کشمکشی میان ناخودآگاه و خودآگاه در بازیگری
در بازیگری، تعامل بین ناخودآگاه و خودآگاه به عنوان یکی از جنبههای کلیدی هنر بازیگری شناخته میشود. این دو حوزه ذهنی به طور همزمان و به شیوههای متفاوت در فرآیند بازیگری نقش دارند و برای خلق اجرایی طبیعی و باورپذیر ضروری هستند.
خودآگاه در بازیگری
خودآگاه بخش آگاه و منطقی ذهن است که شامل تحلیل، برنامهریزی و تصمیمگیری میشود. در بازیگری، خودآگاه مسئول فرآیندهایی است که به طور مستقیم و عمدی انجام میشوند. این شامل یادگیری دیالوگها، طراحی حرکات و تعاملات صحنهای است. بازیگر با استفاده از خودآگاه به تحلیل نقش، درک زمینههای داستان و ساختار نمایش میپردازد. این بخش از ذهن به بازیگر کمک میکند تا به طور دقیق و منظم وظایف خود را انجام دهد و عملکرد خود را هماهنگ کند.
ناخودآگاه در بازیگری
ناخودآگاه بخش غیرآگاه و خودکار ذهن است که شامل احساسات، واکنشهای غریزی و حافظههای عمیق است. در بازیگری، ناخودآگاه به طور طبیعی و بدون تلاش آگاهانه به نمایش احساسات و واکنشها کمک میکند. این بخش از ذهن به بازیگر امکان میدهد تا به طور غریزی و طبیعی به موقعیتها و احساسات مختلف پاسخ دهد. در حقیقت، بسیاری از واکنشهای انسانی به طور ناخودآگاه و بدون نیاز به تفکر آگاهانه انجام میشوند و این امر به ایجاد اجرای اصیل و واقعی کمک میکند.
چکیده:
بازیگری ناخودآگاه، نوعی رویکرد در هنر نمایش و سینما است که به بازیگر این امکان را میدهد تا به طور کامل و بدون توجه آگاهانه به مهارتهای فنی خود، در شخصیت نقش فرو برود. این اصطلاح برگرفته از تکنیکهای استنیسلاوسکی است و عمدتاً بر استفاده از احساسات و تجربیات شخصی برای کشف لایههای عمقیتر شخصیت تمرکز دارد. مقاله حاضر ابتدا به معرفی مفهوم بازیگری ناخودآگاه پرداخته، سپس روشها، تکنیکها و تأثیرات آن بر روی هنرپیشه و تماشاگر را بررسی میکند.بازیگری ناخودآگاه، هم به عنوان یک فرایند هنری و هم به عنوان موضوع تحقیقی، دارای عمق و پیچیدگیهای زیادی است. حتی در پی توضیح و بررسی این تکنیک با تأکید بر تأثیرات آن بر هنر نمایش و سینما و تجربه انسانی است . غوطه ور شدن در ناخودآگاه و استفاده از تمامی حواس و هیجانات به عنوان ابزاری برای تعمیق برداشت از نقش، تبدیل میکند
تصور کنید که یک قاچ لیمو ترش و تازه در دست دارید. حالا آن را به آرامی به دهان نزدیک کرده و تصور کنید که در حال گاز زدن به آن هستید. حتی اگر لیمویی واقعی در دست نداشته باشید، فقط با تصور بوی تند و طعم ترش لیمو، بدن شما به طور ناخودآگاه واکنش نشان میدهد. احتمالاً نه ، که حتما غدد بزاقی شما شروع به ترشح بزاق میکنند، و دهانتان کمی آب میافتد.
این واکنش، مثالی از قدرت ذهن و تاثیرات ناخودآگاه است. بدن شما بر اساس تجربههای قبلی و پیشبینی ذهنی از طعم لیمو، به صورت خودکار و بدون نیاز به وجود واقعی لیمو، واکنش فیزیکی نشان میدهد. این همان چیزی است که در بازیگری ناخودآگاه هم رخ میدهد؛ بازیگر به جای اجرای آگاهانه، به حسها و تجربیات درونی و ناخودآگاه خود تکیه میکند تا واکنشهای طبیعی و واقعی را بروز دهد.
مقدمه:
هنر بازیگری بیش از آنکه یک حرفه باشد، سفری است به درونیترین لایههای وجود انسان. بازیگری ناخودآگاه به عنوان یک رویکرد در این هنر، راهی است برای دستیابی به درکی عمیقتر از شخصیت، بدون محدودیتهای ذهن آگاه. این نوع بازیگری بر پایه اصول کاری استنیسلاوسکی شکل گرفته و به بازیگران اجازه میدهد تا از طریق فرایندی خلاقانه، با نقش خویش یکی شوند.
مثال لیمو در دهان و ترشح بزاق به وضوح به مفاهیم روانشناسی مربوط میشود و میتواند نشاندهنده چگونگی تأثیر تصورات ذهنی بر واکنشهای فیزیولوژیکی باشد.
حتما می گویید چه ربطی دارد ؟ ... اما خواهید دید که دارد .
تصور لیموی ترش در دهان میتواند به ترشح بزاق منجر شود حتی اگر لیموی واقعی وجود نداشته باشد. این پدیده ناشی از «پاسخهای روان فیزیولوژیک» است، جایی که ذهن شما به طور ناخودآگاه و بر اساس تجربیات قبلی، به تصور طعم ترش واکنش نشان میدهد. سیستم عصبی خودکار شما به این تصور پاسخ میدهد و باعث ترشح بزاق میشود، که نشاندهنده ارتباط نزدیک بین ذهن و بدن است.
تجسم ذهنی میتواند به واکنشهای فیزیولوژیکی مشابه با واقعیت منجر شود. در این مثال، ذهن شما با تصور لیمو، به طور فیزیولوژیکی مانند زمانی که واقعاً لیمو در دهان داشتهاید، واکنش نشان میدهد. این موضوع نشاندهنده قدرت تصورات ذهنی بر روی بدن و نحوه تأثیر آن بر عملکردهای فیزیولوژیکی است.
اگر بخواهید این پدیده را به مخاطب خود منتقل کنید، باید به این نکته توجه کنید که این توانایی ذهن برای ایجاد واکنشهای فیزیولوژیکی با تصور، میتواند در زمینههای مختلف ارتباطی تأثیرگذار باشد.
حالا تصور کنید تجربه ای که بر شما گذشته و روی شما تاثیر نهاده به همان کیفیت به تماشاچی انتقال داده شود . نمی گویم صد در صد اما نیمی از آن ... حالاچه خواهد شد ؟ ... قدری تصور کنید ...
یک مثال دیگر : من دستم را یکباره و به سرعت به طرف چشم شما می آورم . واکنش شما چیست ؟
واکنش طبیعی بدن شما بلافاصله و بدون فکر کردن، بستن سریع پلکهایتان خواهد بود. این واکنش خودکار و ناخودآگاه، یک مکانیزم حفاظتی است که بدن برای محافظت از چشمها در برابر آسیب احتمالی انجام میدهد.
این نوع واکنش ناخودآگاه به محرکها، مشابه همان چیزی است که در بازیگری ناخودآگاه رخ میدهد. بازیگر با تکیه بر احساسات و واکنشهای غریزی و خودکار خود، بدون نیاز به فکر کردن آگاهانه، به شرایط صحنه واکنش نشان میدهد. درست همانطور که پلکها بدون نیاز به تفکر بسته میشوند، بازیگر نیز میتواند به صورت طبیعی و بدون تلاش آگاهانه، احساسات و واکنشهای شخصیت را بروز دهد.
تصور کنید که یک سوزن تیز به آرامی به سمت دست شما نزدیک میشود و در پوستتان فرو میرود. حتی اگر این سوزن واقعی نباشد و شما فقط در حال تصور این صحنه باشید، ممکن است به طور ناخودآگاه واکنشهای فیزیکی و احساسی مشخصی را تجربه کنید. مثلاً بدن شما ممکن است کمی منقبض شود، یا حس درد خفیف و ناخوشایند را در آن نقطه از دستتان احساس کنید. شاید حتی دستتان را به سرعت عقب بکشید تا از درد فرار کنید.
این نوع واکنش ناخودآگاه نشان میدهد که چگونه ذهن میتواند بر بدن تأثیر بگذارد و واکنشهایی ایجاد کند که حتی بدون وجود یک محرک واقعی، بهطور طبیعی بروز میکنند. در بازیگری ناخودآگاه، بازیگر از این توانایی ذهن برای بروز واکنشهای واقعی استفاده میکند.
این مثال را عملی اجرا کنید . دو عدد حبه قند را در دستان خود بگیرید و آنها را به آرامی به هم فشار میدهید. پس از یک دقیقه فشردن مداوم سعی کنید آنها را از هم جدا کنید . ممکن است ذهن شما شروع به تصور کند که نیرویی نامرئی مانند نیروی مغناطیسی یا چسبناک این دو حبه قند را به هم میچسباند.
این پدیده نتیجه تأثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بر روی حواس و ادراک شماست. وقتی که شما با فشار دادن مداوم حبههای قند، نیرو و فشار فیزیکی را تجربه میکنید، ذهن شما میتواند به طور ناخودآگاه تصور کند که نیرویی اضافی و غیرواقعی در حال عمل است که باعث چسبیدن حبهها به هم میشود. در واقع، این احساس میتواند ناشی از تغییر در نحوهی احساس فشار و نیروی وارد شده باشد که ذهن شما آن را به عنوان نیروی مقناطیسی یا چسبناک تفسیر میکند.
این مثال به خوبی نشان میدهد که چگونه تأثیرات فیزیکی و تجربی میتوانند بر ادراک و تصور ما از واقعیت تأثیر بگذارند. مشابه این پدیده در بازیگری ناخودآگاه نیز رخ میدهد، جایی که بازیگر ممکن است به طور طبیعی و بدون نیاز به فکر کردن آگاهانه، به شرایط صحنه و احساسات شخصیت واکنش نشان دهد، گویی که یک نیروی درونی یا خارجی غیرواقعی در حال عمل است که تجربههای او را شکل میدهد.
پس از مدتی فشردن، ممکن است تصور کنید که نیرویی غیرواقعی مانند نیروی مغناطیسی حبهها را به هم میچسباند. از نظر ریاضی، میتوان این تصور را به صورت افزایش غیرخطی نیروی مقاومت مدلسازی کرد، جایی که مقاومت به طور نمایی با افزایش نیرو تغییر میکند
β⋅Fe⋅α+0 R= R(F)
که در آنβ ضریب تغییر نمایی است.
در اینجا، ذهن شما ممکن است احساس کند که نیروی چسبندگی یا مغناطیسی اضافی وجود دارد، چون تغییرات در مقاومت و احساس فشار به طور غیرخطی به نظر میرسند و این احساس به صورت نیروی اضافی تفسیر میشود.
به نوعی باور نکردنی:
باور بفرماید که این فرایند قدری ترسناک و پیچیده به نظر میرسد ولی مجموعه این اتفاقات بنده را به این
فکر می اندازد که احساس در این سبک و سیاق ، فرمولی ریاضی شکل دارد . میدانم کمی گیج کننده است . عجیب ولی واقعیست ... اما پر از رمز و راز ، در کمال زیبایی و شگفتی . نمی خواهم ماجرا را پیچیده کنم فقط خواستم این تکنیک را از جهت دیگری نشانتان دهم .
این مثال به ما کمک میکند تا درک کنیم چگونه تجربههای جسمانی میتوانند بر ادراک و تصورات ذهنی تأثیر بگذارند و چگونه ذهن به طور ناخودآگاه به این تجربیات واکنش نشان میدهد. این پدیدهها به مفاهیم روانشناسی از جمله پاسخهای ناخودآگاه، تجسم ذهنی و تأثیرات فیزیولوژیکی بر ادراک مرتبط هستند.
پس می توان نتیجه گرفت که این سبک در بازیگری با ترکیبی از تکنیکها ، انقلابی در انتقال حس به مخاطب ایجاد خواهد کرد . با همان کیفیتی که شما آن را تجربه می کنید بتوانید همان را انتقال دهید .
بدنه مقاله:
الف) تعریف بازیگری ناخودآگاه
بازیگری ناخودآگاه را میتوان به عنوان همذاتپنداری عمیق بازیگر با شخصیت تعریف کرد. احساسات نهان و حتی خاطرات فراموش شده در این شیوه بیدار شده و به بروز حقیقت شخصیت در لحظه کمک میکنند.بازیگری ناخودآگاه یکی از جنبههای پیچیده و عمیق هنر بازیگری است که به بازیگران امکان میدهد تا به شکلی طبیعی و بدون تظاهر احساسات و واکنشهای شخصیتها را به نمایش بگذارند. در این نوع بازیگری، بازیگر به جای آنکه با آگاهی کامل از عملکرد خود عمل کند، به سمت حالتی میرود که در آن احساسات و واکنشها به صورت خودکار و از دل ناخودآگاه بیرون میآیند. این نوع بازیگری میتواند به اجراهای واقعیتر، تأثیرگذارتر و باورپذیرتر منجر شود.بازیگری ناخودآگاه را میتوان به عنوان همذاتپنداری عمیق بازیگر با شخصیت تعریف کرد.
ناخودآگاه به بخشی از ذهن اطلاق میشود که در آن افکار، احساسات، و خاطراتی قرار دارند که بهصورت آگاهانه به آنها دسترسی نداریم. این بخش از ذهن، تأثیر قابلتوجهی بر رفتارها و واکنشهای ما دارد. در بازیگری، ناخودآگاه میتواند به بازیگر کمک کند تا بهطور طبیعیتر و با صداقت بیشتری نقش خود را ایفا کند. به جای اینکه بازیگر صرفاً تکنیکهای بازیگری را بهکار ببرد، او از عمق ذهن خود استفاده میکند تا به احساسات و تجربیات واقعی دست یابد و آنها را در نقش خود منعکس کند.
بازیگری ناخودآگاه به زمانی اشاره دارد که بازیگر به شکلی ناخودآگاه و بدون تفکر آگاهانه، وارد نقش شده و احساسات و رفتارهای شخصیت را از درون خود بیرون میکشد. این نوع بازیگری معمولاً زمانی رخ میدهد که بازیگر کاملاً در نقش فرو رفته و دیوارهای میان خود و شخصیت را از بین برده است. در این حالت، بازیگر به نوعی به شخصیت تبدیل میشود و واکنشهای او به موقعیتها و دیالوگها کاملاً طبیعی و اصیل به نظر میرسد.
ب) ریشههای فلسفی
رویکرد ناخودآگاه در بازیگری از نظریات فروید درباره آگاهی و ناخودآگاه و نیز از دیدگاههای استنیسلاوسکی در مورد “اگر من بودم” نشأت گرفته است.
ج) تکنیکها و تمرینات
از تکنیکهای مطرح در بازیگری ناخودآگاه میتوان به تمرینات مرتبط با حافظه عاطفی، مکاشفه لحظه و اکتشافات شهودی اشاره کرد. این تمرینات به بازیگران کمک میکنند تا به لایههای پنهانی از شخصیت دست یابند.
ایجاد تصویر ذهنی دقیق:
شروع کنید به تجسم موقعیتی که شخصیت شما در آن قرار دارد. تصور کنید که در حال حاضر در یک مکان خاص هستید، با افراد خاصی در تعامل هستید، و در حال تجربه وضعیت یا چالشی خاص. برای مثال، اگر شخصیت شما در حال بحث با یک دوست نزدیک در مورد یک موضوع حساس است، تجسم کنید که در کجا هستید (مثلاً در یک کافه یا در خانه)، و به جزئیات محیط توجه کنید.
شبیهسازی جزئیات:
به جزئیات محیط توجه کنید. چه چیزی را میبینید، میشنوید، و احساس میکنید؟ آیا صداهای خاصی وجود دارد، بوی خاصی حس میکنید یا احساسات فیزیکی خاصی را تجربه میکنید؟ این جزئیات به شما کمک میکنند تا موقعیت را واقعیتر و ملموستر تجسم کنید.
آگاهی از واکنشهای بدنی :
تجسم کنید که چگونه بدن شما به این احساسات واکنش نشان میدهد. آیا بدن شما منقبض میشود، نفسهای عمیق میکشید، یا به نوعی خاصی حرکت میکنید؟ این واکنشهای بدنی را به دقت تجسم کنید تا بتوانید به صورت طبیعی در صحنه آنها را به نمایش بگذارید.
شبیهسازی تعاملات اجتماعی :
تجسم کنید که با دیگر شخصیتهای داستان در حال تعامل هستید. این تعاملات میتوانند شامل گفتگو، بحث یا همکاری باشند. تصور کنید که چگونه با دیگران صحبت میکنید، چگونه به آنها پاسخ میدهید، و چه نوع ارتباط عاطفی برقرار میکنید. به نوع زبان بدن، لحن صدا، و نحوه ارتباط با دیگران توجه کنید.
تجزیه و تحلیل واکنشهای دیگران:
همچنین به این فکر کنید که چگونه دیگر شخصیتها به شما واکنش نشان میدهند. آیا آنها خوشحال، عصبانی، یا بیتفاوت هستند؟ تصور کنید که این واکنشها چگونه بر روی شما تأثیر میگذارد و چگونه به آنها پاسخ میدهید.
استفاده از چشم سوم ، درک عمیق و شهودی:
چشم سوم در بازیگری نماد توانایی بازیگر برای درک و تجربه نقشی فراتر از تحلیل منطقی و فکری است. این درک شهودی باعث میشود که بازیگر نه تنها نقش خود را به صورت آگاهانه بازی کند، بلکه از طریق ناخودآگاه و حس ششم خود به عمق شخصیت و داستان نفوذ کند. اینها بخش کوچکی از این تمرینات است که تمثیلی بر آنها شد .
در نهایت تمرینات پیچیده تری وجود دارد که به زودی در کتاب پیش رو که در حال نگارش دارم منتشر خواهم کرد .
د) چالشها و مخاطرات
هرچند بازیگری ناخودآگاه میتواند نتایج فوقالعادهای به همراه داشته باشد، اما اجرای آن بدون تمرین و آمادگی کافی ممکن است چالشبرانگیز باشد. یکی از بزرگترین چالشها، از دست دادن کنترل بر اجرا و ایجاد واکنشهای غیرمنتظره است. به همین دلیل، بازیگران باید تعادل مناسبی بین ناخودآگاه و کنترل آگاهانه پیدا کنند تا اجرای خود را به بهترین شکل ممکن ارائه دهند.
اگر بازیگر بیش از حد به احساسات و واکنشهای ناخودآگاه خود تکیه کند، ممکن است نتواند به طور کامل به اهداف اجرایی که کارگردان یا نویسنده تعیین کردهاند، دست یابد. همچنین، این نوع بازیگری ممکن است باعث شود بازیگر به طور ناخواسته وارد حالتهای روانی یا عاطفی شدیدی شود که خروج از آنها دشوار است.
بازیگری ناخودآگاه یک رویکرد عمیق و پرمفهوم در هنر بازیگری است که نیازمند تمرین، آمادگی ذهنی و اعتماد به غریزهها است.
نتیجهگیری:
بازیگری ناخودآگاه یکی از قدرتمندترین و موثرترین روشهای هنر نمایش و سینما است که از طریق آن بازیگر میتواند به تجربهها و احساساتی دست یابد که غالباً در حیطه ذهن آگاه قرار نمیگیرند. هرچند این رویکرد بدون خطر نیست و نیازمند مراقبتهای روانشناختی است، اما با بهرهگیری صحیح و حرفهای، میتواند به خلق لحظاتی ناب و فراموشنشدنی در عرصهی هنر نمایش و سینما بینجامد. تصور کنید آنچه بر روی صحنه برای شما به عنوان یک بازیگر رخ می دهد بتوانید همان را به مخاطب خود انتقال دهید . نمی گویم کامل ، اما نیمی از آن ... چه خواهد شد ؟ این مقاله تلاش دارد که به بررسی عمیقتر این تکنیک و کاربرد آن در هنر بازیگری بپردازد، ضمن آنکه به حفظ تعادل و سلامت بازیگر نیز توجه نشان میدهد.
پویا ریحانی
1399 - 1403