استارتاپها برای تامین سرمایه موردنیاز از دو روش کلی میتوانند استفاده کنند که در شکل زیر میبینیم:
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم شاید بد نباشد یک توضیح در مورد شکل فوق بدهم:
استارتاپها میتواند برای تامین پول موردنیاز خود یا از بانک (شخص خارجی) وام بگیرند و با سود مشخص شده وام را طی مدت زمان مشخص پس بدهند یا میتوانند سراغ VCها بروند و در ازا سهام از آنها پول دریافت کنند. در هرکدام از این روشها چند مورد مهم است:
اولین مورد اولویت نقدشوندگی است. اولیت نقدشوندگی یعنی اگر قرار است سود یا اصل سرمایه یکی از ذینفعان پرداخت شود و مقداری پول در اختیار داریم باید ابتدا سهم چه کسی را بدهیم. با ادبیات شکل بالا اولویت نقدشوندگی به شکل زیر است:
بانک> سهام ویژه> سهام عادی
یک مفهوم دیگر که مهم است میزان ریسک است. کدام یک از این ذینفعان میزان ریسک بیشتری را تحمل میکند. طبق مطلبی که بالاتر گفتم چون اولیت نقدشوندگی با بانک است پس ریسک کمتری را تحمل میکند و به همین ترتیب تا سهام عادی. پس میزان ریسک:
سهام عادی> سهام ویژه> بانک
و در نهایت مفهوم سوم میزان بازدهی سرمایهگذاری است. برای اینکه متوجه این موضوع شویم به این جمله استناد میکنیم که:
" More Pain, More Gain"
هرچهقدر ریسک بیشتری را تحمل میکنید وقتی به پایان راه رسیدم باید میزان حق شما بیشتر باشد؛ پس از نظر میزان بازدهی:
سهام عادی> سهام ویژه> بانک
حال اگر استارتاپی در نهایت تصمیم بگیرد از یک مجموعه تامین سرمایه (از جمله VC و PE) در ازا اعطای سهام پول موردنیاز خود را تامین کند کار به ارزشگذاری میرسد. با این توضیح که عملا ارزشگذاری مرحله بعد از Due diligenceاست.
حال بیاید فرض کنیم استارتاپ مراحل اولیه شامل تایید اولیه و تایید کمیته سرمایهگذاری را گذارنده است. مرحله بعدی انجام Due diligence است. یکی از زیر مجموعههای ارزیابی موشکافانه ارزشگذاری استارتاپ است. قبل از اینکه در مورد ارزشگذاری صحبت کنم باید توجه کنید که برای یک کالا یا شرکت 5 نوع ارزش مطرح است:
1- ارزش بازاری (Market Value): این دارایی یا شرکت در حال حاضر در بازار با چه قیمتی مبادله میشود؟
2- ارزش دفتری (Book Value): طبق اسناد و دفاتر مالی این استارتاپ چند میارزد؟
3- ارزش تصفیه (Liquidation Value): این شرکت اگر قرار باشد منحل شود چقدر میارزد؟
4- ارزش جایگزینی (Replacement Value):اگر بخواهم همین استارتاپ یا محصول را داشته باشم باید چقدر پول بدهم (اعم از منابع انسانی و میز و صندلی و ...)
5- ارزش ذاتی (Intrinsic Value): ارزش این شرکت باتوجه به منافعی که در آینده دارد چقدر است؟
مفهومی که من میخواهم در مورد آن صحبت کنم ارزش ذاتی است که در VCها همین ارزش مصاحبه میشود (یا حداقل خودشان اینطور میگویند!).
با کمی سرچ گوگل متوجه میشوید منابع مختلف تعداد روشهای مختلفی برای ارزشگذاری استارتاپها معرفی کردهاند که شاید عدد 13 روش و 17 روش بیشتر از سایر تعداد شنیده شوند. اما بطور کلی روشهای ارزشگذاری دو حالت کلی دارند:
6- روشهای کیفی (که به آنها روشهای نسبی هم گفته میشود)
7- روشهای کمی (که عموما با روش معروف DCF شناخته میشود).
روشی که من و شرکت ما (مجموعه دایان) استفاده میکند، روش DCF است که سعی میکنم در پستهای بعدی آن را توضیح دهم.