اگر قدمی به عقب برداریم و نگاه کلی به افراد داشته باشیم، میفهمیم که خصایص ویژگی های اصلی هر انسان، از چهار حوزه اساسی و مهم تشکیل شدهاست. حال این موضوع را هم باید افزود که این چهار حوزه همانهایی هستند که برنامه توسعه فردی بر پایه آنها تعریف شدهاست. بهتر است که بدانید زندگی روانی زیر مجموعه حوزه فکری قرار میگیرد که حال نمونههایی از مهارتهای مورد نیاز برای رشد آن شامل: تسریع یادگیری، بالا بردن سرعت مطالعه، یادگیری تفکر انتقادی و ارتقای حافظه میباشد. در زیرمجموعه حوزه حرفهای پول و امور مالی دستهبندی میشود که نمونههایی از مهارتهای لازم و ضروری برای رشد آن شامل: بازاریابی، افزایش قابلیتهای کسب و کاری، ارتقای بهرهوری، پیشرفت در قابلیت سازماندهی و بهینهسازی میباشد. در زیرمجموعه حوزه اجتماعی زندگی عاطفی طبقهبندی میگردد که نمونههایی از مهارتهای لازم برای رشد آن شامل: مطالعه کتاب، قرار گذاشتن با دوستان و رفتن به تعطیلات و مشاهده فیلمهای سینمایی میباشد. در حوزه فیزیکی نیز سلامتی قرار داده میشود که نمونههایی از مهارتهای لازم برای رشد آن شامل: اصلاح تغذیه، ورزش، رژیم گرفتن، حفظ بهداشت و تمرینهای استقامتی هوازی میباشد.
طبق اطلاعاتی که در قسمت قبل قرار دادیم تا به اکنون همگی متوجه شدیم که توسعه فردی چیست و چه حوزههایی را باید در برنامه توسعه فردی خود جای دهیم! حال زمان آن رسیده که گام بعدی را برداریم و آن عبارت است از تعیین اهداف موردنظر در برنامه توسعه فردی! میتوانیم با یک مثال این موضوع را شروع کنیم تا به این گونه فهم آن آسانتر شود، تصور کنید انسان یک گوشی هوشمند است که از دو قسمت نرمافزار و سختافزار تشکیل شدهاست. با این تفسیر، بدن ما همان بخش سختافزاری خواهد بود و برای انجام کلیه عملیات یک سیستم عامل نرمافزاری وجود خواهد داشت که از وظایف پایهای مانند برنامهریزی تنفس و خواب را پشتیبانی میکند. حال هر چند وقت یکبار یک سیستم عامل جدید بیرون میآید و در نتیجه آن، گوشی هوشمند بدن ما سریعتر میشود، قابلیتهای جدیدتری به آن افزوده میگردد و از ویژگیهای جدیدتری پشتیبانی میکند. حال توسعه فردی دقیقا از همین منطق پیروی میکند. میتوان این گونه بیان کرد که اهداف توسعه فردی به روز رسانیهایی هستند که بر روی سیستم عامل ما اعمال میشوند. ما این توانایی را داریم که با مطالعه کتاب و یا یادگیریهای مختلف، خودمان را به یک فرد هوشمندتری تبدیل کنیم. گاهی اوقات هم با به روزرسانیهای جدید، تسکها در ساختار مغز خودکارسازی میشوند و ظرفیتی که قبلتر برای پردازش امور نیاز داشتیم، کاهش پیدا خواهد کرد. این ظرفیتی که از آن صحبت میکنیم، همان میزان انرژی و یا توجهی است که برای انجام امور باید صرف کنیم. به عنوان مثال هر زمانی که کمپانی اپل تصمیم میگیرد آپدیت جدیدی را برای iOS ارائه کند، یک طوفان فکری راه میاندازد و بر روی تمامی ویژگیهای جدیدی که قرار است در نسخه جدید عرضه شوند، تصمیمگیری میکند. حال این ویژگیهای جدید، همان اهداف توسعه فردی ما هستند که در مرحله بعدی، تمام این ویژگیهای جدید نهایی میشوند، وظایف تیمها مشخص میگردد و ضربالاجلها و همچنین محدودیتها تعیین میگردند. این همان برنامهریزی برای توسعه فردی است. پس به یاد داشته باشید که نخستین گام در برنامهریزی برای توسعه فردی، تعیین هدف میباشد. جهت دریافت مشاوره توسعه فردی و برنامه توسعه فردی شخصی مهندس پویان قدم لی با سال ها تجربه در خدمت شما می باشد.