در ظاهر، Atlas مثل یک مرورگر است. پنجرهای باز میکنی، چیزی تایپ میکنی، و جواب میگیری. اما پشت این ظاهر ساده، حقیقت دیگری پنهان است: این مرورگر، دیگر تو را به وب نمیبرد — وب را خودش برایت بازسازی میکند.
وقتی عبارت "Taylor Swift" را در آن وارد کردم، حتی یک لینک به سایت رسمی او نبود. فقط متنی تولیدشده توسط هوش مصنوعی، در قالب چیزی که شبیه یک صفحه وب بود. اما در واقع، من دیگر در اینترنت نبودم. من در دنیای ساختهی Atlas بودم.
در این تجربه، وب جایگزین شد — نه مرور شد.
Atlas بهجای اینکه برایت دروازهای به وب باشد، خودش را در نقش جهان میگذارد. یک جهان مصنوعی، که فقط آنچه خودش انتخاب میکند را به تو نشان میدهد. اطلاعاتش هم محدود است، چون مثل مدلهای زبانی دیگر، بر پایه دادههای قدیمی و ناقص ساخته شده. این یعنی حتی اگر ظاهرش مدرن باشد، محتوایش عقبتر از واقعیت است.
اما مشکل فقط در داده نیست. طراحی تجربه کاربری هم تو را وادار میکند به جای کلیک، حدس بزنی چه باید تایپ کنی. یعنی بهجای اینکه مرورگر، عامل تو باشد، تو در واقع عامل مرورگر میشوی.
در مرحلهی نصب، Atlas از تو میخواهد ویژگی “Memories” را فعال کنی — جایی که تمام فعالیتهایت را ذخیره و تحلیل میکند تا از تو یک مدل بسازد. بعد از آن، “Ask ChatGPT” را فعال کن تا مرورگر، در هر سایتی که باز میکنی، باهوش و ناظر همراهت باشد.
نتیجه؟ یک هوش مصنوعی که نه تنها تو را میبیند، بلکه یاد میگیرد چطور فکر میکنی، کجا میروی، و به چه چیزهایی خیره میمانی.
چیزی که گوگل و فیسبوک حتی خوابش را نمیدیدند، حالا دارد بهصورت داوطلبانه به ChatGPT داده میشود. از فایلهای محرمانه گوگلداک گرفته تا پیامهایی که هنوز ارسال نکردهای. مرورگر تبدیل میشود به یک ابزار نظارت دقیق بر ذهن و رفتار انسان.
Atlas یک مرورگر نیست.
Atlas یک آینهی مصنوعی از وب است — با تو درونش.
ما دیگر در دنیای لینکها نیستیم. در دنیای جایگزینی حقیقت با بازسازی مصنوعی هستیم.
و شاید باید بپرسیم: وقتی مرورگر تو همهچیز را میداند، آیا تو هنوز آزادانه مرور میکنی؟