Dargahanclothing
Dargahanclothing
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

شعر زلزله درگهان

شعر زلزله درگهان قشم در ۱۴۰۰/۰۸/۲۳#شعر_زلزل*واِذا زُلْزِلَت الاَرضْ زِلزالَها، من دودلفین بِدیدم که چنان سنجاقکی مَسخ در باد است*و به لَرزه بازار با آن عظمت، که تو گوئی همان آدمکِ مست در باده است..*من همان لَرزی بگویم، که به وَعده ی یَمینَش، هَمچو آن روز قیامَتی در یاد است،*و تو گَر آنجا نباشی و نَبینی، سُخَانَم را چُنین اِنگاری، هَمِگی چَرت و بَسی یاوه است..وَاِذا اَخرَجَت الاَرضْ اَثْقالَها، من زمینم را بدیدم که به دورِ سَرَم در چَرخش است...*منِ انسان زِ رَبِّ خود بپُرسم؛مالَها؟! نَکُند این بَرّت، بهر دیگری جُز شَمسَش در گَردِش است...*من در آن روز خدایم را بدیدم، و سپس فرشته ی مَرگَش را،  که به انگُشتِ بَدَش جانم اشاره است،*و چنان جیغ و فریاد به گوشَم بِزند ، که بگفتم لابد این همان صور اصرافیلی، که به قرآن مجیدش نامش اشاره است...*شیشه های تَکیه داده، بَر دَرِ نمازخانه، همچو یاقوت ها فرش زمین است،*من چنانی دیده هایم را بگویم شاعرانه، آن دمی که اشکهایم دانه دانه، همچو الماس ها پخش زمین است...ادامه دارد...........................................................،(ببخشید این شعر هم بیت هاش ناقصه چون به دفترم دسترسی ندارم و فقط اون بیت هائیش که یادم یاد رو مینویسم).*instagram@imshirvash*What's apphttps://vrgl.ir/aWJ1pHttp://shirvash.blogfa.com/post/4 Http://shirvash.blogfa.com/postگ/0
شعر زلزله درگهان قشم در ۱۴۰۰/۰۸/۲۳#شعر_زلزل*واِذا زُلْزِلَت الاَرضْ زِلزالَها، من دودلفین بِدیدم که چنان سنجاقکی مَسخ در باد است*و به لَرزه بازار با آن عظمت، که تو گوئی همان آدمکِ مست در باده است..*من همان لَرزی بگویم، که به وَعده ی یَمینَش، هَمچو آن روز قیامَتی در یاد است،*و تو گَر آنجا نباشی و نَبینی، سُخَانَم را چُنین اِنگاری، هَمِگی چَرت و بَسی یاوه است..وَاِذا اَخرَجَت الاَرضْ اَثْقالَها، من زمینم را بدیدم که به دورِ سَرَم در چَرخش است...*منِ انسان زِ رَبِّ خود بپُرسم؛مالَها؟! نَکُند این بَرّت، بهر دیگری جُز شَمسَش در گَردِش است...*من در آن روز خدایم را بدیدم، و سپس فرشته ی مَرگَش را،  که به انگُشتِ بَدَش جانم اشاره است،*و چنان جیغ و فریاد به گوشَم بِزند ، که بگفتم لابد این همان صور اصرافیلی، که به قرآن مجیدش نامش اشاره است...*شیشه های تَکیه داده، بَر دَرِ نمازخانه، همچو یاقوت ها فرش زمین است،*من چنانی دیده هایم را بگویم شاعرانه، آن دمی که اشکهایم دانه دانه، همچو الماس ها پخش زمین است...ادامه دارد...........................................................،(ببخشید این شعر هم بیت هاش ناقصه چون به دفترم دسترسی ندارم و فقط اون بیت هائیش که یادم یاد رو مینویسم).*instagram@imshirvash*What's apphttps://vrgl.ir/aWJ1pHttp://shirvash.blogfa.com/post/4 Http://shirvash.blogfa.com/postگ/0




#شعر_زلزل




*واِذا زُلْزِلَت الاَرضْ زِلزالَها، من دودلفین بِدیدم که چنان سنجاقکی مَسخ در باد است

*و به لَرزه بازار با آن عظمت، که تو گوئی همان آدمکِ مست در باده است..

*من همان لَرزی بگویم، که به وَعده ی یَمینَش، هَمچو آن روز قیامَتی در یاد است،

*و تو گَر آنجا نباشی و نَبینی، سُخَانَم را چُنین اِنگاری، هَمِگی چَرت و بَسی یاوه است..

وَاِذا اَخرَجَت الاَرضْ اَثْقالَها، من زمینم را بدیدم که به دورِ سَرَم در چَرخش است...

*منِ انسان زِ رَبِّ خود بپُرسم؛مالَها؟! نَکُند این بَرّت، بهر دیگری جُز شَمسَش در گَردِش است...

*من در آن روز خدایم را بدیدم، و سپس فرشته ی مَرگَش را،  که به انگُشتِ بَدَش جانم اشاره است،

*و چنان جیغ و فریاد به گوشَم بِزند ، که بگفتم لابد این همان صور اصرافیلی، که به قرآن مجیدش نامش اشاره است...

*شیشه های تَکیه داده، بَر دَرِ نمازخانه، همچو یاقوت ها فرش زمین است،

*من چنانی دیده هایم را بگویم شاعرانه، آن دمی که اشکهایم دانه دانه، همچو الماس ها پخش زمین است...

ادامه دارد...

........................................................

،(ببخشید این شعر هم بیت هاش ناقصه چون به دفترم دسترسی ندارم و فقط اون بیت هائیش که یادم یاد رو مینویسم)

.*instagram@imshirvash

*What's app

https://vrgl.ir/aWJ1p

Http://shirvash.blogfa.com/post/4

Http://shirvash.blogfa.com/postگ/0


محمود شيروشمجموعه اشعار شیروش
فروشگاه عمده #پخشدرگهان ،واردکننده مستقیم و بی‌واسطه انواع لباس مجلسی زنانه مارک از کشورهای مبدأ با أرزان‌ترین قیمت و بهترین کیفیت/جزیره قشم،شهر درگهان، مجتمع دودلفین، پلاک۳۰۲۵، Dargahanclothing
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید