پویا عرب
پویا عرب
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

راه‌کاری اقتصادی برای مساله قله دماوند

همه می‌دانیم که قله دماوند یک قله ویژه برای ما ایرانیان است. دماوند با فرهنگ، اساطیر و تاریخ ما ایرانیان پیوندی عمیق دارد؛ از آرش کمان‌گیر تا فریدون و ضحّاک. لذت رسیدن به قله‌اش هم اصلا مشابه سایر قله‌ها نیست. خود من در هر بار صعود به این قله، غرق در عمیق‌ترین احساسات و هیجان‌ها شده‌ام. احساساتی که می‌دانم فقط بقیه کسانی که تجربه صعود به دماوند را داشته‌اند توانایی درک آن را دارند. اما اگر در سال‌های اخیر به دماوند صعود کرده باشید، احتمالا با من هم‌نظرید که موارد بالا با تجربیات و احساسات ناخوشایند و غم‌انگیزی عجین شده‌ است. بار آخری که قدم در مسیر قله گذاشتم، جمله‌ای به‌طور مرتب در ذهنم نمایان می‌شد؛ «دماوند در حال نابودی است.» اجازه بدهید برای مخاطبینی که اخیرا و یا کلا تجربه صعود به دماوند را نداشته‌اند چند مثال بزنم. در جبهه‌های پرترددتر مثل جبهه جنوبی، خاک پاکوب‌ها به قدری کوبیده شده که با هر قدم چنان خاکی بلند می‌شود که می‌تواند نفس کشیدن را دچار مشکل کند. اگر بخواهید برای اجابت مزاج به پشت سنگی بروید بعید است با انبوهی از دست‌مال مرطوب و متعلقات آن و بوی تعفن روبه‌رو نشوید. در بخش‌هایی از مسیر حتی در اطراف پاکوب هم با دستمال‌های مرطوب و فضولات انسانی مواجه خواهید شد. زباله هم همراه همیشگی شما از اول صعود تا خود قله خواهد بود و این همراهی ناخوشایند، در اطراف پناهگاه‌ها شدیدتر هم می‌شود. به همه این‌ها، انبوهی از قاطر و نیسان که شبانه‌روز در حال حمل کوه‌نوردان و وسایل آن‌ها در مسیرها هستند را هم اضافه کنید که با هر بار عبور تلی از گردوخاک را به هوا می‌دهند و گیاهان را له می‌کنند و این چرخه معیوب نابودی را تشدید می‌کنند. البته شدت‌ و ‌حدّت این مشکلات یکسان نیست و به هر شکل عموم کوه‌نوردان در خیلی از مسائل، مثل رها نکردن زباله، از فرهنگ بالاتری نسبت به عامه مردم برخوردار هستند. اما در هر حال مشکلات این چنینی دماوند بسیار حاد شده است (مسئله معدن‌کاوی در منطقه دماوند نیز بسیار مهم است اما در این نوشته بدان پرداخته نشده است).

برای این که از مشترک بودن این تجربه‌ها مطمئن شوم، یک پرسش‌نامه آنلاین تهیه کردم و با اعضای قدیمی و جدید گروه کوه دانشجوی شریف به اشتراک گذاشتم. 50 نفر در نظرسنجی شرکت کردند که 39 نفر از این افراد تجربه صعود به قله دماوند را داشته‌اند (به طور متوسط 4 بار صعود). از میان این 39 نفر، حدود 87 درصد افراد معتقدند که مدیریت دماوند نیازمند تغییرات اساسی است (شکل 1). اما چه ساختار مدیریتی‌ای می‌تواند جلوی نابودی بیش‌تر را بگیرد و حتی شرایط را بهبود ببخشد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید عوامل اصلی مشکلات بالا را شناسایی کرد. کلیدی‌ترین و اصلی‌ترین عامل و شاید مادر مشکلات را بتوان در جمعیت بیش از حد کوه‌نوردان حاضر در منطقه دماوند خلاصه کرد. حجم بالای کوه‌نوردان مسیر هیچ تناسبی با ظرفیت و توان اکولوژیک دماوند ندارد. حدود 43 درصد از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی، جمعیت کوه‌نوردان دماوند را بیش از حد استاندارد و 47 درصد بسیار بیش‌تر از حد استاندارد شناسایی کردند. این در حالی است که تنها 10 درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی جمعیت کوه‌نوردان مسیر را در حد استاندارد می‌دانند. با کم‌تر شدن جمعیت، فرسایش پاکوب‌ها کم‌تر می‌شود، فضولات انسانی کاهش می‌یابد و نیسان‌ها و قاطرهای کم‌تری در مسیرها به‌ کار گرفته می‌شوند. قطعاً که با کم شدن جمعیت کوه‌نوردان، همه مشکلات به طور کامل حل نمی‌شوند اما دست‌کم کاهش می‌یابند. به علاوه که با این حجم زیاد کوه‌نوردان حاضر در منطقه دماوند راهکارهای دیگر هم بی‌فایده خواهند بود. تصور کنید که 500 هزار نفر برای تماشای بازی بارسلونا به نیوکمپ بروند. در آن شرایط هرگونه راهکاری مانند فرهنگ‌سازی، آموزش و نظارت شوخی‌ای بیش نیستند. مشابه ورزشگاه نیوکمپ، ظرفیت دماوند هم محدود است. ابتدا باید جمعیت به میزان استاندارد برسد و پس از آن به مدیریت مشکلات باقی‌مانده پرداخت.

اگر مشکل ازدیاد جمعیت کوه‌نوردان را به عنوان اصلی‌ترین و اولیه‌ترین مشکل بپذیریم، باید به این سوال پاسخ بدهیم که چرا جمعیت کوه‌نوردان دماوند تا این حد زیاد است؟ اصلی‌ترین جوابی که به ذهن می‌رسد این است که برای تردد به محوطه دماوند نه نظارتی وجود دارد و نه هزینه‌ای دریافت می‌شود. جدای از هزینه خرید تجهیزات (که همان را هم برخی نکرده‌اند و بدون تجهیزات کوه‌نوردی اقدام به صعود دماوند می‌کنند)، عملا هزینه خاصی صعود به دماوند ندارد. شاید تنها هزینه ناگزیر، هزینه جابه‌جایی با خودرو یا اتوبوس به پای صعود است که آن هم هزینه سوختش یارانه‌ای است! باقی هزینه‌ها (پناهگاه، نیسان و قاطر) همگی اختیاری‌اند. با گسترش اینترنت و دسترسی آسان به تجهیزات مسیریابی مکانیزم‌های بازدارنده‌ای مانند نبود اطلاعات از مسیر نیز کم‌رنگ شده‌اند و نتیجه‌ی آن، جمعیت بیش از حد کوه‌نوردان در اکثر قلل مطرح، به خصوص دماوند شده است.

اما راه‌حل چیست؟ باید نوعی مکانیزم بازدارنده تعریف شود که کارا، منصفانه و عادلانه باشد. در میان راه‌های موجود به نظر بنده موثرترین روش، سپردن این موضوع به مکانیزم بازار است. یعنی مطابق بسیاری از قله‌های مطرح دنیا، برای ورود به مسیرهای صعود قله دماوند از کوه‌نوردان هزینه مجوز ورود دریافت شود. پولی شدن ورود به دماوند احتمالا موضوعی است که بر سر آن اختلاف نظر زیادی باشد. در نظرسنجی زیر مشاهده می‌شود که اختلاف نظر ملموسی میان کوه‌نوردان در این خصوص وجود دارد (شکل 2). من در ادامه‌ی این متن تلاش می‌کنم به طور مختصر توضیح دهم که مکانیزم بازار در این خصوص تا حد زیادی کارا، موثر و عادلانه است.

در ابتدا اجازه بدهید چارچوبی اولیه و خام از پیشنهاد خود بدهم. در ابتدا مدیریت هر یک از جبهه‌های اصلی صعود به یک شرکت محلی مجزای خصوصی سپرده می‌شود. این واگذاری‌ها توسط فدراسیون کوه‌نوردی و به صورت کاملا شفاف انجام می‌شود. پس از آن، این شرکت‌ها با توجه به میزان تقاضا، هزینه‌ها و عوامل مختلف برای هزینه ورود قیمت‌گذاری می‌کنند. این قیمت‌ها لزوماً در طول سال ثابت و در میان جبهه‌ها یکسان نیستند. فروش مجوز ورود در سامانه‌ای جامع و به صورت آنلاین انجام می‌شود و افراد را ملزم می‌کند اطلاعاتشان را به صورت کامل وارد کنند و اطلاعات کامل هر کوه‌نورد دریافت می‌شود. جدای از هزینه‌هایی مانند پشتیبانی سایت، سایر درآمدها میان شرکت‌های محلی در هر جبهه توزیع می‌شود و این شرکت‌ها این درآمد را صرف هزینه‌های نگهداری و ارتقای مسیرهای صعود و پرداخت حقوق کارکنان خود می‌کنند. این روش چندین مزیت کلیدی دارد:

  1. اول از همه جمعیت کوه‌نوردان تعدیل و پخش می‌شود. به کرات افرادی را دیده‌ام که صعود به قله دماوند را به فعالیتی روتین تبدیل کرده‌اند و در سال حتی بیش از 4-5 بار به این قله صعود می‌کنند. با اعمال این طرح، بسیاری از کوه‌نوردان صعود سالانه‌شان به این قله را کم‌تر می‌کنند و صعود به قلل دیگر را جایگزین دماوند می‌کنند. به علاوه، اگر قیمت مجوز در روزها و ماه‌های مختلف یکسان نباشد، کوه‌نوردان به جای صعود در هفته‌ها و روزهای شلوغ (آخر هفته‌ها و یا نیمه‌ی تابستان) که قیمت صعود بالاتر است، در روزها و ماه‌های خلوت‌تر و ارزان‌تر اقدام به صعود می‌کنند و جمعیت در بین روزها و ماه‌ها توزیع می‌شود.
  2. درآمد حاصل از فروش مجوز یا بلیط صرف هزینه‌های نگهداری، ایمن‌سازی و توسعه مسیرها می‌شود. از آن‌جایی هم که شرکت‌های مختلف محلی در هر جبهه می‌توانند قیمت متفاوت اعلام کنند، یک وضعیت شبه‌رقابتی میان این شرکت‌ها شکل می‌گیرد. این امر باعث می‌شود که برای جلب مشتری، هر شرکت تا جای ممکن قیمت بلیط خود را پایین بیاورد و سطح خدمات‌دهی، امنیت و پاکیزگی مسیر جبهه خود را افزایش دهد.
  3. در پرسش‌نامه پرسیده شده بود که اگر صعود به دماوند پولی باشد، برای هر بار صعود چقدر افراد حاضر به پرداخت هستند. این 50 نفر شرکت‌کننده، به طور متوسط، حاضر به پرداخت حدود 300 هزار تومان برای صعود به قله دماوند هستند. نکته جالب این‌جاست که افرادی که قبلا سابقه صعود به دماوند داشته‌اند، حاضر به پرداخت مبلغی حدود 1.7 برابر بیش‌تر از افرادی که سابقه صعود به دماوند نداشته‌اند، هستند. این درآمد می‌تواند سهم بسزایی در ایجاد اشتغال محلی داشته باشد. در حال حاضر افراد محلی از طریق فعالیت‌های عموما مخرب (نیسان و قاطر) در دماوند مشغول به کسب درآمد هستند. اما با این طرح در هر جبهه افراد بسیاری در زمینه‌هایی مانند پاک‌سازی مسیر، امداد و نجات، نظارت، خدمات کوهستان، توسعه زیرساخت‌ها و پناهگاه‌ها مشغول به کار خواهند شد.
  4. در سامانه جامع فروش بلیط، اطلاعات کامل هر کوه‌نورد مانند نام، کدملی، سن، گروه خونی و وضعیت بیمه ورزشی جمع‌آوری می‌شود؛ این باعث می‌شود نظارت دقیقی بر کوه‌نوردان حاضر در منطقه ایجاد شود و دیگر کم‌تر شاهد حضور افرادی بدون داشتن بیمه ورزشی و تجربه لازم در مسیرهای صعود باشیم. به علاوه، در صورت وقوع حادثه، داشتن اطلاعات این‌چنینی از کوه‌نوردان می‌تواند بسیار موثر باشد. حتی در سامانه آنلاین مذکور می‌توان ویدیو و محتوای آموزشی جهت فرهنگ‌سازی و ذکر قوانین در اختیار کوه‌نوردان قرار بگیرد.
  5. کوه‌نوردان از حق مطالبه برخوردار خواهند شد. این شرکت‌ها تا حد خوبی موظف به پاسخ‌گویی و ارائه خدمت بهتر به کوه‌نوردان خواهند بود. زیرا در صورت نبود پاسخ‌گویی به انتقادات در یک جبهه، کوه‌نوردان استفاده از جبهه‌های دیگر سوق داده خواهند شد (مطابق منطق حاکم بر بازار رقابتی). اتفاقی که در حال حاضر در حال رخ دادن است این است که هیچ نهادی پاسخ‌گوی انتقادات و مشکلات کوه‌نوردان در منطقه دماوند نیست.
  6. امکان پیاده‌سازی طرح‌های حمایتی بعدی پس از این طرح ساده‌تر خواهد بود، به دو دلیل: 1. جمعیت کوه‌نوردان تا حدی به میزان استاندارد می‌رسد (بالاتر شرح داده شد) 2. نهادی خصوصی و محلی در هر جبهه وجود دارد که می‌توان در اجرای طرح‌های حمایتی بعدی (مثلا آموزش کوه‌نوردان یا نظارت بر قاطرها و نیسان‌ها) از آن‌ بهره برد. در تکمیل مورد اول می‌توان به این مورد اشاره کرد که با این که ایجاد بازار مجوز و قیمت منعطف می‌تواند جمعیت و توزیع آن را تا حدی کنترل کند، اما شاید نیاز به کنترل‌های دیگری نیز برای کنترل جمعیت باشد. به طور مثال می‌توان برای هر جبهه-روز سقف تعداد فروش مجوز صعود با توجه ظرفیت بردباری طبیعی دماوند تعیین کرد که البته ارزیابی میزان آن نیازمند به بررسی و پژوهش بیش‌تر است.

با این حال، واگذاری به بازار چالش‌ها و مخاطراتی نیز دارد. به طور مثال باید نظارت کامل باشد که این شرکت‌ها اقدام به تبانی نکنند و بازار فروش مجوز را به سمت انحصار نبرند. همچنین مسئله پیاده‌سازی نیز می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد زیرا که افراد انگیزه پیدا خواهند کرد که به صورت غیرقانونی وارد مسیرهای صعود شوند و جلوگیری از این موضوع، ساده نخواهد بود. از دیگر ملاحظات می‌توان به لزوم وجود ظرفیت‌های نهادی حاکمیتی، به خصوص از سمت فدراسیون کوه‌نوردی، در جهت واگذاری شفاف، شایسته‌سالارانه و عادلانه به شرکت‌های خصوصی محلی اشاره کرد. اما به هر حال باید برای حفظ دماوند هر چه سریع‌تر دست به اقدامی موثر زد. در صورت دست‌روی‌دست‌ گذاشتن و دماوند را به حال خود گذاشتن، درجه‌ای از تراژدی منابع مشترک[1]در این قله رخ خواهد داد و به تدریج تجربه یک صعود لذت‌بخش در سال‌های آتی از بین خواهد رفت.

[1] tragedy of the commons


دماوندکوهنوردیاقتصاداقتصادیقله دماوند
پویا عرب، دانشجوی اقتصاد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید