برای بزرگسالان موفقیت خودشان و برای والدین موفقیت فرزندان از مهمترین دغدعه ها به حساب می آید. همین دلیل است که ما را به سمت مهارتهای خاص، ارتباطهای اجتماعی یا دستیابی به جایگاههای شغلی هدایت می کند. همین دغدغه هست که والدین را به سمت ثبت نام در مدارس عالی، تامین هزینه کلاسهای فوق برنامه و ثبت نام در دوره های خاص و حتی تحمل مشکلات مهاجرت و رفتن از سمت آشنا به سوی ناآشنا هدایت میکند. موفقیت خودمان و در مرحله اول موفقیت و تضمین آینده شغلی، کاری، تحصیلی و حتی ازدواج کودکمان. اما چه چیزی واقعا تضمین کننده آینده کودک و موفقیت او خواهد بود؟ آیا تنها قرار گرفتن در یک شهر و کشور با امکانات ویژه موفقیت کودکمان را تضمین میکند؟
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سال ۲۰۲۰ لیستی از مهارتهای مورد نیاز برای موفقیت را اعلام کرد. در این لیست مهارتهایی چون همکاری، شوخ طبعی، انعطاف پذیر بودن، صبر و پشتکار داشتن، مهربانی، مثبت اندیشی، مورد احترام بودن، امیدوار بودن، انجام کار تیمی، شاکر بودن، خلاقیت داشتن به عنوان مهارتهای مورد نیاز ما برای موفقیت در آینده یاد شده است. در این میان ما به عنوان والدین چه قدمی میتوانیم برای موفقیت کودکانمان برداریم؟ آیا چیزی برای تضمین یادگیری و آموزش این مهارتها در کودکانمان وجود دارد؟ آیا نیاز است که کودکان در دوره، کلاس یا پروژههای ویژه شرکت کنند تا به این مهارتها دست یابند؟
واقعیت این است که هر مواجهه ما در محیط و قرار گرفتن در یک وضعیت جدید، تجربهای ناب و ارزشمند است و مغز ما را وادار به تغییر و تولید مسیرهای نورورنی جدید میکند. مسیرهای نورونی شبیه اثر مداد روی کاغذ از یک نقطه به نقطه دیگر است. هر چند بار که ما مداد را بیشتر روی کاغذ و روی همان خط قبلی بکشیم اثر آن پر رنگتر و عمیقتر خواهد بود. هر چه تجربیات ما بیشتر باشد و فرصت آزمون و خطای بیشتری به ما داده شود مغز ما این مسیر های نورونی جدید را محکمتر میکند و اثر بلند مدتی در ما و یادگیری ما میگذارد.
اما آیا محیط غنی به تنهایی کافی است؟
برای موفقیت ما باید بتوانیم از امکاناتی که در اختیار داریم بهترین استفاده را بکنیم. اولین امکاناتی که به طور طبیعی در اختیار همه ما قرار دارد مغز پیچیده و پر رمز و راز ماست. مغز ما امکانات ویژهای دارد. ما میتوانیم به یک موقعیت و آنچه در پیش روست توجه کنیم و با تمرکز، به درک متفاوتی از آنچه مقابلمان است برسیم. میتوانیم اطلاعات را به حافظه بسپاریم تا در موقعیتهای دیگر به کار بگیریم. میتوانیم خواستههای خودمان را برای رسیدن به هدف به تاخیر بیاندازیم یا برای رسیدن به یک موقعیت بهتر آن را خلاقانه به موقعیت دیگری تبدیل کنیم. میتوانیم برای مسايلی که پیش روی ماست فکر کنیم و راه حلهای جدیدی ابداع کنیم. همه این امکانات در جعبه ابزار مغز ما قرار داد.
با نگاهی به لیست مهارتهای مورد نظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی رابطه بین مهارتهای مغزی و مهارتهای مورد نیاز را درک خواهیم کرد. مغز ما این امکانات را به طور بالقوه در اختیار دارد. اما به کارگیری این امکانات به تلاش بیشتر نیاز دارد. مغز ما حسابگر است و سعی دارد در تمام موقعیتها کمترین انرژی را برای هر موجههای مصرف کند. در این صورت چگونه میتوان از این جعبه ابزار استفاده کرد و آن را برای موفقیت خود و کودکانمان به کار بگیریم؟
در این سلسله مطالب قرار است با هم گام به گام درمورد راز و رمز موفقیت کودکان و ایجاد فرصتهایی برای هدایت او به سمت موفقیت را با هم بخوانیم.
حالا اجازه بدهید با هم نگاهی به جعبه ابزار مغزمان بکنیم و ببینیم یک یک این ابزارها چه هستند و چه کارایی دارند و عدم کارکرد درست آنها چه مشکلاتی برای ما ایجاد میکند و اینکه چطور میتوانیم هر کدام از این ابزارها را به یک سوپر ابزار با کارایی بهتر تبدیل کنیم.
بگذارید از یکی از مهمترین ابزارها که تقریبا در تمام فعالیتهای ما مشارکت و حضور دارند و بدون آنها میتوان گفت یادگیری اتفاق نخواهد افتاد بگوییم: «کارکردهای اجرایی»
کارکردهای اجرایی چیست؟
کارکردهای اجرایی شامل چند مهارت میشود: مهارتهایی همچون حافظه کاری، توجه و تمرکز، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و برنامه ریزی. هر کدام از این مهارتها را در ادامه یک به یک با هم مرور خواهیم کرد. اما در ابتدا بگذارید ببینیم:
کارکردهای اجرایی چه اهمیتی برای ما دارند؟
کارکردهای اجرایی در واقع برج مراقبت مغز ما محسوب میشوند. این کارکردها به ما اجازه میدهند که اطلاعات محیطی (چه اطلاعات لمسی، چه دیداری و شنیداری و ...) را به صورت دستچین شده وارد حوزه آگاهی خود کنیم. این کار بر اساس علاقمندیها، یادگیریهای قبلی، اولویتها و حتی ترسها و هیجانات ما صورت میگیرد. برای مثال من در یک محیط ممکن است اول سردی هوا را حس کنم و به آن آگاه شوم اما دیگری در همان شرایط ممکن است ابتدا رنگهای جذاب محیط را ببیند چرا که او تمایل بیشتری به حضور در جمع افراد دارد و من ترس بیشتری از اینکه ممکن است سرما بخورم... البته ما این قدر آگاهانه هم به محیط توجه نمیکنیم. ترجیحات ما قبلا در جایی از مغز ثبت شده و در زمان نیاز، این ترجیحات بر نوع انتخابهای ما و همچین ورود اطلاعات اثر میگذارند.
پس از دریافت اطلاعات حسی حالا ما توجهمان را بر یک نوع خاص از اطلاعات، بسته به نیازمان متمرکز میکنیم. پس ما میتوانیم انتخاب کنیم که بر چه چیزی در محیط یا یک موقعیت توجه کنیم. این انتخاب به این دلیل اتفاق میافتد که ما محدودیت زیادی در منابع توجه خود داریم. بیایید محیط را به یک اتاق تشبیه کنیم. البته یک اتاق تاریک. نوری که به این اتاق میاندازیم تا به اشیاء موجود در محیط آگاه شویم و یا آنها را ببینیم در واقع چراغ قوه مغز ما یعنی توجه و تمرکز است. توجه و تمرکز ما نمیتواند در یک زمان بر روی تمام اشیاء محیط نور کافی بیاندازد به طوری که ما جزییات مربوط به آن را به طور کامل درک کنیم. در هر زمان یکی از اشیاء داخل اتاق را میتوانیم با نور چراغ قوه ببینیم و بقیه اشیاء در هالهای از تاریکی و روشنی قرار دارند. از آنجا که چراغ قوه ما آنقدرها بزرگ نیست پس مدیریت آن بر روی مطالبی که مورد نیازمان است به ما در یادگیری موثرتر و اثر گذاری بهتر روی مغز کمک میکند.
اما این مدیریت چگونه صورت میگیرد؟
برای مثال شما هر روز به پارک نزدیک منزل میروید و در آن گردش میکنید و محرکات محیطی را هم دریافت میکنید. اما اگر من به شما درباره یک گل خاص با رنگ و شکل خاصی بگویم و به شما آمادگی ذهنی بدهم احتمالا بار بعدی که در پارک گردش میکنید شما نسبت به دیدن این گل به صورت فعالانه بیشتر حساس خواهید شد تا دفعات قبلی که به پارک میرفتید. این ویژگی را ایجاد حساسیت میتوان نامید. پس اگر من بخواهم مغز من فعالانه به سراغ موارد خاصی برود باید او را به آن سمت هدایت کنم.
اما چگونه میتوان توجه و تمرکز را برای این کار تمرین داد؟
سادهترین کار برای تمرین مغز و مهارتهای شناختی استفاده از بازیها و فعالیتهای جذاب است. هم اکنون روی سایت دالی با جستجوی «توجه و تمرکز» می توانید بازیهای فراوانی را پیدا کنید. بر ای مثال بازی این را نگو در زیر آمده است.
بازی این رو نگو:
پیش از شروع بازی به یک متن متناسب با سن کودک احتیاج دارید. این متن میتواند از کتابهای کودک انتخاب شده یا بر حسب نیاز خودتان متنی برای بازی تهیه و بنویسید. بازی به صورت دو نفره انجام میشود. برای هر فرد کلمه خاصی را مشخص کنید. به بچهها بگویید کلمهای که برای شما انتخاب شده، کلمه ممنوعه است. یعنی در هیچ کجای بازی اجازه گفتن آن را ندارند. حتی در میانه بحث و درگیری، دو بازیکن نمیتوانند به آن دو کلمه اشاره کنند.
به هر فرد تعدادی مهره یا شکلات یا هر چیز دیگری به عنوان جایزه پیش فرض در اختیارشان قرار دهید. این تعداد برای هر دو کودک مساوی و به یک اندازه خواهد بود. حالا از کودکان بخواهید که متن را با صدای بلند بخوانند و هر گاه که به کلمه مورد نظر رسیدند بدون خواندنش، از روی کلمه بگذرند. مثلا شما در متن برای یکی کلمه آب و برای دیگری کلمه آنان را انتخاب کردهاید. نفر اول شروع به خواندن میکند و هر جا به کلمه آب رسید (نه کلمه آنان) بدون بیان آن از روی کلمه میگذرد. اگر اشتباها کلمه آب را به زبان آورد باید یکی از مهرهها یا شکلاتها را به شما بدهد. نفر دیگر میتواند نقش داور را داشته باشد و به محض شنیدن کلمه ممنوعه بازیکن اول آن را بیان کند. هر جا که تمایل داشتید میتوانید از نفر دوم بخواهید خواندن را ادامه دهد. در این صورت نفر دوم اجازه گفتن کلمه آنان را ندارد و هر جا به این کلمه رسید باید بدون خواندن کلمه آنان متن را ادامه دهد.
برای بچههای بزرگتر بازی را میتوانید با مشخص کردن دو، سه و یا چهار کلمه به عنوان کلمه ممنوعه برای هر فرد انجام دهید. در این صورت میزان توجه و تمرکز افراد در بازی بیشتر خواهد بود. بازی را به صورت یکباره از یک کلمه به سه کلمه تغییر ندهید این کار را به صورت تدریجی و گام به گام انجام دهید. برای همه کودکان بازی را با یک کلمه شروع کنید و در هر دور کلمه دیگری به آن بیافزایید.
بازی این رو نگو با هدف تقویت مهارت خواندنَ، تقویت حافظه فعال، تقویت توجه و تمرکز برای بچه های بزرگتر از هفت سال طراحی شده است. اگر فرزند شما در این گروه سنی قرار ندارد نگران نباشید. میتوانید بازیهای فراوانی در سایت دالی با موضوع توجه و تمرکز دسترسی داشته باشید. برای این کار کافی است واژه مورد نظر را در سایت جستجو کنید تا بازیهای دیگر با موضوع مورد نظر را به شما نشان داده و سپس بر اساس گروه سنی کودک بازی را انتخاب کنید.
اگر به محتوای بازی شناختی چیست علاقمندید اینجا را کلیک کنید.