پوریا پیرسلامی
پوریا پیرسلامی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

روز هفتم چالش 40 روزه "زندگی نو"

امروز برعکس روزهای قبل که در حال گذراندن روتین افسردگی بودم، روز خیلی خیلی خوبی بود البته نه برای برآوردن کارهای چالش که از نظر خوشگذرونی و داشتن حال خوب. احساس میکنم که چنان شارژ شدم که میتونم برنامه چالش رو حسابی پرقدرت از سر بگیرم و یه دل سیر از انجام دادنش لذت ببرم.

امروز با دوستان جونیم رفتیم به یک هتل تازه تاسیس در منطقه شب شتری قلات که واقعا محیط دنج و آرومی داشت(هر چند به شدت از نظر معماری بدساخت و واقعا داغون بود اما با کاشتن کلی گل و آب نماهای قشنگ کمی جبران مافات کرده بود) اونجا تونستن کمی مطالعه کنم و با دوستام درمورد همه چیز حرف بزنیم. واقعا به امروز احتیاج داشتم که همه فکر و بدبختی های هفته پیش رو بشوره و ببره.

فردا هم خیلی روز مهمی برای ادامه مسیر چالش و هم ادامه زندگیمه، چون به همت یکی از دوستان خوب و از همکلاسی های دوره کارشناسیم معرفی شدم به جایی برای کار که اگر بتونم بگیرمش حسابی از نظر مالی خیالم راحت میشه و به راحتی میتونم از پس کلی از مشکلاتم بربیام و هم از نظر روحی یه تغییر بزرگ برام خواهد بود؛ البته اگر موفق هم نشم که کار رو بگیرم مشکلی نسیت چون می خوام با مامانم صحبت کنم که برام مبلغی که نه خیلی سنگینه و نه خیلی کم از طریق وام های خانوادگی جور کنه که بتونم برنامه ترید و گرفتن مربی(کوچ) حرفه ایم رو پیش ببرم. در هر صورت که به نظرم خیر میاد و امیدوارم که خیر باشه.

در باب انجام تکالیف روزانه هم موفق شدم که به مطالعه و وبلاگ نویسی و زبان هم برسم که این خودش یک پیشرفت بزرگ حساب میشه. امیدوارم که فردا با دست پر برگردم و گزارش یه روز عالی رو بنویسم.

چالش چهل روزهقلات شیرازادامه مسیرمعماریحال خوب
جایی برای دلنوشته ها و آنچه می اندیشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید