اينستاگرام #پخشدرگهان
* واتساپ *
***خلاصه ای از شعر سخن مرگ یا شهید محمد ضیائی,تقديم به روح پرفروغش***
●همه عمر در عجبم، عجب از این دهن و آن سخن است، سخنی مفت که جدّم به خریَت بخریده است...
●سخن از بهر من است، سخن از رزق من است، سخن از نان شب و مال من و جای من است...
......
*سخن از وعده وعیدو، عزّت انسان است، قولهای پوچ و واهی، در میانِ مردگان است...
*سخن از قتل و چپاول، سخن از رگبار است، عزّت انسان را، پشت بامی که رفاه است...
*سخن از روز خوش و نغمه ی آزادی' است، آزادی بشد اجباری که نامش حجاب است...
*سخن از حق برابر،سخن از مرد و زن است،جای هفتاد و دو ضربه، هنوزم زخم است...
*سخن از وطن شده، چشم خون آمده است، تو همان اول بگفتی که حسّت هــیــچ است...
*سخن از روز قیامت،بعد از آن حساب کتاب است، آه که جهنم اینجاست، چهل سال ادامه دار است...
*سخن از صحبت حق، حرف روزنامه نگار است، اتوبوسی ته درّه، دست غیبی که نجات است...
*سخن از نخبه شده، بحث استعداد است, دسته دسته فرار مغزها، در میان اَحشام مرز است...
*سخن از صدا که باشد، شَجَرَم خود اولین است، تفنگت را زمین بگذار، شعری که خود سرود است...
*سخن از سینما شد، هنوزم رِکس یه خرابه است،هنوزم صیّاد دلها، صَمدش ادامه دار است...
*سخن از اهل تسنّن، سخن از مذهب حقّ است, حق را گرچه ندادند،چون که خود گرفتنی است...
*سخن از شهر هود و سخن از زادگاه است، زادگاه عالِمی که، همه عالَم بِشِناس است...
*سخن از دین و دیانت که زدی، مذهب آزاد است؟! شیخِ مظلومِ محبوب، شـهـیـد ضـیـائـی هنوزم زنده است...
*سخن اما هر چه گفتند، همه یادش مرگ است،مرگ هم خود گاهی، بسی شیرین است...
.،،،ادامه دارد،،،
.+این شعر بیش از 50 بیت دارد و در اینجا فعلأ بصورت خلاصه گذاشته شده،،،
شعر شهید .«آزادی است» و هر کمله دیگر که قبل از فعل در پایان بیت یا مصرع دارای «ی» باشد، آزادیست خوانده میشود،