بهار رفت.
من که میگویم دلگیر هم رفت.اصلا اگر من جای بهار بودم قهر میکردم و اگر میتوانستم دیگر برنمیگشتم.
احتمالا تااخر عمرم انگ رفیق باز بودن رو پیشانیم می میماند...وچه برچسب قشنگی.
یک روز از همان روزهای دوری که زندگی هایمان معمولی و عادی بود روی پله های متنهی به کلاس ۲۰۶ که به اسپات معروف است با نیکی نشسته بودم و طبق معمول به علت نیوفتادن اتفاق خاصی در زندگی ام شنونده بودم.
نیکی داشت میگفت به girl talk نیاز دارد.
احتمالا از تمام girlهای اطرافش مرا برگزیده بود و داشت با من درباره یک اتفاق مهم زندگی اش talkمیکرد.نیکی واقعا به زبان فارسی سخت حرف میزند.یعنی اگر با اون انگلیسی صحبت کنید خیلی راحت ترید.در سلیس ترین کلمات فارسی جوری کلمات انگلیسی را میچپاند که اگر به زبان فارسی و انگلیسی به طور همزمان تسلط نداشته باشید باید با نیکی قطع رابطه کنید. اما نیکی واقعا ماه است ؛اگر نیکی به زبان المانی وفرانسوی و ایتالیایی هم مجهز باشد برای دوستی بانیکی جور همه ی زبان های دنیا را میکشم.
بگذریم... خواستم بگویم girl talkگفتن نیکی بخاطر قاطی شدن فارسی و انگلیسی اش است ، فکر نکنید نیکی از آن هایی ست که اهل کلاس گذاشتن باشد وبخواهد با گفتن کلمات انگلیسی بین فارسی پز بدهد (چون بعضی ها واقعا فکر میکنند گفتن کلمات انگلیسی قاطی فارسی باکلاس بودن است) او دقیقا مثل خارجی هایی است که فارسی یادمیگیرند ودائم میپرسند فلان کلمه یعنی چه واگر فارسی اش را ندانند به زبانخودشان ادامه میدهند.
اگر بخواهم girl talkرا خیلی خودمانی ترجمه و تفسیر کنم باید بگویم یعنی گفت و گوی دخترانه،یعنی فقط یک دختر بتواند درکت کند که بااوگپ بزنی و از او کمک بگیری و او یک خلع وگره زندگیت را بازکند و همین گفت و گو منجر به رستگاری و تعالی ات شود وراه درست را نشانت دهد.یعنی گفت وگوی پسرانه،مادرانه و...جواب نمیدهد.
این روز های سخت ِفاصله گرفتن و به هیچ جا دست نزدن و کسی را بغل نکردن و درخانه ماندن;لطف هایی هم داشت مثلا از لحاظ family talk,father talk ,mother talk,sisters talk ,cousin talk تأمینم.اما از لحاظ friends talkمیلنگم.
قربان این شبکه های اجتماعی برم،نه تنها رفع دلتنگی نمیکنند بلکه ازدیاد دلتنگی میکنند، از صبح تا شب با دوستانت ویدیو کال و چت کردن همدردی را دوا نمیکند.
حالا فکرکنید که دوستانتان در اقصی نقاط ایران که همه جای آن سرایمان است پخش و پلا باشند.
نه تنها به friends talkبلکه به touch friendsوhug friends هم عمیقا نیاز دارم.
میگویمfriendsفکر نکنید منظورم ۱۰-۲۰نفراست ها...اصلا لعنت به این نشانه های جمع فارسی و انگلیسی.باز قربان فارسی بروم فرقی بین “ان“جمع و “ها”جمع وجود دارد یعنی یادم هست در همان دوران بخوانیم بنویسیم معلممان گفت فرق دارند.مثل” دوستان “یعنی تعداد کمی دوست ولی” دوست ها “یعنی تعداد زیادی دوست.البته خب شما میتوانید فرقی بیناین نشانه های جمع دست و پاگیر نگذارید،منظورم از friends نهایتا ۳نفر است که این ۳نفر همان ادم های مهم لیست شده زندگی ام هستند.
و خب بهار تمام شد...بهاری که میگویم یعنی یک فصل.یعنی سه ماه،یعنی ۹۳روز.یعنی۲۲۳۲ ساعت. یعنی ۱۳۳۹۲۰دقیقه دوری مطلق ازدوستانی که دوستشان داری.
بخاطر این خلع عمیق میگویم که اگر جای بهار بودم میرفتم و قهر میکردم و بر نمیگشتم چون بهار بدون دوست همان زمستان خشک وسرد است.به قول حافظ «اوقات خوش آن بود که با دوست به سررفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود»