خلاصه ای از شعر سخن مرگ یا شهید شیخ محمد ضیائی.
همه عمر در عجبم، عجب از این دهن و آن سخن است، سخنی مفت که جدّم به خریَت بخریده است...
.
سخن از بهر من است، سخن از رزق من است، سخن از نان شب و مال من و جای من است...
......
*سخن از وعده وعیدو، عزّت انسان است،
قولهای پوچ و واهی، در میانِ مردگان است...»
*سخن از قتل و چپاول، سخن از رگبار است،
عزّت انسان را، پشت بامی که رفاه است...
*سخن از روز خوش و نغمه ی آزادی' است،
آزادی بشد اجباری که نامش حجاب است...
*سخن از حق برابر،سخن از مرد و زن است،
جای هفتاد و دو ضربه، هنوزم زخم است...
*سخن از وطن شده، چشم خون آمده است،
تو همان اول بگفتی که حسّت هــیــچ است...
*سخن از روز قیامت،بعد از آن حساب کتاب است,
آه که جهنم اینجاست، چهل سال ادامه دار است...
*سخن از صحبت حق، حرف روزنامه نگار است،
اتوبوسی ته درّه، دست غیبی که نجات است...
*سخن از نخبه شده، بحث استعداد است،
دسته دسته فرار مغزها، در میان اَحشام مرز است...
*سخن از صدا که باشد، شَجَرَم خود اولین است,
تفنگت را زمین بگذار، شعری که خوش سرود است...
*سخن از سینما شد، هنوزم رِکس یه خرابه است،
هنوزم صیّاد دلها، صَمدش ادامه دار است...k
*سخن از اهل تسنّن، سخن از مذهب حقّ است،
حق را گر چه ندادند، چون که خود گرفتنی است...
*سخن از شهر هود و سخن از زادگاه است،
زادگاه عالِمی که، همه عالَم بِشِناس است...
*سخن از دین و دیانت که زدی،مذهب آزاد است؟!
شیخِ مظلومِ محبوب، شـهـیـد ضـیـائـی هنوزم زنده است...
*سخن اما هر چه گفتند، همه یادش مرگ است،
مرگ هم خود گاهی، بسی شیرین است...
.،،،ادامه دارد،،،
.........
.+این شعر بیش از 50 بیت دارد و در اینجا فعلأ بصورت خلاصه گذاشته شده،،،
Https://wa.me/c/989056275586 Https://takl.ink/ims
. Https://instagram.com/imshirvash «آزادی است» و هر کمله دیگر که قبل از فعل در پایان بیت یا مصرع دارای «ی» باشد، آزادیست خوانده میشود،