زنان قدرتمند
زنان قدرتمند
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نامم کجاست؟


در جوامع سنتی بردن نام زنان در خیلی از مناطق "ننگ و عار" دانسته می‌شود. رشد آموزش و رفتن دختران و زنان به مراکز آموزشیاکنون باعث شده که زنان کم‌کم مبارزه برای گرفتن حقوق خود در بخش‌های مختلف را آغاز کنند.

گاهی یاد گرفتن نام زن تقریبا به صورت عموم تابو است. در بعضی مناطق دانستن نام خواهر، مادر یا یکی از زنان اقارب برای مردان یک نوع "دشنام و بی‌شرمی" تلقی می‌شود.

این روند به این اندازه‌ اهمیت دارد که گاهی حتی در مراسم عروسی اسم دختر بر روی کارت نوشته نمی‌شود و فقط در کارت عروسی می‌نویسند که "دختر فلانی" یا در مواردی تنها با ذکر "دوشیزه" و اسم خانوادگی دختر اکتفا می‌شود.

در زمان مرگ نیز بر کارت دعوت نام خیلی از خانم‌ها ذکر نمی‌شود. "مادر فلانی"، "همسر فلانی"، "دختر فلانی" یا "خواهر فلانی" از مواردی است که به جای نام زنان بر کارت‌های دعوت نوشته می‌شود.

چرا باید حتی تحصیل کرده‌ها و سرآمدان جامعه، اینگونه هویت زن را انکار کنند؟

آنچه برخی مردان با زنان می‌کنند و هویت آنها را انکار می‌کنند، نه ریشه در مذهب دارد، نه در فرهنگ. بلکه یک "سنت خرافی" است که ریشه دوانده و با افزایش آگهی، می‌توان ریشه آن را خشکاند. و باید به زنان جامعه تلنگر زده شود که به این آسانی از هویت خود نگذرند و به مردان هم یادآوری شود که زن را همانند یک انسان مستقل ببینند، نه فقط مادر، خواهر و همسر.

جالب است بدانید در افغانستان گاهی داشتن نام مستعار یا عدم ذکر نام زن یک رسم است. به گفته او بیشتر دختران در خانه پدر یک نام دارند و وقتی ازدواج می‌کنند، نام دیگری برایش انتخاب می‌شود. نامی که خانواده

شمار زیادی مردان هنوز از گرفتن نام زنان خانواده ننگ دارند و حتی بر سنگ قبر خیلی از زنان نامش نوشته نمی‌شود.

در کارت عروسی اسم عروس نوشته نشده گویا آقای حمزه با یک گل ازدواج کرده اند مبارک باشد
در کارت عروسی اسم عروس نوشته نشده گویا آقای حمزه با یک گل ازدواج کرده اند مبارک باشد



این فرهنگ در کجا ریشه دارد؟

در جامعه قبیله‌ای جنس مونث دارایی و ملک افراد محسوب می‌شود و از طرف دیگر مثل سایر دارایی‌ها نیست که قابل معامله باشد.در چنین جوامعی زنان ملکیت جنسیتی تلقی می‌شوند و ملکیت جنسیتی را نمی‌شود عاریه داد، فروخت بلکه انحصاری مربوط به یک شخص است. این انحصاریت در ملکیت جنسیتی در جامعه قبیله‌ای باعث می‌شود که سخت‌گیری به نام زن و سایر موارد زیاد شود. زیرا هراس این است که اگر نام یک زن و دختر را غریبه‌ها بدانند، تعرض به این ملکیت حساب می‌شود و اگر غریبه‌ها آنان را به نام صدا کنند، این باعث یک نوع ارتباط می‌شود.

"انحصار جنسیتی" باعث می‌شود که هرنوع ارتباط با این نوع "ملکیت" را "صاحبان" آن با بیرون قطع کنند. از جمله گرفتن نام زن، دیدن صورت زن و غیره. گرفتن نام زن نیز همین سلسله حساسیت‌ها در قبال زن محسوب می‌شود و در نتیجه اسم بردن از زن به یک تابو تبدیل شده است. راهکار برای بیرون رفت از این وضعیت بهبود درک مردم و تغییر دیدگاه مردم نسبت به زن است.آموزش و سواد می‌تواند زن را از حالت کالای جنسیتی خارج کند، مقام و شان انسانی به آن قایل شود و این حساسیت نیز آن زمان می‌تواند از بین برود. زن با این دیدگاه جدید یک متاع جنیستی نیست و در معرض خطر قرار نمی‌گیرد؛ بلکه یک چیز متعلق به شخصیت انسانی زن است و در نتیجه این برداشت به وجود می‌آید که من انسان هستم و مالک بدن خود هستم و او هم مالکیت بدن خود را دارد و تغییر برداشت و آگاهی می‌تواند مانع یک چنین دید جنسیتی شود.

در سنگ قبر اسم بانو نوشته نشده و فقط ذکر شده همسر فلانی بوده
در سنگ قبر اسم بانو نوشته نشده و فقط ذکر شده همسر فلانی بوده



کمی با خود بیاندیشیم، نام کوچک ترین جز شخصیت یک انسان است و چطور حاضریم به خاطر غرور و افکار پوسیده خودمان این جزو کوچک را از یک بانو از یک انسان مستقل بگیریم. آه خدای من آیا با این افکار می توان انتظار پیشرفت داشت؟



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید