به مناسبت روزجهانی پادکست قصد دارم از دید تهیه کننده و شنونده نگاهی به فضای پادکست فارسی بندازم و بگم چرا پادکستو دوست دارم و تهیه کننده مستقل و شنونده آگاه چقدر روی آینده این مدیوم تاثر دارن.
از دید تهيه كننده:
پادکست برای من مدیوم جدید و مستقلیه که توش آزادم. آزاد نه به معنی بیملاحظه و بیخیال، بلکه به معنی مختار.
پادکست مجالیه که می تونم راحت تجربه کنم، متفاوت ببینم، بسازم، بشنوم و به اشتراک بذارم.
برای منی که در قالب ورزشی نویس، همواره درگیر ملاحضات تحریریه و بده بستانهای آینده نگرانه سردبیر و مدیر مسئول بودم، پادکست مدینه فاضله است.
مدیر مسئول، سردبیر و تحریریه پادکست، خودمم. و اصلا درگیر ملاحضه، رابطه بازی، رانت و بدهبستان نیستم؛ مى سازم، منتشر ميكنم و پاش میایستم.
بنظرم رسانه مستقلی مثل پادکست احتیاج به سفیر مستقل داره، سفیر پادکست شنونده هاش هستن نه سلبریتی یا اینفلوئنسرى که پولشو از جیب مردم بیرون می کشه، ایران رو جزیره ثبات می دونه اما بچشو تو جزیره ثبات بدنیا نمیاره. این آدم بیشتر سفیر صدا و سیما است تا پادکست.
از طرف دیگه دنياى پادكست فارسى طفل يتيم نيست كه كسى براش پدرى كنه يا مرشد وار براى مسير و آينده اش تصميم بگيره(البته این اتفاق داره میفته)، من پادكستو دوست دارم چون مستقله. رسانه مستقل نیاز به خلاقیت و تنوع داره نه جریان سازی عامدانه، مداخله و حاضری خوری.
متاسفانه موفقیت چند پادکست پر شنونده منجر به الگوسازی شده و این فضا رو از خلاقیت و تکثر تهی کرده، از طرف دیگه اقبال اسپانسرهای استارتاپی و ورود پول به این فضا باعث شده استقلال و کیفیت محتوا در پادکست فارسی از اولویت خارج بشه.
در نهایت باید بگم استقلال پادکست برای من تنها موضوع اصلیه که ممکنه باعث بشه روزی روبروی بخشى از همکارام بایستم نه در کنارشون.
از دید شنونده:
بعد از پنج سال شنونده بودن با اطمینان میگم همچنان مثل روز اول پادکستو دوست دارم، نه بخاطر اینکه موقع نقاشی یا آشپزی واسم قصه میگه و حالمو خوب میکنه، نه بخاطر اینکه اسپانسرش به من امکان میده تا با کد تخفیف چند ده هزار تومنی در خریدم صرفه جویی کنم.
من پادکستو دوست دارم، چون چیزی به من اضافه می کنه، بطور مثال به عنوان یک شهروند منو با حقوقم آشنا می کنه.
من پادکستو دوست دارم چون به عنوان یک انسان از گذشتهام میگه و منو با تاريخ آشتى میده،
چون راوی قصههای ناگفته پشت مکانها، اتفاقات، آهنگ ها و آدمهای گمنامه.
من پادکستو دوست دارم چون این امکانو میده تا از چیزهایی بشنوم که در رسانه های جریان اصلی جایی ندارن و تلاش مى كنه صداى جريان هاى فرعى جامعه باشه.
شاید درظاهر شنونده ایدهآلگرایی بنظر برسم، اما فکر میکنم وقتی پادکسترا به اسم پول چایی و کمک و دونیشن دستشون رو پیش مخاطب دراز میکنن، حق ندارن موقع شکایت از لحن و محتوا و کیفیت صدا به شنونده بگن همینی که هست!
شخصا پادکستایی رو دوست دارم که وارد بازی بچهگانه ارزش گذاری محتوا نمی شون. طنز ماجرا اینجاست که اکثر این بهترین ها و پر شنونده ترین های خودخوانده، بیشتر بازتولید محتوا می کنن تا تولید محتوا.
من پادكستایى رو دوست دارم كه اسپانسرهاشون رو به دقت انتخاب مى كنن و از اعتبار پادكست-اين رسانه مستقل- براى هر بنگاه اقتصادى - مثل شركت هايى كه از قطعى سراسرى اينترنت سود بردن یا اونهایی که به اتهام پولشویی اعتبارشان مخدوش شده- خرج نمى كنن.