من مدت کوتاهی است که کار خود را به عنوان مدیر پروژه شروع کردهام. بعد از مدتی فهمیدم که ضعف جدی در کارم دارم و به همین خاطر دنبال یک کتاب مناسب در این زمینه بودم. عنوان این نوشته اسم کتابی است که توسط انتشارات آریانا قلم ترجمه شده است. به نظرم عنوان قشنگی دارد؛ مدیریت پروژه برای غیرمدیرپروژه. کتاب استدلال میکند که بسیاری از ما اگرچه آموزش رسمی مدیریت پروژه ندیدهایم و شاید حتی عنوان شغلمان مدیر پروژه نباشد اما در واقع هر کدام باید تعدادی پروژه را به انجام برسانیم از تحصیل گرفته تا یک خرید ساده. کتاب تلاش کرده به زبان ساده یک جعبه ابزار برای مدیریت پروژه ارائه دهد. من هم تلاش میکنم بخشهای از کتاب را که مناسب دانستم در یک سری نوشته ذکر کنم تا هم خودم بهتر یاد بگیرم و هم اگر کسی احساس نیاز کرد بتواند از آن استفاده کند.
در فصل اول، کتاب ما را دعوت میکند که از شکستهایمان درس بگیریم و شایع ترین دلایل شکست پروژه را ذکر میکند که 12 مورد است و من برای کوتاهی نوشته 5 مورد آن را ذکر میکنم:
1- کمبود تعهد/ حمایت
2- زمان بندی نامعقول
3- اولویتهای متضاد
4- انتظارات غیرشفاف
5- منابع نامعقول.
همچنین کتاب تعریف جالبی از یک پروژه موفق ارائه میدهد و سه شاخص اصلی برای آن ذکر میکند:
پروژهی موفق است که: به انتظارات و یا فراتر از آن برسد، منابع را بهینه کند و برای پروژه های بعدی روحیه و اعتماد به نفس ایجاد کند.
کتاب ذکر میکند ما باید به عنوان مسئول پروژه یاد بگیریم کارها را مدیریت کنیم و مردم را رهبری.
در نهایت 5 گام برای مدیریت پروژه ذکر میکند که هر کدام را در یک فصل جداگانه توضیح میدهد. من هم تلاش میکنم خلاصه ای از هر فصل را اینجا یادداشت کنم.