در دوران گذشته کلی حیوان بر اثر سرما یخ زدند و مردند به جز خارپشتها. چون یک داستان معروف وجود دارد که میگوید اولین قومی از حیوانات که پشت خار و مادر همدیگر صفحه میگذاشتند همین خار پشتها بودند. یک مدت خداوند ایشان را تبعید کرده بود به موجوداتی که برای کلیهی موجودات جنگل، خار جمع کنند ولی افاقه نکرد و این گروه از حیوانات به رفتار زشتشان که همانا بدگویی و یاوه گویی علیه خار و مادر دیگر خار پشتها بود ادامه دادند. درست است که در آن برههی تاریخی توانسته بودند به این وسیله گرمای لازم برای از میان نرفتن را تامین نمایند ولی بالاخره عاق والدین بود یا نفرین حضرت حق این طور شد که خارشان سرویس شد. یعنی خارهای پشتشان بر اثر رفت و آمد فراوان و توزیع خار بین دیگر گونه های جانوری، کاملا سرویس و روغنکاری گردید. اما این اسم از همان دوران تاریخی بر روی ایشان به یادگار ماند.
گاهی وقتها فقط سوال کردن به طرزی سقراطی ما را به جواب نزدیک میکند:
آیا درست است که ما در محصولات فرهنگی هنری خود مثل فیلم و سریال و تاک شو و مصاحبه و جنگولک بازیهای دیگر مثل چالش، دچار اروتیسم و بد دهنی هستیم؟ آیا این بد دهنی به دلیل عصبانیت از جایی مثل حکومت و دولت و مسئولین است؟ آیا به اندازه کافی رسانه نداریم و برای همین به جای سب حکومت، به دنبال جاذبه های کلام اروتیک هستیم؟ آیا برای بچه های ما خوب است که کلیپهای سرشار از فحش و فضیحت را گر و گر در جریان استفاده از اکسپلورر اینستاگرام میبینند؟
آیا سانسور یکپارچه ی تمام اینستاگرام تاثیری در مودب شدن، ندیدن، وقت نگذراندن و احاظه نشدن با محتوای اروتیک و علی الخصوص اروتیسم در مقام کلام داشته است؟
آیا ما رسانه ای مثل صدا و سیما را مثل آموزش و پرورش و محیط زیست و بقیه ی چیزها باخته و از دست داده ایم؟ آیا عددها نشان میدهد جوان و نوجوان ما در سپر امنیت ذهنی مناسبی از محتوا قرار دارد؟
یاد یک خاطره افتادم: یکی از بچه های فامیل از آمریکا آمده بود ایران. تا کنار یک فیلم زده بود +13 خودش رفت کنار تلویزیون نشست تا نبیند.
ما کی به این نتیجه ی عملی خواهیم رسید؟ با انتخابات ؟
آیا فضای واقعی و مساوی برای بچه های این آب و خاک که اصلی ترین سرمایه های ما هستند داریم یا ماجرا را به آموزش و پرورش با فلسفه های 80 سال پیش سپرده ایم و برای فرهنگ سازی sms می زنیم و تمام ؟