یکی از علل افزایش آسیبهای اجتماعی ازدواج زودهنگام دختران است که در برخی مناطق همچنان ادامه دارد در حالی که این موضوع نتایج بسیار منفی در زندگی افراد بعد از رسیدن به سن قانونی دارد و علاوه بر رها کردن دوران تحصیل خود مجبور به وارد شدن به یک زندگی مشترک کاملاً بیاطلاع هستند. نیاز است در این زمینه رصدهای همهجانبه داشته باشیم تا بتوانیم از حقوق کودکان به نحو احسن دفاع کنیم و شاهد ریشهکنی این فرهنگ غلط در بین مردم باشیم که انتظار میرود در این راستا خانوادهها نیز با ما همکاریهای لازم را داشته باشند.
مرکز آمار ایران به تازگی گزارشی درباره وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران منتشر کرده که بر اساس آن در تابستان سال ۹۹، در مجموع ازدواج ۹ هزار و ۵۸ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله ثبت شده است. بنابر این گزارش، میزان تفاوت ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله نسبت به تابستان سال ۹۸، با افزایش هزار ازدواج مواجه است.
در دوره کنونی، دیگر بلوغ جنسی و جسمی ملاکی برای ازدواج نیست و رشد عقلی و فکری به عنوان ملاک برای ازدواج در ارجحیت و اولویت قرار دارد، باید پذیرفت وقتی کودکان بدون اینکه به رشد عقلی و آمادگی روانی برسند وارد رابطه ازدواج می شوند علاوه بر اینکه از حق کودکی خود محروم می شوند و ناخواسته کودکی آنان قطع و وارد دنیای بزرگسالی می شوند، آمادگی پذیرش و ورود به آن شرایط را نخواهند داشت. همین امر باعث موفقیت آمیز نبودن ازدواج ها می شود زیرا وقتی این کودکان بزرگ می شوند و به بلوغ فکری می رسد با پدیده ای مواجه می شوند که قابل قبول آنان نیست در نتیجه هم طلاق های عاطفی و هم طلاق های قطعی زیاد می شود.
محروم شدن کودکان از حق کودکی و حق دست یافتن به خواسته ها و آرزوها از دیگر آسیب های کودک همسری است در این ازدواج های زودهنگام، معمولا پسران به دلیل اینکه مجبور به اشتغال و تامین زندگی مشترک هستند از حق کسب مهارت و تخصص محروم می شوند. دخترکان هم با بارداری های زودهنگام نه تنها آسیب های جسمی متحمل می شوند بلکه به دلیل اینکه شرایط مادرشدن و فرزند پروری را ندارند، ممکن است برای فرزندان آنان هم یکسری تبعات بوجود آید. پس کودک همسری هم به کودک، هم به خانواده ای که تشکیل می شود، هم به فرزندی که از این ازدواج حاصل می شود و در نهایت هم به جامعه ای که درگیر چنین آسیب هایی می شود ضربه می زند.
در ایران سن ازدواج بالای ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران آزاد اعلام شده و ازدواج های زیر این سن منوط به اذن دادگاه و اجازه پدر در صورت رعایت مصلحت کودک شده، در قانون حمایت از خانواده، حداقل سن ازدواج تعیین نشده اما برای سردفترانی که این ازدواج ها را خارج از شرایط قانونی ثبت یا مردانی که خلاف شرایط حداقل سن با دختران زیر سن قانونی ازدواج می کنند و همچنین برای اولیا و سرپرستان قانونی دختران و پسران مجازات هایی در نظر گرفته شده است اما واقعیت این است که مجازات ها نمی توانند نقش عمده ای در این خصوص ایفا کنند. دلیل کودک همسری هم در فرهنگ و باورهای خاص موجود در جامعه ریشه دارد و هم از مشکلات اقتصادی حاکم بر اقشار مختلف جامعه ناشی می شود؛ والدینی که در ازای عقد دختر خود به زوجیت دیگری مبلغی دریافت می کنند یا والدینی که نمی خواهند فرزندشان همانند آنها در فقر روزگار سپری کند پس از طفولیت به عقد فردی با اختلاف سنی بالا اما دارا درمی آورند.
شاهدیم خانواده هایی که مشکلات و آسیب های بیشتری در خود دارند فرزندان را به کودک همسری می دهند، بنا به دلایلی که اشاره شد نمی توان توقع داشت که مجازات ها کافی و ضمانت اجرایی کیفری به تنهایی کارآمد باشند.پس علاوه بر اینکه نیاز است در قوانین، ملاک ها و سن ازدواج تجدیدنظر شوند بلکه باید بر روی بحث های آموزشی و فرهنگی و آگاهی رسانی درباره تبعات این ازدواج ها بر روی کودک و جامعه کار کرد. در واقع با این روش می توان جلوی سیل آسیب های اجتماعی سد زد. بدون کار آموزشی و ترویج حقوق کودکان و زنان، قوانین و مجازات ها به تنهایی نمی توانند بازدارنده باشند. هر چند وقتی حداقل های قانون را قبول داشته باشیم، قوانین می توانند در فرهنگ سازی نقش داشته باشند و از شدت این نوع ازدواج ها بکاهند.