ویرگول
ورودثبت نام
Purple mind :)
Purple mind :)
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

صبح+انه=صبحانه

صبحانه مهم ترین وعده عذایی که اصولا خیلی بهش ظلم شده.اگه وعده های غذایی رو به صبحانه،نهار،عصرانه‌وشام تقسیم کنیم؛توجه به وعده عصرانه از صبحانه بیشتره.

میگن کسایی که صبحانه کامل میخورن خوش اخلاق تر و مثبت نگر ترن.

چاقی،کاهش سطح‌حافظه،بی نظمی در قاعدگی،کاهش سطح خلق و‌خوی‌وعوارض جانبی فیزیکی از تاثیرات صبحانه نخوردنه.

راستش من میدونم چرا انقد در حق صبحانه اجحاف شده.صبح ها، بعد از ۷-۸ساعت بی تحرک‌بودن و هیچ کاری نکردن و‌چیزی نخوردن رخ میده.و خب اصولا خوش اخلاق نیستیم و میلی به صبحانه نداریم و دهنمونو باید با بیل باز کنن تا بتونیم چیزی بخوریم.

خیلی از ماها ترجیح‌میدیم صبحها از‌وقت صبحانه خوردن بزنیم‌۵-۱۰دقیقه بیشتر بخوابیم درحالی چند برابر همون‌تایم رو صرف لباسپوشیدن‌‌واماده‌شدن‌میکنیم.تازه بعداز این که از خونه میزنیم بیرون حداقل ۵-۲۰دقیقه‌تو راهیم.

من خودم یاد ندارم که صبح ها نشسته باشم سرصبحانه و‌مثل فیلما خوش حال و‌خندان صبحو اغاز کنم.

همیشه به‌زور از تخت خواب مثه ته دیگ سیب زمینی چسبیده به کف قابلمه به زور کنده شدم وبا کلی غر زدن و‌لعنت به خودم گفتن که چرا شب دیرخوابیدم،‌خودمو‌ مثه گلوله یه تفنگ پرت کردم‌تو دسشویی.

البته صبح هایی که کار نداشته باشم ؛مثلا قرار نباشه برم دانشگاه یا خرید نخوام برم،باکسی قرار نداشته باشم وقتی بیدار میشم یه تایمی گوشمیو‌چک‌میکنم.به امید اینکه سریع تر لود بشم.

ولی واقعیتش اینه بالا پایین کردن تلگرام و اینستا و واتس اپ وتوییتر هیچ دردی رو دوا‌نمیکنه.

بعدش ،سریع اماده شدن و لباس پوشیدن ،واگه لطف کنم و وقت داشته باشم یه لیوان چایی هول هولکی با یه بیسکوییت میخورم.

صبحانه الکی
صبحانه الکی


چون از لحظه ایی که بیدارشم تا لحظه اماده شدن و از خونه بیرون‌زدنم طولانی‌نبوده(نهایتا۲۰دقیقه)خودمو با اون قیافه عبوس تو اغوش جامعه پرت میکنم.

وقیافه م کاملا شبیه کسایی که سرصبحی یکی دوتا قتل انجام دادن و دارن دنبال کسای دیگه میگردن برای ادامه قتل.

راستش خودمم ارزومه ۱/۵ساعت از لحظه بیدارشدنم‌که تایم لود شدنمه سریع تر بگذره،تاکمتر ادمایی که نزدیکم ‌میشن تلفات بدن.

خبب البته من اگه روزا یه کار خیلی مهم داشته باشم انقد استرس دارم که یادم میره قیافه قاتل هارو به خودم بگیرم به جاش قیافه م شبیه مادارایی که بچه شونو‌ تو شلوغی بازار گم‌کردن‌و دارن از استرس میمیرن.

حالا در این بین، ممکنه صبح های زیبایی رو هم اغاز کنم.

از شب قبل دنبال دلیل خوشحالی میگردم که صبح بین استرسی‌و‌عصبانی بودن، خوشحال و‌خندان‌بود‌ن‌رو انتخاب کنم تا قیافه کسایی که یه جایزه بزرگ از مسابقه های تلوزیونی گرفتن رو به خودم بگیرم.

فکر کنم‌همه اینا رو گفتم که بگم‌اگه ۱۰-۱۵دقیقه تو صبح ها تایم صبحانه‌خوردن‌رو لحاظ کنم یه ادم معمولی بشم،نه شبیه قاتلا باشم،نه شبیه مادرای بچه گم‌کرده و‌نه ادمای جایزه برنده شده.

طبق تجربه این چند روزم میگم که چک‌نکردن گوشی ۲ساعت قبل خواب و۲ساعت بعد از بیدارشدن تو بهتر شدن اخلاق توی صبح ها به شدت تاثیرداره.

مامانم همیشه در تمام ادوار تحصیل مثل اکثر مادرهای این مرزو‌بوم منو با یه لقمه نون‌پنیر به اغوش مدرسه پرت میکرد.که یا من اون لقمه رو تو مدرسه سر به نیست میکردم،یا به خورد همکلاسیام‌میدادم،یا پرت میکردم ته کیفم و وقتی۳-۴لقمه نون پنیر کنارهم یه خانواده کپک زده رو تشکیل میدادن یواشکی اون هارو به سطل زباله دعوت میکردم.البته روزهایی هم بود که از گرسنگی میمردم و اون لقمه هارو‌میخورم.

چندین بار هم مچم‌‌گرفته میشد که چرا لقمه هام خورده نشده و توکیفم انبار شده ؛و مامانم اصلا حرص اینو‌نمیخورد که من صبحانه‌نخورده‌م،حرص اون‌گردو هایی رو میخورد که لای نون پنیرم‌تلف شدن.

ولی من به عنوان یک مادر اینده برخلاف مامان خودم هرگز راضی‌نمیشم که صبح ها از خوابم بزنم که برای بچه م صبحانه اماده کنم.

باور کنید اون دورانی که ما مدرسه میرفتیم از۶:۳۰صبح سفره صبحانه پهن بود.

یه روز‌ معمولی تو خونه ی ما اینجوریه که اگر دقیقا ۹صبح‌ پشت میز صبحانه بشینی‌میتوینی یه صبحانه معقول بخوری،امااگر۹به ۹:۳۰دیگه بایدصبحانه رو فراموش کنی و باچایی بیسکوییت روزتو اغاز کنی.

ساعت۹:۳۰میز صبحانه پابرجاست البته به این نحو که فقط خاطره ایی ازش باقی مونده.

مثلا تو فقط میتونی از اون میز صبحانه ایده بگیری.

مثلا از کاسه ایی که توش شیره ی مربای البالو باقی مونده میتونی ،ایده ی مربای البالو با کره یا خامه خوردن رو بگیری.از قطره های عسل ریخته شده تو‌ی سفره ایده صبحانه عسل خوردن‌رو،یا لیوان‌شیر نیمه‌خورده‌ میتونه یاداور این باشه که شاید یه پارچ شیر تو یخچاله.

از خورده پنیرهای بشقاب میشه فهمید یکی نون و‌پنیر و گردو‌ خورده.

وخب طبق یه قانون نا‌نوشته کسی که اخرین نفر خودشو به سفره ی جنگ زده صبحانه با حداقل اذوقه رسونده باید سفره رو‌جمع کنه. که واقعا منصفانه نیست.

البته اگر۱۰صبح‌به‌میز صبحانه برسید دیگه حتی ایده هم نمیتونین بگیرید.فقط ظرف نون و‌شکرپاش و قندون و ظرف گردو بهتون سلام میکنن.وبایدبری یخچال و قسم بدی که بهت ایده بده صبحانه چی بخوری،ولی خب بازم شمایی که اخر اومدی باید هرچی که تو سفره ست رو جمع کنی وبری:)

مامانم میتونه تو روز هیچ‌وعده‌ ی غذایی رو نخوره و فقط به صبحانه اکتفا کنه و به عشق دوطرفه خودش و نون‌‌پنیر گردو‌چایی شیرین‌ بباله.بابام میتونه صبحا یه‌کمدین‌بشه وهی سربه سرت بذاره و ابجیمم انواع اقسام خوراکی ها رو سرمیز صبحانه بیاره تا یه صبحانه لاکچری بخوره.

ومنم‌صبحا یه ادم تو‌مخم که دارم به‌‌مامانم‌غر میزنم ومیگم مگه فقط نون وپنیر صبحانه ست ؟و‌به بابام میگم توروخدا بامن شوخی نکن‌و چجوری میتونی صبحا انقد‌خوشحال باشی ؟و به ابجیم میگم اخه کی صبحا اب هویج خنک‌میخوره؟

اون‌یکی ابجیمم‌اصولا خوابه وبحثی باهم نداریم.

راستش اگه‌تکنیک‌خواستی‌مبنی بر خوش اخلاق بودن در صبح ها‌و صبحانه خوردن بلدین بهم‌بگید:)

یه تکنیک که یکی از دوستام بهم یاد داده اینکه که وقتی صبحا دارم‌چشمامو باز میکنم تو دلم هی بگم به به چه روز خوبی،چه صبح قشنگی و چقدمن‌خوش اخلاقم رو باخودم تکرار کنم.

وخب واقعا تاثیر داشته،ولی من اکثر روزا یادم‌میره:(

صبحانهصبح هامغزنوشته
‎خسته از فضای پر زرق و برق توییتر واینستاگرام و شاکی از فضای محدود آنها در نوشتن تراوشات ذهنی،به اینجا پناه آورده ام:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید