LEAN در ابتدا یک استراتژی برای برنده شدن در بازار بود. اما به طرز عجیبی، LEAN بهترین منبع برای تویوتا باقی ماند. اکثر شرکتها عمدتاً LEAN را ابزاری برای استفاده در زمانهای بحران اقتصادی میدانستند. به عنوان مثال، این مورد در مورد شرکت های نفتی پس از بحران نفت در سال 1973یا در مورد شرکت های اینترنتی پس از حباب دات کام در سال 2000، یا حتی در مورد بخش بانکی پس از بحران مالی 2008بود. رشد اقتصادی به صورت دورهای است. در زمانهای بهبود اقتصاد، شرکتها اغلب هزینههای بیش از حدی دارند و استخدام زیادی میکنند که سازمانهای پیچیده ایجاد کنند. با این حال، زمانیکه اقتصاد دچار رکود می شود، مجبورند هزینه ها را کاهش دهند و کارمندان را اخراج کنند، که هرکدام از این عوامل منجر به فرسایش کیفیت می شود.
در مقابل، یک رویکرد ناب به شرکت ها اجازه می دهد تا به طور مداوم برای بهره وری تلاش کنند و اگر فشاری برای کاهش هزینه وجود نداشته باشد، افزایش بهرهوری به شرکتها اجازه میدهد تا در ایجاد ارزش مجدد سرمایهگذاری کنند. این بدان معناست که منابع بیشتری برای تحکیم رهبری، توسعه محصولات جدید و تقویت رشد اختصاص داده میشود. با این حال، اگرچه این یک رویکرد استراتژیک قدرتمند است، اما ناب اغلب به اشتباه به عنوان یک ابزار ساده کاهش هزینه تلقی می شود. درمانی برای بهبودی در روزهای سخت. برای مثال شما زمانی ورزش میکنید که پزشک به شما تجویز کند، اما این را میدانید که ورزش کردن همواره مفید است.
LEAN برای همهی زمینه کاری مناسب است. این رویکرد را می توان برای انواع شرکت ها صرف نظر از موقعیت آنها در بازار اعمال کرد. یک سازندهی خانههای لوکس می تواند زمان راه اندازی یک مجموعه جدید را کاهش دهد. یک بیمارستان می تواند زمان انتظار بیماران خود را کاهش دهد. LEAN امکانات نامحدودی را برای هر شرکتی در هر زمینه اقتصادی ارائه می دهد.