سایت خبری تحلیلی پرواسکیلز در نوشته ای جدید پیرامون درگیری نظامی روسیه و اوکراین نوشت:
اکنون شرایطی در اروپا رقم خورده است که خیلیها را به یاد تهاجم هیتلر به لهستان میاندازد؛ جایی که هیتلر به لهستان حمله کرد و مانند امروز، اغلب کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و بریتانیا آن را محکوم و به آلمان نازی اعلان جنگ کردند.
این بار نیز سناریو اصلی به همان شکل رقم خورده است با این تفاوت که بازیگران آن متفاوت هستند. به طوری که روسیه نقش هیتلر نازی را ایفا کرده و اوکراین نیز همان لهستان بی دفاع در سال 1939 میلادی است. بنابراین، زمان آن فرا رسیده است که بدانیم در چنین لحظهای (سال 1939 میلادی) قرار داریم. وقت آن است که بگوییم رخ دادن چنین اتفاقی آن هم در سال 2022 دیگر غیرقابل باور نیست.
اکنون در شرایطی قرار داریم که شاید غیرقابل باورتر از سال 1914 یا 1939 نباشد. هیچ چیز از پیش تعیین نکرده بود که سالهایی فرا برسد که سایه جنگ دوباره به اروپا بازگردد. البته این بدان معنا نیست که ما در لبه جنگی هستیم که بقیه اروپا یا حتی جهان را درگیر خواهد کرد.
نکته این است که صلح همیشه شکننده است - و آنچه حتی در دورترین نقاط اروپا رخ می دهد همیشه همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
درس گرفتن از اتفاقات بزرگ گذشته دیگر آسان نیست و شاید هنوز هم سیاستمدارانی در جهان وجود دارند که با دانستن تاریخ باز هم دست به انجام همان کارهای گذشته میزنند.
فرمانده نظامی فرانسوی، فردیناند فوخ، پایان جنگ جهانی اول را آتش بس «20 ساله» نامید - زیرا احساس می کرد که متحدان پیروز در برخورد با امپراتوری شکست خورده آلمان بیش از حد دست بالا را دارند. او یک سال پس از بیان این موضوع، دار فانی را وداع گفت.
سوال اصلی برای نسل ما این است که آیا ما اشتباه محاسباتی مشابهی در مورد نحوه مدیریت روسیه در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجام دادیم یا نه؟ وقتی لهستان، کشورهای بالتیک و سایر کشورها نظیر اوکراین پس از فروپاشی شوروی استقلال خود را دوباره بدست آوردند، همگی بسیار خوشحال شدیم.
لهستان، مجارستان و جمهوری چک - که زمانی توسط شوروی اشغال شده بودند - در سال 1999 به ناتو پیوستند. کشورهای بالتیک لیتوانی، لتونی و استونی نیز پنج سال بعد به این پیمان پیوستند.
اما اتفاق تاریکی که ولادیمیر پوتین را اینگونه به خشم آورده است، روی دیگر این سکه است. او روسیه را کوچکتر، تحقیر شده و از آنچه حقش برای داشتن منطقه حائل از کشورهای تابعه میدانست، محروم میدید.
او موضوع را با داستانی - که حتی ممکن است درست باشد - از گذشته پنهان خود نشان می دهد. پوتین که یک سرهنگ سابق در سازمان اطلاعات KGB بود، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انحلال KGB، برای تامین خرج و مخارج خود مجبور مسافرکشی نیز میشود.
در مقطعی او مفهومی تقریباً عرفانی از بازگرداندن عظمت از دست رفته روسیه را در سر داشت. او باید بخاطر الحاق بدون دردسر کریمه از اوکراین در سال 2014 بسیار خوشحال باشد. همچنین میزبانی جام جهانی در سال 2018 یک دستاورد بزرگ برای دولت او محسوب می شود.
این همان چیزی بود که اروپای غربی انظارش را داشت. یک روسیه آرام که دیگر تفکرات کمونیستی خود را کنار گذاشته و اروپا دیگر مجبور به صرف هزینههای گزاف برای تقویت تسلیحات دفاعیش نیست.
در مقطعی چند سال پیش، تنها چهار فروند از 128 هواپیمای جنگنده آلمانی آماده جنگ بودند و حتی هلندی ها برنامهای برای از بین بردن هر یک از تانک های سنگین خود داشتند. اما، حالا وضع کاملا فرق کرده است. هلندیها به همراه همسایه خود آلمان دوباره به فکر تقویت سامانه های دفاعی خود افتادهاند، به طوری که 100 میلیارد یورو اضافی (83 میلیارد پوند) برای تقویت تسلیحات دفاع هزینه خواهند کرد.
البته خوب است که آلمان از گذشته خود عبرت گرفته است، اما بهتر است که به آینده نیز فکر کند.
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، یک سوسیال دموکرات است که مطمئناً با وعده افزایش هزینههای دفاعی کاندید نشد، اما با توجه به شرایط کنونی به طور چشمگیری به فکر تقویت ارتش خود است.
او در پارلمان آلمان گفت: «با تهاجم روسیه به اوکراین، ما در دوره جدیدی قرار گرفتهایم. مرزهایمان بخاطر جنگ افروزانی مانند پوتین در خطر هستند."
اینها سخنانی هستند که صدراعظم کنونی آلمان بیان کرده و استدلالشان این است که اصلیترین دلیل شکست آلمان نازی عدم سیستمهای دفاعی قدرتمند در آن زمان بود. چراکه که بیشتر بودجه نازیها برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1941 خرج شده بود و دیگر پولی برای تقویت سامانههای دفاعی در خزانه دولت نمانده بود.
سوئد که هم ثروتمند و هم مسلح است اما از نظر نظامی هیچ تعهدی به سازمان یا کشوری ندارد. به همین سبب، اولین کشوری در اروپا بود که روسیه را از چند سال قبل به عنوان یک تهدید بزرگ میدید و برای همین هزینههای دفاعی خود را به میزان فوقالعاده 40 درصد افزایش داد. این هزینهها بیشتر صرف تجهیز هنگهای جدید پیاده نظام و خرید موشکهای ضد هوایی پاتریوت آمریکایی شده است.
پیتر هالتکویست، وزیر دفاع سوئد، به وضوح گفت: ما در شرایطی قرار داریم که روسیه را به عنوان یک تهدید می بینیم، چراکه آنها آماده استفاده از ابزار نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی خود هستند.
بنابراین دیدگاه نسبتاً منحط - که تنها سلاحی که غرب همیشه به آن نیاز دارد تحریمهای اقتصادی است - اکنون از مد افتاده است. هیچگاه نمیتوان جلوی پیشروی تانکها را با تحریم بانکها گرفت. البته هیچ کس نمیخواهد این قاره را به یک اردوگاه مسلح تبدیل کند، اما وقتی احساس میکنید که قطعات پازل در حال جابجایی هستند، باید با آنها جابهجا شوید. بنابراین، در حال حاضر خرید سلاح و تقویت سامانههای دفاعی عاقلانهترین کار است؛ کاری که شاید اگر اوکراین انجام میداد، اینگونه محتاج کمکهای غرب نمیبود!
برای مهار تهدیدهای موجود در عصر جدید به چیزهای بیشتری نیاز است. اراده برای ایستادن در کنار اوکراینیها تنها کافی نیست، چراکه بروز اتفاقات این چنینی در سایر نقاط جهان هر لحظه ممکن است. بنابراین، شما باید همیشه آماده ضربالعجلهای سیاسی و اتفاقات ناگوار باشید.