مِرزاعلی
مِرزاعلی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

مرثیه‌ای برای محتوا

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر یک لحظه سرمان را از دنیای مجازی بیرون بیاوریم، می‌بینیم که تا گردن در بی‌محتوایی فرو رفته‌ایم. سؤال اینجاست که ما اصلاً به محتوا نیازی داریم؟اگر محتوا را به عنوان علمِ کاربردی در نظر بگیریم، دانستن این علم بدون عمل به آن، چیزی جز عذاب وجدان به دنبال ندارد، پس همان بهتر که در مرحله اول ندانیم تا اینکه به مرحله عالمِ بی عمل برسیم!چند روز قبل در وبلاگ‌های قدیمی جست‌وجو می‌کردم، اکثراً رها شده‌بودند یا در شرف رهاشدن... تقریباً همه می‌دانند که دیگر چیزی به نام وبلاگ‌نویسی به معنای قدیمی آن وجود ندارد. وبلاگ مُرد! در این‌جا یادی کنیم از توییتر، قاتل اصلی وبلاگ‌نویسی! امّا تفاوت محتوای توییتری با محتوای وبلاگی چیست، وقتی داستان گربه نانازی که در خیابان دیده شده، در هردو موجود است؟!در قرون گذشته در ایران افرادی به نام حکیم وجود داشتند. حُکما عالم به تمام علوم زمانه خود بودند و در هر زمینه علمی، صاحب‌نام بوده و محتوا تولید می‌کردند. در قرن اخیر امّا این دست از افراد پدر نامیده می‌شوند. پدر فیزیک، پدر فلسفه و... از نظر مادّی امکان ندارد امروزه کسی به مقام حکمت دست یابد. دریای علوم به قدری گسترده شده که فراگرفتن قطره‌ای از آن، یک عمر زمان می‌برد. امّا لازم است همه، ابوعلی سینا یا دنیس ریچی(پدر برنامه‌نویسی) بشوند؟ جواب معلوم است: خیر!تولید محتوا در علوم تجربی معمولاً منجر به دستاوردهای محسوسی می‌شود که آن‌ها را در اطراف خود مشاهده می‌کنیم. تعداد زیادی از مردم از موبایل استفاده می‌کنند، اما چند نفر با نحوه ساخت آن آشنا هستند؟ چند نفر لازم است آشنا باشند؟مردم دائماً در حال برقراری ارتباط با یکدیگرند. چند نفر از علم ارتباطات می‌دانند؟ چند نفر لازم است بدانند؟ در علوم انسانی داستان کاملاً بالعکس است. برای برقراری ارتباط خوب لازم است هر دوطرف حداقل، قواعد کلی و فراگیرِ برقراری یک ارتباط خوب را بدانند. مثلاً دروغ اعتماد را از بین می‌برد و رابطه را شکرآب می‌کند. لزوم دانستن این علوم در رویدادهای سیاسی مانند انتخابات بیشتر معلوم می‌شود.لازم است همه انسان‌ها به مرحله‌ای از آگاهی در علوم انسانی برسند. در نتیجه باید از محتواهای موجود در این زمینه استفاده کنند. متأسّفانه یا خوشبختانه این محتواها در اینستاگرام و توییتر پیدا نمی‌شود. همین‌طور در وبلاگ‌ها! فضای حاکم بر محتوای موجود در این بسترها، مبتنی بر سرگرمی و اخبار است. البتّه اگر کنجکاو باشید در فضای مجازی هم محتوای قابل استفاده پیدا می‌شود امّا کارکرد اصلی این فضا ایجاد نگاه سطحی و کوتاه‌مدت می‌باشد. درحال حاضر این دست محتواها را اکثراً داخل کتاب‌ها یا در جلسات درس اساتید می‌توان یافت.اگر شما هم مثل من محتوای دریافتی‌تان از فضای مجازی، در حدّ اخبار لیگ قهرمانان، میمِ پیرمرد خندان، تیزر فیلم‌های سینمایی مارول یا جملات قصار بلاگرهاست، به فکر چاره باشید! برای شروع، یک شب زیرِ آسمان بخوابید تا سقف نگاه و تفکرتان از سقف خانه به فضای لایتناهی تغییر یابد! «(اَفَلَمْ یَنْظُرُوْا اِلى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّناها وَ مالَها مِنْ فُرُوْجٍ )»: «آیا آن‌ها به آسمانى که بالاى سرشان است نگاه نکردند، که چگونه ما آن را بنا کرده‌ایم، و به وسیله ستارگان زینت بخشیده‌ایم، و هیچ‌گونه شکاف و ناموزونى در آن نیست؟!»
بسم‌الله الرحمن الرحیم

اگر یک لحظه سرمان را از دنیای مجازی بیرون بیاوریم، می‌بینیم که تا گردن در بی‌محتوایی فرو رفته‌ایم. سؤال اینجاست که ما اصلاً به محتوا نیازی داریم؟

اگر محتوا را به عنوان علمِ کاربردی در نظر بگیریم، دانستن این علم بدون عمل به آن، چیزی جز عذاب وجدان به دنبال ندارد، پس همان بهتر که در مرحله اول ندانیم تا اینکه به مرحله عالمِ بی عمل برسیم!

چند روز قبل در وبلاگ‌های قدیمی جست‌وجو می‌کردم، اکثراً رها شده‌بودند یا در شرف رهاشدن... تقریباً همه می‌دانند که دیگر چیزی به نام وبلاگ‌نویسی به معنای قدیمی آن وجود ندارد. وبلاگ مُرد! در این‌جا یادی کنیم از توییتر، قاتل اصلی وبلاگ‌نویسی! امّا تفاوت محتوای توییتری با محتوای وبلاگی چیست، وقتی داستان گربه نانازی که در خیابان دیده شده، در هردو موجود است؟!

در قرون گذشته در ایران افرادی به نام حکیم وجود داشتند. حُکما عالم به تمام علوم زمانه خود بودند و در هر زمینه علمی، صاحب‌نام بوده و محتوا تولید می‌کردند. در قرن اخیر امّا این دست از افراد پدر نامیده می‌شوند. پدر فیزیک، پدر فلسفه و... از نظر مادّی امکان ندارد امروزه کسی به مقام حکمت دست یابد. دریای علوم به قدری گسترده شده که فراگرفتن قطره‌ای از آن، یک عمر زمان می‌برد. امّا لازم است همه، ابوعلی سینا یا دنیس ریچی(پدر برنامه‌نویسی) بشوند؟ جواب معلوم است: خیر!

تولید محتوا در علوم تجربی معمولاً منجر به دستاوردهای محسوسی می‌شود که آن‌ها را در اطراف خود مشاهده می‌کنیم. تعداد زیادی از مردم از موبایل استفاده می‌کنند، اما چند نفر با نحوه ساخت آن آشنا هستند؟ چند نفر لازم است آشنا باشند؟

مردم دائماً در حال برقراری ارتباط با یکدیگرند. چند نفر از علم ارتباطات می‌دانند؟ چند نفر لازم است بدانند؟ در علوم انسانی داستان کاملاً بالعکس است. برای برقراری ارتباط خوب لازم است هر دوطرف حداقل، قواعد کلی و فراگیرِ برقراری یک ارتباط خوب را بدانند. مثلاً دروغ اعتماد را از بین می‌برد و رابطه را شکرآب می‌کند. لزوم دانستن این علوم در رویدادهای سیاسی مانند انتخابات بیشتر معلوم می‌شود.

لازم است همه انسان‌ها به مرحله‌ای از آگاهی در علوم انسانی برسند. در نتیجه باید از محتواهای موجود در این زمینه استفاده کنند. متأسّفانه یا خوشبختانه این محتواها در اینستاگرام و توییتر پیدا نمی‌شود. همین‌طور در وبلاگ‌ها! فضای حاکم بر محتوای موجود در این بسترها، مبتنی بر سرگرمی و اخبار است. البتّه اگر کنجکاو باشید در فضای مجازی هم محتوای قابل استفاده پیدا می‌شود امّا کارکرد اصلی این فضا ایجاد نگاه سطحی و کوتاه‌مدت می‌باشد. درحال حاضر این دست محتواها را اکثراً داخل کتاب‌ها یا در جلسات درس اساتید می‌توان یافت.

اگر شما هم مثل من محتوای دریافتی‌تان از فضای مجازی، در حدّ اخبار لیگ قهرمانان، میمِ پیرمرد خندان، تیزر فیلم‌های سینمایی مارول یا جملات قصار بلاگرهاست، به فکر چاره باشید! برای شروع، یک شب زیرِ آسمان بخوابید تا سقف نگاه و تفکرتان از سقف خانه به فضای لایتناهی تغییر یابد! «(اَفَلَمْ یَنْظُرُوْا اِلى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّناها وَ مالَها مِنْ فُرُوْجٍ )»: «آیا آن‌ها به آسمانى که بالاى سرشان است نگاه نکردند، که چگونه ما آن را بنا کرده‌ایم، و به وسیله ستارگان زینت بخشیده‌ایم، و هیچ‌گونه شکاف و ناموزونى در آن نیست؟!»


فضای مجازیتولید محتواوبلاگ نویسیمحتواتولید علم
قلم‌زن: [ق َ ل َ زَ] (نف مرکب) قلم‌دست. اشاره به نویسنده باشد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید