمام می‌شود.
  28. صادق کُرده، ناصر تقوایی، ۱۳۵۱: صادق و همسرش یک قهوه‌خانۀ بین‌راهی را اداره می‌کنند. یک شب که صادق برای خرید بیرون رفته، یک رانندۀ کامیون که از دوستان او است به قهوه‌خانه می‌آید و به همسر صادق تجاوز می‌کند و ناخواسته او را می‌کشد. صادق که نمی‌داند قاتل کیست برای انتقام دست به قتل راننده‌های کامیونِ آن جادّه می‌زند. فیلم خوبی است.
  29. قلندر، علی حاتمی، ۱۳۵۱: قلندر خواهرش،ع عشرت، را به عقد یکی از دوستان مورداعتمادش درمی‌آورد به این شرط که دوست‌اش با عشرت هیچ رابطه‌ای نداشته باشد، وگرنه خون‌اش حلال خواهد بود. معلوم می‌شود عشرت در واقع خواهرِ قلندر نیست بلکه دخترِ زن‌بابای قلندر است که با هم بزرگ شده‌اند و قلندر خاطرخواه عشرت است. فیلمی فوق‌العاده.
  30. دشنه، فریدون گُله، ۱۳۵۱: زنی (بنفشه) که در فاحشه‌خانه کار می‌کند به یکی از مشتری‌ها می‌گریزد امّا رئیس فاحشه‌خانه او را مجبور با بازگشت می‌کند. این بار زن با عبّاس‌چاخان که لکنت زبان دارد آشنا می‌شود و سعی می‌کند با او فرار کند. فیلمی خوب.
  31. بلوچ، مسعود کیمیایی، ۱۳۵۱: دو مرد شهری در سیستان با هم‌دستی یک زن بومی کوزه‌ای سکّه را تصاحب می‌کنند و دو مشتری دیگر را می‌کشند. در راه بازگشت، به یک زن بلوچ تجاوز می‌کنند. شوهر آن زن (بلوچ) به دنبال آنها می‌رود تا انتقام بگیرد. فیلمی خوب.
  32. یک اتّفاق ساده، سهراب شهدثالث، ۱۳۵۲: روایت زندگی یک پسر محصّل که به پدرش در فروش ماهی کمک می‌کند و مادرش هم مریض است. فیلمی خوب.
  33. تنگسیر، امیر نادری، ۱۳۵۲: ظاهرمحمّد با خانواده‌اش از تنگستان به بندر (بوشهر) آمده و در آنجا چاه حفّاری می‌کند. او مبلغی پول را که حاصل سال‌ها زحمت او است به‌واسطۀ روحانی شهر به چند تاجر می‌دهد تا با آن کار کنند و سودش را به او بدهند. آنها سود را نمی‌دهند و به‌کلّی انکار می‌کنند که محمّد پولی به‌شان داده بود. محمّد از فرط خشم تصمیم به انتقام می‌گیرد. فیلمی فوق‌العاده خوب براساس داستانی از صادق چوبک.
  34. تنگنا، امیر نادری، ۱۳۵۲: مردی بعد از قمار با هم‌بازی‌ها درگیر می‌شود و طیّ درگیری‌ها یکی از آنها را به قتل می‌رساند. پلیس و برادران مقتول او را تعقیب می‌کنند و او به دنبال مبلغی پول است تا بتواند از شهر فرار کند. خیلی این فیلم را نپسندیدم.
  35. نفرین، ناصر تقوایی، ۱۳۵۲: یک زن و مرد به‌تازگی از تهران به روستایی در جنوب کوچ کرده‌اند تا حال مرد ـ که دچار اختلال ذهنی شده ـ بهبود یابد. یک کارگر نقّاش از آبادان می‌آورند تا خانه‌شان را رنگ کند. رابطه‌ای عاشقانه میان زن و نقّاش شکل می‌گیرد. فیلمی بسیار خوب.
  36. شازده احتجاب، بهمن فرمان‌آرا، ۱۳۵۳: ماجرای شاهزاده‌ای از نسل قجر که در کاخ بزرگی در دوران پهلوی زندگی می‌کند. فیلمی بسیار خوب.
  37. مسافر، عبّاس کیارستمی، ۱۳۵۳: داستان پسربچّه‌ای ملایری که می‌خواهد برای تماشای مسابقۀ فوتبال به تهران برود. فیلمی بسیار خوب.
  38. گوزن‌ها، مسعود کیلیمایی، ۱۳۵۳: قدرت پس از دزدی از بانک و زخمی‌شدن، به سراغ یکی از دوستان قدیمی‌اش در دورۀ دبیرستان ـ سیّد ـ می‌رود تا در خانه‌اش پنهان شود. امّا می‌بیند که سیّد معتاد شده... فیلمی فوق‌العاده.
  39. اسرار گنج درّۀ جنّی، ابراهیم گلستان، ۱۳۵۳: یک روستایی نزدیکی خانه‌اش یک گنجینۀ بزرگ گنج پیدا می‌کند؛ ذرّه‌ذرّه از آنها برمی‌دارد و هرازگاهی به تهران می‌رود و آنها را می‌فروشد. کم‌کم بسیار پول‌دار می‌شود. فیلمی نسبتاً خوب.
  40. دایرۀ مینا، داریوش مهرجویی، ۱۳۵۳: یک جوان به اسم علی همراه با پدرش به تهران می‌رود تا پدرش مداوا شود. اتّفاقی، با جایی آشنا می‌شوند که در ازای پول، از افراد خون می‌گیرد. آشنایی با آنجا ماجراهایی را برای علی رقم می‌زند. فیلمی بسیار خوب.
  41. لباسی برای عروسی، عبّاس کیارستمی، ۱۳۵۴: پسربچّه‌ای در یک مغازۀ خیّاطی کار می‌کند. دوست‌اش از او می‌خواهد کت‌شلوار یکی از مشتری‌ها را یک شب به او قرض بدهد تا سر قرار برود. فیلمی خوب.
  42. طبیعت بی‌جان، سهراب شهیدثالث، ۱۳۵۴: پیرمردی سوزن‌بان به همراه همسرش در خانه‌ای (از طرف راه‌آهن) زندگی می‌کند تا اینکه روزی نامۀ بازنشستگی‌اش می‌آید. فیلمی بسیار خوب.
  43. کندو، فریدون گله، ۱۳۵۴: ابی و آقاحسینی تازه از زندان آزاد شده‌اند. پس از اینکه از هم خداحافظی می‌کنند دوباره گذرشان به هم می‌افتد و در قهوه‌خانه‌ای مستقر می‌شوند تا اینکه آقاحسینی پس از بردن در یک بازی به ابی حکم می‌کند که از لاله‌زار تا سرپل تجریش به تک‌تک کافه‌ها برود و عرق و غذای رایگان بخورد. فیلمی بسیار خوب.
  44. زنبورک، فرّخ غفّاری، ۱۳۵۴: یک زنبورک‌چی که یک کشتار (در دورۀ صفویه) فرار کرده است با آدم‌های مختلفی برخورد می‌کند و نهایتاً او و دیگران در پی گنجی می‌روند که قبل از کشتار در جایی پنهان شده و فقط یک نفر از نجات‌یافتگان جایش را بلد است.
  45. چریکۀ تارا، بهرام بیضائی، ۱۳۵۷: تارا که به‌تازگی شوهرش را از دست داده بعد از مدّتی دوری از روستا به خانه‌اش برمی‌گردد. در آنجا مردی عاشق او است و خود تارا هم به او علاقه‌مند است، امّا تارا با مردی که از تاریخ آمده تا شمشیر به‌جامانده از قبیله‌اش را از تارا پس بگیرد روبه‌رو می‌شود. فیلمی فوق‌العاده.
  46. مرگ یزدگرد، بهرام بیضائی، ۱۳۶۱: یزدگرد به یک آسیاب گریخته و در آنجا کشته می‌شود. سربازان یزدگرد مرد آسیابان و همسر و دخترش را استنطاق و محاکمه می‌کنند.
فیلم ایرانیعلی حاتمیعباس کیارستمیداریوش مهرجوییبهمن فرمان‌آرا
مترجم، دانش‌آموختۀ فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید