qasemian hoda
qasemian hoda
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

برای خواهران و برادران دهه هشتادی‌ام ( به مناسبت روز نوجوان )

بحران‌های اخیر کشور من‌را بیش از اندازه در ارتباط با همسالانم ترسو کرده است تا حدی که از انتشار این نوشته نچندان فاخر می‌ترسم. به همین دلیل ترجیح می‌دهم هدیه روز نوجوان را در جایی منتشر کنم که نوجوانان آن شناختی از من ندارند.

از هفته اول مهرماه حضور در مدرسه برایم عجیب و ناخوشایند بود. مدرسه جایی بود که نمی‌توانستم که فریاد بزنم که چقدر آشفته‌ام و حالم از اتفاقات اخیر بد است، نمی‌توانستم از ترس‌ها و امیدهایم بگویم‌، نمی‌توانست با بچه‌ها حرف بزنم تا حداقل دریابم که درست کدام است. در مدرسه ما حتی مقنعه آتش نزدند، آهنگ «برای» و «خاک این گندم» نخواندند و شعار ندادند و در نهایت خشم در وجودمان ذخیره شد.

من ساعت 7 صبح یک روز از همین روزها که خشم و سکوت توامان بر وجودم یا وجودمان حکمفرما بود با شمان گرد و درخشان از کنش‌های نوجوانان در اعتراضات اخیر صحبت می‌کردم. یکی از دوستانم با دستانی به کمر زده پرسید:« یعنی داری بهشون افتخار می‌کنی؟» من آن لحظه در چشمان تمام بچه‌ها می‌دیدم که من‌را پشت کسانی که روسری‌هایشان را آتش زدند یا روی کاپوت ماشین‌ها ایستادند می‌بینند اما من فقط پشت خواهران و برادرانم بودم.

دهه هشتادی‌هايی که روسری آتش زدند، در خیابان رقصیدند، شعار دادند و نوشتند، روبه‌روی پلیس ایستادند، حقیقتا قدم در مسیر آرزوهای مقدسشان گذاشته‌اند هرچند اين قدوم قابل نقد هستند. آن‌ها آرزوهای زیبایی دارند، آن‌ها رویای بزرگ آزادی و عدالت را دارند. آن‌ها می‌خواهند کشورشان را در قله‌های افتخار ببینند. می‌خواهند که ایرانی بودن نترسند. می‌خواهند هرکس به یک اندازه حق زندگی داشته باشد. می‌خواهند در خیابان‌ها لبخند ببينند. می‌خواهند آرامش را لمس کنند و دیگر خواستن‌هایی که همچون فطرتشان پاک و بی‌ریاست و شما انسان‌های پلیدی هستید که آرزوهای مقدسشان را به حجاب تقلیل دادید.

این آرزوها و امیدها و کنشگری این نوجوانان نشان سلامت روان جامعه ماست یعنی هنوز ایران زخمی کورسوی امیدی دارد که دست نخورده باقی مانده است. عجیب و خوشحال کننده‌ است که با این همه ظلم به نوجوانان در جامعه ایران در می‌یابیم که آن‌ها هنوز سالم اند و سالم‌تر از منی که به سکوت تن دادم. شما می‌توانستید که دختران و پسرانی که سلامتی‌شان را فریاد می‌زدند در آغوش بگیرید اما مثل همیشه برچسب‌هایتان را از کشوی میزتان برداشتید و رویش نوشتید «فریب خورده - سطحی نگر»

حالا می‌گویم که جواب دوستی که دستش را به کمر زده بود با قاطعیت «بلی» دادم. من عمیقا به خودمان افتخار می‌کنم ک رهروان آرزوهای بزرگ هستیم. روزتان مبارک خواهران برادران من :)


نوجواناعتراضاتده هشتادیایرانآرزو
من دوست ندارم بزرگ شوم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید