تا حالا شده براتون سوال بشه که آرم پرچم کشور عزیزمون رو کی طراحی کرده؟
چرا ازش اسمی نیست؟
چرا این طراح بزرگ نمیخواد ازش اسم یا عکسی تو رسانه ها باشه؟
یک مشتِ گره کرده با چندستاره، آرم تصویب شده برای جمهوری اسلامی بود. حتی اسکناس هایش هم چاپ شده بود که ناگهان آیت الله هاشمی رفسنجانی از قم زنگ می زند و دستورجمع آوری آنها را می دهد. با مخالفت آقای هاشمی، امام نیز قانع شده و آرم ارسال شده به دفتر قم را تنفیذ می کند.
او که فروردین 58 طرح آرم خود را به دفتر امام در قم فرستاد و اتود ارسالی اش، پس از تایید و تماس تلفنی آیت الله هاشمی رفسنجانی، آرم پرچم جمهوری اسلامی شد، هنرمند تهرانی الاصلی است با چهره ای جدی که دیگرحاضر نیست دراین باره سخنی بگوید. او سی سال است که دیگر هیج جا و در هیچ رسانه ای حرفی از این کارش نزده است.
دکتر"حمید ندیمی" امروز استاد درس نظریه و روشهای طراحی در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی است. دوباره با او تماس گرفتم. اگرچه می دانستم سه دهه است که سکوت کرده و با هیچ رسانه ای گفت وگو نمی کند. گفت که به هیچ وجه حاضر به گفت وگو نیست. اگر در سرچ گوگل، نام او را جست وجو کنید، تنها یک عکس یافت می شود. آن نیز عکسی است که در سایت دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد. یک بار پیش از این وقتی از او خواستم تا دلیل این پنهان شدنش را بگوید، خندید و تنها یک جمله کوتاه گفت: "نیازی نیست." اصرار که کردم، گفت: " قصد لوس کردن خودم را که ندارم. بفهمید که چرا نمیخواهم نامی یا عکسی از من منتشر شود. متوجه میشوید؟"
خیلی اصرار داشتم تا بدانم چه دلیلی دارد استاد معماری ای که خودش اهل هنر است، حاضر نباشد عکسی از او منتشر شود؟ باری یک پاسخ کوتاه دیگر شنیدم:" چه لزومی دارد مردم چهره مرا بشناسند؟» . پیش از این نیز گفته بود: " اکراه دارم خودم را به این مسایل سنجاق کنم. مردم چهره مرا نبینند، خیلی بهتر است. اگر فردا ضد انقلاب شدم چه؟ پس کاری به من نداشته باشید."
نخستین گفت وگوی او سال 1359 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد. فردای روزی بودکه آرم جمهوری اسلامی به تنفیذ امام خمینی رسید. دومین و آخرین گفت وگوی او نیز در مجله پاسدار اسلام در سال 1362 چاپ شد؛ و پس از آن دیگر هیچ.
او خودش را ازمعرفی شدن در رسانه ها پنهان می کند و دلیل این پنهان شدنش، رازی است برای انها که خواسته اند به هر نحوی به او نزدیک شوند.
ماجرای طراحی لوگو از جایی آغاز شد که پس از رفراندوم جمهوری اسلامی و به دستور امام تصمیم گرفته می شود تا نمادهای طاغوتی برچیده شده و نمادهای اسلامی جایگزین آن شود.
در نخستین اقدام تغییر نشان "شیر و خورشید" و پرچم ایران مطرح می شود. نشانی که سابقه اش به علائم پرچم های ایرانیان در دوره باستان برمی گشت و پس از ورود اسلام به ایران، به دلیل دوری از اتهام آتشپرستی و خورشیدپرستی این نشانی از پرچم ایرانی پاک شده بود.
پرچم ایران تا پیش از انقلاب اسلامی
امام خمینی در 10 اسفند سال 57 خواستار تغییر نشان "شیر و خورشید" شد واعلام کرد: "ما یک مملکت محمدی ایجاد میکنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد، باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارتخانهها، از همه ادارات، باید این شیر و خورشید منحوس قطع بشود، علم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج، آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد." (صحیفه امام، ج 6، ص 275)
پس از آن با فراخوان سراسری دولت موقت، طراحی نشان جدید آغاز و طرحهای بسیاری به دفتر نخستوزیری ارسال می شود و در ابتدا، طرح ندیمی مورد قبول واقع نمی شود.
در مسابقهای که برای طرح آرم جمهوری اسلامی برگزار شد، ابتدا آرم دیگری که در آن یک مشت گرهکرده به همراه چند ستاره دیده میشد، به تصویب می رسد و در نهایت بر روی اسکناسهای آن دوران چاپ می شود.
ندیمی طرح آماده شده خود را به دفتر امام در قم ارسال میکند. وقتی آیت الله هاشمی رفسنجانی طرح آرم را می بیند، خدمت امام نشان می دهد و درخواست می کند که آرم تغییرکند. با تایید امام، هاشمی رفسنجانی فوری دستور می دهد تا آرم های منتشر شده جمع آوری شوند. همان شب آیت الله هاشمی رفسنجانی با ندیمی تماس میگیرد و خبر از تنفیذ آرم توسط امام در 19 اردیبهشت 1359 میدهد و از او میخواهد تا روی طرح پرچم نیز کار بکند. (به نقل از گفته های دکتر ندیمی)
توضیحات ندیمی در سال 62 در مجله پاسدار اسلام:
ندیمی در سال 1362 برای دومین بار و آخرین بار در گفت وگویش با مجله پاسدار اسلام درباره تبیین مفاهیم اثرش میگوید: " علاقه داشتم برای جهان اسلام یک نشان درست کنم. وقتی حضرت امام فرمودند که نشان شیر و خورشید باید عوض شود و کشور به نشان جدیدی نیازمند است، به صورت جدی ایدهام را پیگیری کردم و به مرور سیاهمشقهای قبلی پرداختم. در این نماد سه رکن اساسی حکومت اسلامی از دیدگاه قرآن وجود دارد یعنی کتاب، ترازو و آهن و یا به عبارت قرآنی کتاب، میزان و حدید. جزء قائم میانی، در ترکیب با شکل تشدید که در خط فارسی و عربی نشنه شدت است شمشیر را تداعی میکند، قائم و ایستاده که خود نماد و قدرت و استحکام و ایستادگی است و این برداشت تعبیری از کلمه حدید است در کتاب الله (... انزلنا الحدید فیه باس شدید) و ترکیب کاملا متقارن شکل بیانی از حالت تعادل و توازن که این نیز برداشتی تعبیری است از کلمه میزان در کتاب خدا. والسماء رفعها و وضع المیزان.
پنج جزء تشکیلدهنده علامت که اگر به پنج اصل پایه دین برگردد اصل توحید را در حکم عمود و ساقه اصلی در میان دارند، گذشته از آنکه در ترکیب کلی خویش کلمه الله را بیان میکنند و عصارهای از کلمه توحید یعنی لا اله الا الله را نیز در دستور خود مستتر دارند. خطوط هلالیهای طرح که در یک دایره محاط است با تداعی نصفالنهارهای کره جهانی بودن دعوت اسلام را تجسم میبخشند. کلمه الله به صورت کروی طراحی شده تا نشاندهنده پیام جهانی آن باشد. هلالیهای تعبیه شده در این آرم از نقش مبارکی ریشه میگیرد که حضرت رسول (ص) بارها با شمشیر مبارکشان به عنوان امضا بر روی شنها ترسیم کردهاند اما پس از آن وی پرچم را نیز طراحی نمود. "
او در توضیح طرحش ادامه می دهد: " این پرچم به امید دادن به دست حکومت امام زمان (عج) طراحی شد. رنگهای سبز و سفید و سرخ، علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار الله اکبر همگی از ارکانی هستند که در قانون اساسی برای پرچم ایران در نظر گرفته شدهاند."
دکتر ندیمی از شعار بودن الله اکبر، تکرار را اقتباس میکند: " این شعار یازده بار در رنگ سرخ و یازده بار در رنگ سبز یعنی بیست و دو بار تکرار میشود و این اشارهای است به بیست و دوم بهمن 57. قالب راست گوشه خط نوشته الله اکبر یادی است از کوبندگی این شعار و این همان خطی است (خط بنایی) که شعار الله اکبر را بر بلندای اذان و بر گنبدها و منارههای الله اکبر در مساجد اسلامی نقش میکرده و اکنون بر بلندای پرچم ایران نشسته است. کلمه قرمز الله منقوش بر پرچم جمهوری اسلامی بیانگر مبدأ و منتهای آفرینش است الی الله المصیر و هدف و غایت حکومت اسلامی را نشان میدهد."
یک اظهارنظر در دیدارخصوصی:
او در سال های اخیر در یک دیدار خصوصی اظهار داشت: " «من که اصلاً اینکاره نبودم. این طرح را باید گرافیستهای بزرگ میکشیدند. کارِ من نیست. این کاری خدایی است، به من ربطی ندارد. این است که دوست ندارم خودم را سنجاق کنم. افراد فانی را به مسایل باقی متصل نکنید.»