زنها به درد ریاضی نمیخورند، اما در ادبیات از مردها بهترند
مغز زنها طوری طراحی شده است که بتوانند چندکار را همزمان انجام بدهند،
اما مردها فقط باید روی یک کار تمرکز کنند، زنها به درد رانندگی نمیخورند و مردها به درد بچهداری
همه اینها به خاطر این اتفاق می افتد که مغز زنها و مردها ذاتا متفاوت سیمکشی شده!اینها بخشی از کلیشه های روزمره ای است که با آن دست و پنجه نرم می کنیم
با وجود تفاوت های بسیار,میشه بین نوشته های گوستاو لوبون فرانسوی تا غزالی و همین ملاصدرای خودمان! واژه های مشابهی را برای توصیف تفاوتهای جنسیتی مشاهده کرد:
((زنان از نظر قوه عقل و استدلال به کودکان و حیوانات نزدیکترند تا به مردان بالغ))
شاید امروز کمتر کسی از این دست واژه ها برای توصیف تفاوتها استفاده میکند
اما باور به نابرابری و وجود دو دسته ی کاملا مجزا از هم در بین جوامع مختلف رسوخ کرده،
جنسیت بچه هر چه که باشد، آیندهاش با این باور از پیش تعیین میشود که زنان و مردان همهٔ کارها را چه خوب یا چه بد، متفاوت از هم انجام میدهند، چون مغزهای متفاوتی دارند
دو گروه مجزا در دو دنیای مجزای صورتی و آبی
در فضای علمی مدرن روز به روز تربیت با طبیعت بیشتر در هم تنیده می شود و گروه بندی های صفر و یکی به اَشکال طیفی نزدیکتر،
اما مسلما پرونده تفاوتهای جنسی به این زودی ها بسته نمی شود
هرروز مطالعات جدیدی شواهدی از یک تفاوت را بین دو جنس نشان میدهد،مطالعه دیگر ی یافته های آن را زیر سوال می برد و الی اخر
تکلیفی نسبتا مشخص در این میان این است که بایستی با یافته های شتابزده ای که مستقیما به سطح جامعه وارد می شوند و به زبان علم به تبعیض بین دو جنس دامن میزنند با دقت و نگاه نقادانه تری برخود شود