قسمت هفتم جامعه سناسی به زبون خودمونی:)
این قسمت کمونیسم:
کمونیسم اندیشه ها و عقاید سیاسی مرتبط با مارکسه،که بیشتر توسط لنین به وجود اومده و توی چین،اتحاد شوروی و اروپای شرقی تا ۱۹۹۰ به صورت نهاد حکومتی در اومد.
کمونیسم اسم این مکتبه و کسانی که پیرو این مکتب باشن رو میگن کمونیست.
این واژه تو زبون فارسی معنی یا معادل خاصی نداره و نمیشه درواقع به صورت کامل ترجمش کرد،اما دربعضی جاها کمونیسم رو آیین اشتراکی معنی کردن که هدفش حذف مالکیت شخصی، تکیه بر مالکیت عمومی، و ایجاد جامعه ای بی طبقه و از بین بردن اصول سرمایه داری و در نهایت اشتراک تمامی داراییها بین تمامی مردم رو میخواد.
انواع مکتب های فکری کمونیسم عبارتند از مارکسیسم، آنارشیسم (کمونیسم آنارشیست) و ایدئولوژی های سیاسی دیگه ای که در کنار هم، قرار دارن.
در این نظام دو طبقه اجتماعی بزرگ وجود داره: طبقه کارگر - که باید برای زنده موندن خودش و خونوادش تلاش کنه که اکثریت جامعه رو هم تشکیل میده و طبقه سرمایه دار که تعدادشون خیلی زیاد نیست و ابزار تولید مالکیت خصوصیرو داره و همچنین استخدام طبقه کارگر رو انجام میده و این درگیری بین این دو طبقه ریشه همه مشکلات جامعه اس و فقط از طریق یک انقلاب کارگری حل میشه .
در حالت افراطی در عصر طلایی کمونیسم، همه چیز مشترکه و در اختیار عموم قرار داره که "کمونیسم ایده آلی نامیده می شه." مفهوم این کمونیست خیلی وسیع بوده و حتی شامل اشتراک عمومی در زنان هم میشده.
اما کمونیسم به معنای امروزی عبارته از مالکیت اشتراکی همه نسبت به وسایل تولیدی مثل کارخونه های صنعتی، ماشین ها، راه آهن و غیره.
کمونیسم در طول تاریخ تغییرات واصلاحات زیادی داشته و اینطور نیست که مرام نامه ای که از ابتدانوشته شد در همه کشورهای وفادار به کمونیسم به همون صورت اولیه باقی مونده باشه.
ظهور اتحاد جماهیر شوروی به عنوان اولین کشور کمونیستی جهان منجر به ارتباط گسترده کمونیسم با مدل اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی و مارکسیسم - لنینیسم شد .
اصول حزب کمونیست که جهانی شد در کمینترن، تک تک اعضای حزب باید خودشون رو کمونیستمینامیدن که بعدها به اونها لنینیست و بعد از اون حزب مارکسیست-لنینیست گفته میشد.
بعد از پیروزی شوروی سابق در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، ارتش سرخ شوروی کشورهایی رو درشرق اروپا و آسیای شرقی از اشغال کشورهای متحدین آزاد کردن و به این خاطر جنبش کمونیسم به این کشورها سرایت کرد.
گسترش مرزهای کمونیسم به اروپا و آسیا باعث ایجاد شاخههای جدیدی در آن شد که از میان آنهامیتوان به مائوئیسم اشاره کرد.
با اضافه شدن بسیاری از کشورها به دایره ممالک تحت نفوذ شوروی و افزایش قدرت اون در اروپای شرقی، کمونیسم بسیار قوی شد و دولتهایی بر پایه مدل شوروی در کشورهای بلغارستان ، چکسلواکی ،آلمان شرقی، لهستان، مجارستان و رومانی تشکیل شدن.
اما در سال ۱۹۸۵ میخائیل گورباچف رهبر شوروی شد و بر اساس سیاستهای اصلاح طلبانه ای که داشت بعد از مدتی کشورهای بلغارستان ، چکسلواکی ، آلمان شرقی، لهستان، مجارستان و رومانی در سال ۱۹۹۰ تشکیل حکومت کمونیستی را ممنوع کردن و شوروی در سال ۱۹۹۱ فرو پاشید.
یکی از کشورهایی که قصد داشت با مرامنامه و بر اساس شیوه کمونیسم به اداره جامعه بپردازه ،جمهوری خلق چین بود.
در سال ۱۹۵۰، حزب کمونیست چین کنترل تمامی سرزمینهای چین که پرجمعیت ترین کشور دنیا بود روبه دست گرفت و در برخی مناطق افزایش قدرت کمونیسم نارضایتیهایی را به وجود آورد که در نهایت منجر به درگیریهایی شد .
در آخر نمیشه گف که کمونیسم خوبه یا بد و این مکتب هم مثله بقیه مکتب ها مخالف ها و طرفدارهای خودش رو داره.
سارا پورنصرالله?