هفته گذشته یک سفر ۴ روزه داشتم به اصفهان که هر روز رو بخواهم به یک درس یا یک کلمه تشبیه کنم میتونم برای هر روز یک پست بنویسم ولی به صورت خلاصه ترجیح میدم این زیر براتون همش رو بنویسم.
روز ۱: ناجی.
روز اول با سه تا از دوستان بودم و توی جمع یکی از دوستان دوست داشت ناجی دو نفر دیگه باشه مخصوصا دوست قدیمی خودش اینقدر صفت و محکم دل براشون میسوزوند که هر لحظه حس میکردم یکیشون میگه خوب اصلا به تو چه ولی به لطف صحبت های اخر شب فهمیدم دوست داره ناجی اون افراد باشه و میخواد زندگی اون هارو بهتر کنه در صورتی که فقط داشت سدی میشد برای اشتباهاتی که از دیدش اون ها انجام میدادن .
در صورتی که واقعا بعضی از درس هارو باید بزاریم خود ادم ها اون هارو تجربه کنن و اجبار به کاری که به نظر ما درسته ( هر چقدر هم درست باشه ) نکنیم چون در اخر ما اون ادم بده میشیم حتی اگر اون کارو نکنن چون تو ذهنشون همش اون کار رو دارن انجام میدن و براش رویا پردازی میکنن و ما عملا فرصت تجربه و اشتباه کردن رو از اون ها گرفتیم در صورتی که تو این زندگی بیشترین ارزش رو همین تجربه کردن داره.
در صورتی که ادم ها برامون ارزشمندند خیلی بهتره که فقط در نقش مشاور باشیم نه والدین اون ها نه کسی که اجبار میکنه.
روز ۲: رویا پردازی.
روز دوم جالب ترین تجربه ای که داشتم این بود که وارد یک فروشگاه بزرگ وسایل خونه شدم در صورتی که هنوز خونه خودم رو ندارم ولی همینکه این ذهن میتونه تصور کنه که اون خونه رویایی چه وایبی میده چه رنگ بندی ای داره و اون خونه چه کارکتری داره حتی از نوع لیوان ها تا برسیم به تلویزیون و حتی میز.
دنیا همینطوری با در دسترس قرار گرفتن هوش مصنوعی داره رباتی تر از همیشه میرسه. حداقل تا جایی که میتونیم بیایم به زندگی کیف پول اکسسوری لباس هامون کارکتر بدیم.
جایی برسیم که وایب متفاوتی بدیم نه یک سری ادم که دقیقا ورژن شبیه بقیه هستن به قولی:
خودت رو پیدا کن بقیش تو گوگل هست.
روز ۳: شل کن.
روز سوم شاید بی برنامه ترین روزی بوده که توی یک سال گذشته تجربش کردم ولی دقیقا همین ویژگیش باعث شد که به صورت حضوری یکی از دوستان رو ببینم. این برنامه ریزی بهترین روش برای انجام دادن فلان کار یادگرفتن فلان ابزار بالا بردن بهره وری و غیره همشون خوبن ولی ما که ربات نیستیم یه تایمی هم بزاریم برای بداهه پردازی بداهه زندگی کردن مثلا پاشیم بریم کافه و یه نوشیدنی سونیک سفارش بدیم و نپرسیم توش چیه 😂
روز ۴: برای چیزی که ارزش داره هزینه کن.
یه اتفاق تلخ برام افتاد روز چهارم ولی برای نگه داشتن فردی که برام مهمه باید هزینه میکردم الان هزینش ارامش اون روزم - خوابم - و خیلی چیز های دیگه بود ولی الان بعد گذشت ۳-۴ روز هنوزم میگم ارزشش رو داشت و خیلی خوشحالم که خوابم هزینش بود نه اون فرد هزینه خوب خوابیدنم.
بعد این اتفاق یاد فیلم کنستانتین افتادم تیکه کلامش.
هر چیزی یه هزینه ای داره
این کتاب رو علی عبدال(ابدال) نوشته و تا الانش که خوندم در رابطه با حس خوب و تاثیرش روی بهره وری گفته و سه p معرفی کرده برای بالا بردن حس خوب و بعد از اون هم بالا بردن بهره وری.
به هر کسی که دوست داره از روز ۱۶ ساعتش بیشتر استفاده کنه پیشنهادش میکنم ولی خوب یکمی پیدا کردنش سخته و فکرم نکنم حالا حالا ها ترجمه بشه. ( دلم خواست خودم ترجمش کنم ولی خوب چرا؟ اونم تو این مافیا ی کتاب)
این اپلیکیشن خوراک کساییه که خیلی زیاد با لپ تاپ یا pc کار میکنن اونم بخاطر اینکه زمانی که وارد یه سایت یا یه اپلیکیشنی که به عنوان حواس پرتی شناخته شده ( شبکه های اجتماعی - یوتیوب - گیم و...) اپ رو مشکی میکنه و بهتون اطلاع میدن پلن رایگانش بهتون گزارش روزانه میده ولی گزارش هفتگی رو براتون ایمیل میکنه ولی نسخه پریمیومش رو باید بگیرم و امتحان کنم ببینم ارزشش رو داره یا نه.
هرچی از این مهارت بگم کم گفتم برای پیدا کردن شغل جدید جمع های جدید و جوش دادن معاملات و خیلی چیز های دیگه این مهارت به درد میخوره و این هفته که اصفهان بودم خیلی بیشتر دیدم که به لطف دقیقا این مهارت هیچ تایمی تنها نبودم تازه یک عالمه قرار هم کنسل کردم چون وقت کم بود و خیلی بیشتر خوش گذشت خاطره ساختن با ادم ها تا تنهایی.
شاید چرت ترین موزیکی باشه که شنیدم ولی نمیدونم چرا اینقدر وایب میده بهم شمام گوش بدید.
اینم یه ویدیوی خیلی خوب از چنل رسمی بولت ژورنال که اگر ببینیدش خیلی خیلی میتونه دیدتون رو بازتر کنه و شاید یکمی هم از این دنیای دیجیتالی فاصله گرفتید.
success dosent lead to feeling good. feeling giid leads to success
اگر از این اپیزود هفته نامه خوشت اومد خوشحال میشم برای دوستات هم بفرستی.
نظرتم برام بنویس.