ویرگول
ورودثبت نام
پوریا پیرسلامی
پوریا پیرسلامیجایی برای دلنوشته ها و آنچه می اندیشم
پوریا پیرسلامی
پوریا پیرسلامی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

روز دوازدهم چالش 40 روزه "زندگی نو"

روز دوازدهم چالش 40 روزه زندگی نو

گاهی وقت ها اگر به دنبال یک جواب ساده و سرراست بگردی، به تنها چیزی که میرسی سوال های بیشتر و بیشتر و بیشتره. چقدر خوبه که سوال های ما از جواب هامون بیشتر باشه، وقتهایی که کلی سوال داریم یعنی هنوز کنجکاویم و به قولی بازیگوش. کل دیروز و امروز و احتمالا یکی دو هفته آینده، قرار بود که برای خودم یه مربی خوب پیدا کنم اما راستش از دیروز جهت سوالم کلا عوض شده؛ یعنی قبلا دنبال این سوال بودم که چی میخوام الان سوالم تغییر کرده که چی باید بخوام( به عبارت دقیق تر باید اعتراف کنم که حتی نمیدونم چی بخواهم که برام بهتر باشه)

شنیدم که وقتی ذهن پر از سوال میشه، تازه اولین قدم حرکت رو به جلو رو بر می داریم. البته گاهی هم خطرناکه، چون باعث میشه که سرد بشیم و اعتماد به نفسمون رو از دست بدیم یا بهتره به قول اهالی علوم روانشناسی بگم که دچار اعتماد به نفس منفی بشیم یعنی قبول کنیم که اصلا من آدم این کار نیستم و با زمزمه کردن ضرب المثل کار هر کس نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن، کار را ول کنیم و بریم پی ادامه روند قبلی زندگی.

امروز آنقدر سر کلاس های متفاوت و سوال و جواب در آموزشگاه های مختلف بودم که احساس میکنم همه مغزم درد میکنه، در حقیقت به بخش بزرگی از برنامه های چالش نرسیدم جز پیاده روی طولانی و نوشتن گزارش روزهای چالش در ویرگول که الان احساس میکنم به رکن اصلی چالش چهل روزه زندگی نو تبدیل شده(امیدوارم که بتونم تا آخر پاش وایسم و استمرارش بدم). این هفته در کل قراره که صرف پیدا کردن کار و بار جدید باشه چون به قول مامان بزرگم که میگفت: دوسی (نامی که ما در شیراز، مامان بزرگ را با آن خطاب میکنیم) شنبه هر کاری کنی تا آخر هفته درگیر خودشی، بعد هم سریع میگفت: سالی که نکوست از بهارش پیداست. خلاصه که این هفته، هفته کاریابی اینجانب بود.

چالشسوالکنجکاوی
۰
۰
پوریا پیرسلامی
پوریا پیرسلامی
جایی برای دلنوشته ها و آنچه می اندیشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید