مطالب روانشناسی
مطالب روانشناسی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

مقابله با سبک دلبستگی ناایمن

تحقیقات نشان داده است که الگوهای دلبستگی ما در اوایل کودکی تثبیت می‌شوند و در طول زندگی ما ادامه می‌یابند. اگر کودکی با ثبات، قابل اعتماد و امنیت بزرگ شود، احتمالاً سبک دلبستگی ایمن خواهد داشت.

افراد می توانند یک سبک دلبستگی ایمن یا یکی از سه نوع سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا و بی نظم) ایجاد کنند.

وقتی بزرگسالانی که دلبستگی های ایمن دارند به دوران کودکی خود نگاه می کنند، معمولاً احساس می کنند که یک فرد قابل اعتماد همیشه در دسترس آنها بوده است. آنها می توانند رویدادهای زندگی خود (خوب و بد) را در منظر درستی بازتاب دهند. در بزرگسالی، افرادی که سبک دلبستگی ایمن دارند از روابط صمیمانه نزدیک لذت می برند و از ریسک کردن در عشق نمی ترسند.

افرادی که الگوهای دلبستگی ناایمن را ایجاد می کنند در یک محیط سازگار، حمایت کننده و اعتباربخش رشد نکرده اند. افراد دارای این سبک دلبستگی اغلب در بزرگسالی برای داشتن روابط معنادار با دیگران تلاش می کنند.

با این حال، فردی با سبک دلبستگی ناایمن می تواند یاد بگیرد که رفتارها و الگوهای خود را تغییر دهد. کار با یک درمانگر می تواند به آنها کمک کند تا مهارت های مورد نیاز خود را برای بهبود روابط خود و ایجاد امنیتی که در کودکی فاقد آن بودند، توسعه دهند.


الگوهای ناامنی

اگر فردی سبک دلبستگی ناایمن داشته باشد، می تواند به یکی از سه شکل اجتنابی، دوسوگرا و بی نظم باشد.

  • پرهیز کردن. افرادی که سبک دلبستگی اجتنابی را توسعه می‌دهند، اغلب نگرش نادیده‌انگیزی دارند، از صمیمیت اجتناب می‌کنند و در صورت لزوم در تماس با دیگران مشکل دارند.
  • متضاد. افراد دارای الگوی دلبستگی دوسوگرا اغلب مضطرب و مشغول هستند. آنها ممکن است توسط دیگران به عنوان "چسبنده" یا "نیازمند" دیده شوند زیرا نیاز به تایید و اطمینان دائمی دارند.
  • بی نظم. افراد دارای سبک دلبستگی نامنظم معمولاً در دوران بزرگ شدن، آسیب های دوران کودکی یا ناسازگاری شدید را تجربه می کنند. دلبستگی آشفته ترکیبی از دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نیست. برعکس، فرد هیچ راهبرد واقعی مقابله ای ندارد و قادر به کنار آمدن با دنیا نیست.

دلبستگی های اجتنابی و دوسوگرا سازمان یافته باقی می مانند. اگرچه راه‌های مقابله ایده‌آل نیستند، اما این سبک‌های دلبستگی برخی رویکردهای منطقی و منطقی را برای مقابله با موقعیت‌های پیچیده امکان‌پذیر می‌سازند.

از سوی دیگر، فردی با سبک دلبستگی ناسازگار قادر به پردازش و کنار آمدن با هر درجه از ناملایمات نیست.

علائم دلبستگی ناسازگار عبارتند از:

  • افسردگی و اضطراب
  • طغیان های مکرر و رفتارهای نامنظم (که ناشی از ناتوانی در دیدن و درک واضح دنیای اطراف یا پردازش صحیح رفتار دیگران یا روابط است)
  • تصور ضعیف از خود و نفرت از خود
  • تداوم تروما در روابط، به ویژه مربوط به والدین (به عنوان مثال، تلاش برای ایجاد وابستگی سالم با فرزندان خود، که چرخه دلبستگی ناکارآمد را تداوم می بخشد)

افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن معمولاً در ایجاد ارتباط عاطفی با دیگران مشکل دارند. آنها می توانند نسبت به عزیزانشان پرخاشگر یا غیرقابل پیش بینی باشند - رفتاری که ریشه در فقدان عشق و محبت مداومی دارد که در کودکی تجربه کرده اند.

غلبه بر سبک دلبستگی ناایمن

هیچ کس نباید قربانی گذشته خود شود. هیچ کس ناتوان از تغییر یا رشد نیست. فردی که به طور طبیعی سبک ایمن ندارد، می تواند روی «امنیت کسب شده» کار کند، که به معنای ایجاد یک سبک امن از طریق روابط و تعاملات در بزرگسالی است. به عنوان مثال، امنیت می تواند در زمینه دوستی و روان درمانی شکوفا شود.

هنگامی که فردی وارد روان درمانی فشرده می شود، یک درمانگر به او کمک می کند تا آسیب های گذشته را شناسایی کند، رفتارهایش را در کجا گنجانده است، و با دید مثبت تری نسبت به خود و جهان به جلو در زندگی حرکت کند. این کار در نهایت به فرد کمک می کند تا یاد بگیرد که دلبستگی های سالم و ایمن ایجاد کند.

استراتژی ایجاد یک سبک دلبستگی ایمن و شایسته بزرگسالان، تطبیق تجربیات دوران کودکی و درک تأثیر گذشته یک فرد بر حال و آینده او است.

برای به دست آوردن امنیت، باید یک روایت منسجم درباره اتفاقاتی که در کودکی برای شما رخ داده است، ایجاد کنید. شما همچنین باید تأثیر این موضوع را بر هر تصمیمی که ممکن است ناخودآگاه در مورد چگونگی زنده ماندن در جهان گرفته اید را بررسی کنید. شما باید به طور انتقادی در مورد اینکه چگونه تربیت شما بر سبک دلبستگی شما تأثیر گذاشته است فکر کنید و برای شکستن این الگوها تلاش کنید.

به عنوان مثال، زوج ها گاهی اوقات وارد الگوهای تکراری تعامل می شوند. آنها ممکن است به آن فکر کنند و ندانند که چگونه همه چیز "اینقدر باز می شود". اگرچه ممکن است از آن آگاه نباشند، اما خاطرات دوران کودکی و تجارب ناامنی آنها می تواند بر احساسات و تعاملات در روابط بزرگسالان آنها تأثیر بگذارد.

حتی اگر زن و شوهر بر سر یک "مسئله سطحی" با هم دعوا کنند، ممکن است محرک های دلبستگی ناایمن زمینه ساز این تعامل باشند. سطح برانگیختگی عاطفی و واکنش پذیری ممکن است نامتناسب با موقعیت به نظر برسد. اگر این شدید باشد، درمانگر زوج (مخصوصاً اگر بر دلبستگی متمرکز باشد) ممکن است نیاز داشته باشد که تغییر در محیط امن مطب درمانگر را تسهیل کند.

به دست آوردن امنیت می تواند زمان بر باشد. ازدواج و پدر و مادر شدن کلید تغییر سبک دلبستگی است. یک رابطه زناشویی خوب می تواند نقش مهمی در حمایت از احساس امنیت شما داشته باشد.

یک رابطه سالم رابطه ای است که در آن شرکا به یکدیگر اهمیت می دهند، حمایت می کنند، به یکدیگر احترام می گذارند و به یکدیگر عشق می ورزند. برای افرادی که دارای الگوهای دلبستگی ناایمن هستند، این ویژگی ها می تواند به آنها کمک کند تا احساس منفی نسبت به آنها نداشته باشند.

از طریق نوروپلاستیسیته، زمانی که فرد الگوهای رفتاری و باورهای خود را تغییر می‌دهد، مغز شروع به تغییر می‌کند. فردی که دلبستگی او ناامن است می تواند امنیت مورد نیاز خود را با ادغام تجربیات جدید حمایت و عشق در زندگی خود ایجاد کند.

با گذشت زمان، آنها می توانند اعتماد کنند که یک فرد قابل اعتماد و ثابت (مانند یک شریک زندگی) در مواقع ناراحتی در کنار آنها خواهد بود (برعکس آنچه در دوران کودکی داشتند).

سبک دلبستگیدوران کودکی
در تلاشیم در این صفحه، جدیدترین و بهترین مطالب حوزه روانشناسی را برای شما عزیزان بنویسیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید