فکر میکردم همه چیزرو درمورد هدف گذاری به روش اسمارت SMART goal setting میدونم تا وقتی که مجبور شدم برای یک ارائه نه چندان کوتاه بین همکارام آماده بشم. ساده بود خب صحبت کردن از اینکه این 5تا حرف که در کنار هم کلمه اسمارتو ساختن چه معنی دارن و زدن چندتا مثال از هرکدوم. اما بیشتر از این که بخوام معنی هرکدومو بگم به این فکر می کردم که دیگه چه روش هایی برای هدف گذاری وجود داره؟ اصلا لازمه که من به روش اسمارت هدفامو مشخص کنم؟ آخه تو این دنیای شلوغ و البته گرون امروز کی حوصله داره به این همه سوال جواب بده؟ یا میشه یا نمیشه دیگه این لوس بازیا چیه.
اینا منو وادار کردن که بخوام بشینم و یکی از اهدافمو به سبک اسمارت بنویسم و ببینم چه فرقی با چیزی که توی ذهنمه داره و آیا واقعا میخوام این روشو ادامه بدم؟
برای این که بدونیم این هدف چقدر اعتبار داره باید تاریخچه شو نگاه کنیم، تو تاریخچه شما به قول محمدرضا شعبانعلی این کلمه و این روش رو بی صاحب خواهید یافت چرا که اصلا مشخص نیست از کجا اومه و حتی چه طور به عنوان یک پلن برای رشد شخصی ازش استفاده میشه آخه تا همین چند وقت پیش فقط یک روش تعیین مسیر سازمانی بوده.
بگذریم اگر قصد دارید از اصول این روش پیروی کنید اول باید R رو توی زندگیتون پیدا کرده باشید. نیاز شما در زندگی چیه؟ اهداف شما روی کدوم محور حرکت می کنند و قصد دارن شمارو به چه چیزی برسونن؟ آیا نیاز ها و دغدغه هایی که الان توی ذهنتونن و منجر به تعریف اهدافتون شدن واقعا نیازهای خودتون هستن یا نیازهایی که به شما نسبت داده شده( حالا چه از طرف خانواده و همسرتون و چه از طرف اجتماع) . اگر پاسخ این سوال رو میدونید کار شما خیلی راحته روی کاغذ بنویسید و تنها با جواب دادن به چندتا سوال ساده دیگه میتونید هدفتونو SMARTER کنید.
حالا سوالات مهمی که برای هوشمند سازی هدفگذاریتون باید بهشون جواب بدید چیا هستن؟
Specific
Measurable
Assignable
Realistic
Time-related
این هدف به صورت کاملا مشخصS چی هست؟ میتونید به وضوح بیان کنید که اگر هدفتون خرید منزل هست اون خونه چه شکلی هست و کجا واقع شده و حتی چندمتر هست؟ هدف خودتونو به صورت واضح بنویسید تا از اولین بخش SMART رد بشید.
قابل اندازه گیریM بودن یک هدف در اولین نگاه کار خیلی ساده ایه و حتی ممکنه به نظرتون اونقدر کم اهمیت بیاد که نادیده ش بگیرید. اما به سوالات من دقت کنید:
چه وقت متوجه میشید که به هدفتون نزدیک شدید؟
چه وقت قراره دست از تلاش برای رسیدن به هدفتون بردارید؟
چه زمانی متوجه میشید که نیازه بیشتر تلاش کنید؟
اگر به جای خرید یه خونه 100 متری یک خونه 50 متری بخرید یعنی به هدفتون رسیدید؟ آیا معیار شما برای رسیدن به هدف خرید خونه فقط متراژ اون هست؟
با توجه به این سوالا میشه متوجه شد که اندازه گیری چقدر میتونه توی بحث انگیزش ما اثر داشته باشه و وقتی که قرار تصمیمات هیجانی بگیریم چه طور قراره به کمکمون بیاد.
قابل دسترس بودنA یک هدف وجه تمایز هدف با رویاست. اگر شما منبع کافی برای رسیدن به هدفتون در اختیار نداشته باشید و تنها یک هدف بلند پروازانه رو اسمارت کرده باشید باید از یک روانشناس کمک بگیرید تا به شما در کاهش خودسرزنشگری کمک کنه و در مسیر شفقت با خود همراهتون بشه. و حتی اگر بدون توجه محدودیت های اجتماعی تصمیم بگیرید که یک شغل نا متعارف انتخاب کنید احتمالا در بخش واقع بینی دچار مشکل هستید و هدف غیرقابل دسترسی برای خودتون انتخاب کردید.
در مورد مرتبط بودن یا R ماجرا هم که صحبت کردیم. چرا باید به این هدف برسیم؟ این هدف مال ماست یا تحت تاثیر بقیه و برای اثبات چیزی میخوایم بهش برسیم؟ میبینید هدفگذاری به روش SMART خیلی دقیق تمام جنبه های روحی و روانی هدفگذاری رو پوشش میده.
همونطور که در مرحله اندازه گیری گفتیم زمانT تاثیر بسیاری رو توی انگیزه داشتن شما ایفا میکنه. اگر شما متعهد بشید که در پایان ماه یک پروژه رو تحویل بدید قطعا از امروز کارو شروع می کنید و با برآورد کردن زمان لازم برای انجام هر قسمت از پروژه جلو میرید.