امان از اختلال خلق ادواری، امان از من و همه پروتئین ها، آنزیم ها و هر آنچه که این فردی که خودش رو به نام پوریا میشناسه رو به دام موجود سیاهی به نام افسردگی و افسرده خویی میندازه. این چاه عمیقی که نه آب داره و نه هیچ چیز به درد به خوری که بشه در زندگی ازش استفاده کنی. من ازش خسته شدم و دارم یه راهی پیدا میکنم که رامش کنم؛ جوری رامش کنم که شاید یه روزی بشه نقطه قوتم هر چند که این روزها یه نقطه ضعف بزرگ و جدیه.امروز که دارم برای شما مینویسم، همچنان در دام مود پایین گرفتارم. معمولا از نشانه های اصلی این دوره نداشتن تمرکز، حواس پرتی، گیج بودن و نداشتن انگیزه و حس و حال کار کردنه. وقتی توی حال گرفتار میشم حتی حال از تخت بیرون اومدن رو هم ندارم و وقتی هم به بدبختی خودم رو بیرون میکشم بازم توانی برای انجام هیچ کاری ندارم. امروز به هر مصیبتی بود بخش بزرگی از وظایفم رو انجام دادم(حقیقتا فقط برای این که انجام داده باشم)شاید تو همین حال بوده که حافظ نوشته بود: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد... اما ته دلم یه چیزی میگه بیا و بنده این اختلال و حال بد نباش.
امان از اختلال خلق ادواری، امان از من و همه پروتئین ها، آنزیم ها و هر آنچه که این فردی که خودش رو به نام پوریا میشناسه رو به دام موجود سیاهی به نام افسردگی و افسرده خویی میندازه. این چاه عمیقی که نه آب داره و نه هیچ چیز به درد به خوری که بشه در زندگی ازش استفاده کنی. من ازش خسته شدم و دارم یه راهی پیدا میکنم که رامش کنم؛ جوری رامش کنم که شاید یه روزی بشه نقطه قوتم هر چند که این روزها یه نقطه ضعف بزرگ و جدیه.
امروز که دارم برای شما مینویسم، همچنان در دام مود پایین گرفتارم. معمولا از نشانه های اصلی این دوره نداشتن تمرکز، حواس پرتی، گیج بودن و نداشتن انگیزه و حس و حال کار کردنه. وقتی توی حال گرفتار میشم حتی حال از تخت بیرون اومدن رو هم ندارم و وقتی هم به بدبختی خودم رو بیرون میکشم بازم توانی برای انجام هیچ کاری ندارم. امروز به هر مصیبتی بود بخش بزرگی از وظایفم رو انجام دادم(حقیقتا فقط برای این که انجام داده باشم)
شاید تو همین حال بوده که حافظ نوشته بود: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد... اما ته دلم یه چیزی میگه بیا و بنده این اختلال و حال بد نباش.