پوریا شکری
پوریا شکری
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

تیپاکس، بدترین انتخاب ارسال

به هیچ وجه و در هیچ شرایطی از تیپاکس برای ارسال مرسوله استفاده نکنید.


بله
در این نوشته سعی میکنم در حد توانم مردم رو آگاه کنم نسبت به اقداماتی که شرکت نامطبوع تیپاکس انجام میدهد.

این یک نمونه واقعی است
بنده مامور شدم از طرف آقای داماد به ارسال کارت دعوت عروسی از مقصد تهران به مشهد
عروسی 29 شهریور
تاریخ دریافت کارت ها توسط من 15 شهریور
داماد یقین داشت اگر با شرکت پست ارسال بشه دیر میرسه و پیشنهاد داد که با تیپاکس ارسال بشه
منم سمعا و طاعتا

غروب 18 شهریور ساعت از 18 عصر گذشته بود
به یکی از دفاتر دریافت مرسوله واقع در خیابان منوچهری - کوچه ارباب جمشید رفتم و بسته رو دادم همه چیزم توضیح دادم حتی دوبار پرسیدم که امشب ارسال میشه گفتن بله
گفتن چون ساعت از 6 عصر گذشته امکان پرداخت نقدی نیست (یعنی نمیشد کارت کشید) گفتن لینک میاد برای فرستنده و گیرنده که پرداخت آنلاین انجام بشه. بسته رو تحویل گرفتن
منم منتظر که تا پیام پرداخت امد انجام بدم کاراشو
پیام امد و پرداخت کردم
متصدی فامیلیمو اشتباه نوشته بود بجای شکری نوشته بود شکولی(نادیده گرفتم)

میریم جلوتر
روز 20 یا 21 یا 22 شهریور داماد تماس گرفت که بسته نرسیده
منم استرس گرفتم آخه تو اینجور مواقع هم آبروی خود ادم درمیونه هم داماد.

رفتم اونجایی که ارسال کردم توضیح دادم گفتن رسیده مشهد ولی هنوز مونده تو انبار پخش و ارسال نمیشه زنگ بزن پشتیبانی بخش شکایت

زنگ زدم خانمی جواب دادن، توضیح دادم گفتن شماره و استباه ثبت کردن ، اصلاح کردیم، بعدش گفتن به دلیل آدرس اشتباه پخش نمیشه اونم اصلاح کردیم، همه چیزو باز چک کردیم درست بود. حتی خواه کردم که ادرس پخش مشهد رو بدم که گیرنده حضوری بره بگیره اما گفتن ما از اونا اطلاعاتی ندارم(یا (نمیتونیم اطلاعات اونجا رو به شما بدیم) گفتم چرا؟ گفتن همونا رو دوباره گفتن) قطع کردم امتیاز هم 5 دادم برای پاسخگویی خوب


دوباره داماد 27 ام تماس گرفت آقا این نرسیده هنوز ساعت فکر کنم حدود 11 یا 12 بود
من دیگه وحشت کردم از ترس آبرویی که داره میره

این بار مستقیم زنگ زدم پشتیبانی بخش شکایت یک آقای برداشت، مشکل رو توضیح دادم
حدود 20 شایدم 30 دقیقه صحبت کردیم من مشکلاتم رو گفتم اما آون آقا فقط میگفت که شما آدرس رو اشتباه نوشتید ( دیگه قاطی کردم) گفتم منو وصل که به بالا سری خودت کسی که مدیر شماست میخوام با اون صحبت کنم شما انگار حرفای منو متوجه نیستی
یک آقایی امد پشت خط خودشو معرفی کرد و گفت سوپروایزی چیزه انگار اونجا
دوباره توضیح دادم همه چیزو، اما انگار ایشونم فقط بلد بود بگه ادرس اشتباهه ( دیگه واقعا جوش آورده بودم اما هنوز مودب بودم)
اون آقا ی جایی بین صحبت هاش میخواست بگه ما وظ.. اما نگفت که صحبتشو قطع کردم گفتم شما میخواستی بگی ما وظیفمونه اما از گفتنش امتنا کردی، گفتم این تلفن ضبظ میشه دیگه، گفتن آره

خلاصه در نهایت به من گفتن بسته شما الان برگشت خورده و تهرانه (دنیا انگار رو سرم خراب شد)

گفتم کجاست الان ، گفتن همونجایی که ارسال کردی. قطع کردیم تلفونو
رفتم کوچه ارباب جمشید، گفتن اینجا نمیاد و دست یکی از شرکت های زیر مجموعه تیپاکسه که حالت پیک موتوری دارن اونا باید بیارن از دست ما خارجه.
زنگ زدم دوباره پشتیبانی. یک آقایی جواب داد
قبلش که زنگ میزدم همه ازم شماره مرسوله میخواستن برای اما این بار اول اسمو فامیلمو پرسید و گفتن مرسوله تهران-مشهد (تعجب کردم) گفتم اره
گفت تهرانه، گفتم کجاست خودم برم بگیرم ، گفتش دست پیکه نمیدونیم کجاست!! من دیگه باور نمیشد ی سیستم اینقدر بی مصرف وداغون باشه که ندونه فلان بسته کجاست؟ دست کیه؟ کی میرسه؟
یهو متوجه شدم انگار صدام اره اکو میشه انگار رو بلندگو گذاشته باشن، بهشون گفتم صدای منو چرا گذاشتین رو بلندگو؟ جوابی ندادن ( واقعا شاکی شدم . عصبانی میخواستم برم واقعا باهاشون برخورد کنم). گفتم آقا ادرس اینو بده من برم شخصا بگیرم بدم اتوبوس صبح بده دست گیرنده اما فقط گفتن نمیدونمی و نمیشه..
جواب درستی نمیدادن انگار مثل طوطی فقط یادگرفتن فقط و فقط یک چیز رو تکرار کنن. گفتم آدرس دفتر مرکزی کجاست؟ آدرسو گرفتم نزدیک بود
خیابان نجات الهی ساختمان تیپاکس

با خودم گفتم من که آبروم رفته فردا میرم
تا سر لاله زار منوچهری امدم
کارد میزدی خونم در نمیومد، هرچی با خودم کلنجار رفتم این چ سیستمیه آخه، در نهایت تصمیم گرفتم برم دفتر مرکزی، همونو رفتم دفتر مرکزی
رسیدم دم در پرسیدم واحد شکایت، گفت فلان طبقه، رفتم بالا
اونجا یک خانومی بودن مسئول رسیدگی به شکایات
(آقا اینا کلا همه چیزشون مشکل داره قبل من دو نفر دیگه هم نسشته بودن)

نوبتم شد
حرفامو زدم
اون خانم اولش میخواست حرفای تکراری همکاراشو بزنه، گفتم اینارو همکاراتون گفتن من حفظم.
صحبت کردیم

گفتن الان شخصا پیگیری میکنم
ایشونم حرفشون این بود که آدرستون اشتباهه
گفتم سرکار خانم انگار ما همدرد نیستم و زبان مشترک ندارم، من ابروم رفته که هیچی شما باعث شدین آبروی داماد و عروس هم بره، مسئله من الان هم اون بسته است هم ابرویی که ضایع شده و کسی پاسخگو نیست

بازم حرف زدم حرف حرف حرف
ایشون شخصا پیگیری کردن از اون شرکت واسط و درنهایت گفتن امشب میرسه دستتون با اون طرف هم که صحبت کردن گفتن این مورد خیلی مهم و فوریه زودتر پیگیری کنید.
دیگه شماره دادن و گفتن حتما وقتی مرسولتون رسید عکس بفرستین اگر مطمئنید که ادرس درسته
از دفترشون امدم بیرون.

شب تا 7.30 منتظر موندم که بستم برسه بدستم اونم تو لاله زار اما خبری نشد
دوباره با پشتیبانی تماس گرفتم
که این مرسوله من کجاست
این آخری که اصلا خبر نداشت چ خبره

فقط بهم گفت امروز مرسوله شما ساعت 7 و 3 دقیقه رسیده دفتر پخش.

خلاصه تلفن قطع کردم و یکم دیگه منتظر موندم که شاید بسته برسه! اما خبری نشد.
از کار و زندگی افتادم، آبروم هم رفت، آبروی داماد هم رفت

با عصبانیت و اندوه زیاد رفتم خونه.

فردا صبح مامور تحویل امد. بسته رو آورده بود. درباره زمان تحویل گرفتنش پرسیدم و گفت که همین صبح تحویل گرفته! بهش گفتم که اپراتور گفته دیروز تحویل گرفتی و داستانو براش گفتم
گفتش: خیر همین امروز گرفتم و میتونم درموردش پاسخگو باشم که امروز گرفتم نه دیروز
بهم گفت هزینه بازگشت مرسوله 117 هزار تومن که باید پرداخت کنم
اما من تصمیم گرفته بودم که نتنها هزینه رو ندم بسته رو هم تحویل بگیرم
این موضوع رو بهش گفتم اما قبول نمیکرد در نهایت با خانم دارابی تماس گرفتم و شرایط رو توضیح دادم. هزینه رو ندادم و گفتم این اعتراضیه به رفار بدی که با مشتری کردین و انتظار دارم الان تیپاکس بعنوان شاکی بیاد و از من پولشو بگیره تا همون رفتاری که با من شده با خودشون بکنم ببینم حالشون چجوریه.

هزینه رو ندادم

عکس از مرسوله فرستادم برای خانم دارابی
تا الان که هیچ خبری نشده.

این چیزی که نوشتم نوعی اعتراض به تیپاکس و آگاهی رسانی به بقیه مشتریان تا مثل من از تجربیاتشون بگن و بگن که چقدر این شرکت بی‌سئولیته و چه بلاهایی که سر مشتری میارن و در آخر هیچی!

من سعی میکنم کاری کنم که این شرکت در نهایت پاسخگو باشه هم به من هم به بقیه مشتریان. این شرکت فراموش کرده که مشتری موجبات آسایش مدیران و کارمندانش رو فراهم میکنن.


تیپاکسپرداخت آنلاینارسال
گاهی فقط میشه به چیز هایی فکر کرد که راهی بجز فکر کردن دربارش ندارم، می‌نویسم که بخونیم باهم شاید....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید