نحوه برخورد با شیوع بیماری کووید 19 در سراسر جهان به شکل عجیبی مشابه بود. دولت چین در ابتدا خطر اپیدمی ویروس کورونا را کاملا انکار کرد. مسئولین ایران به این پدیده به عنوان بیماری همسایه نگاه کردند که کاری به ما ندارد و به عنوان تنها کشور جهان، اقدام به جابجایی مسافرین چینی از مناطق مختلف جهان کردند. تا جایی که به عنوان کشوری با کمترین مسافر بین المللی و فاصله ده هزار کیلومتری با مبدا ویروس، از همسایگان چین هم سبقت گرفت و دومین کشور از نظر شیوع بیماری شد. نخست وزیر انگلیس وقوع اپیدمی را نا محتمل دانست تا نهایتا خودش هم بیمار شد. ترامپ کووید 19 را با آنفولانزای فصلی مقایسه کرد که در سال همین تعداد تلفات دارد و بنابراین نباید آن را بزرگ کرد. تا جاییکه تعداد بیماران ایالات متحده از چین و ایتالیا هم بیشتر شد.
سیاستمداران با موضوعات علمی مشکل اساسی دارند. وقتی مسئله محیط زیست باشد، میشود یک شبه زیر همه توافقات جهانی زد و آن را زیر پا گذاشت. چرا که نتیجه این عمل تا سالها بعد مشخص نمیشود. وقتی مسئله اپیدمی یک غیر جاندار میکروسکوپی باشد هم میشود همه چیز را انکار کرد. اما ویروس کار خودش را میکند و به سیاستمداران کوچکترین وقعی نمیگذارد.
مواضع و مطالبی که سیاستمداران در مورد شیوع ویروس کورونا گفتند ثبت شده و تا ابد در دسترس است. اما مشکل اینجا است که چطور میشود به سیاستمداران اعتناد کرد که سیاستهایشان حتی ذرهای با علم سازش داشته باشد؟ اگر شیوع کووید-19 پیش نمیآمد، تمامی حکام تصمیماتشان را کاملا معقولانه و علمی قلمداد میکردند و قدرت این را داشتند که بر دانشمندان بی قدرت غلبه کنند. اما بعد از پایان کابوس کورونا، بازهم در بر همین پاشنه میگردد؟ مسلما بله! رئیس جمهور ایران پیشدستی کرده و قبل از اینکه به پیروزی بر این همهگیری برسیم اعلام کرده که تمامی متخصصین بر فعالیتهای دولت او در مقابله با کورونا صحه گذاشتهاند و آن را صددرصد تائید کردهاند.
محیط زیست هم مشابه اپیدمی کورونا است. با این فرق که عدد تکثیر R0 آن به حدی کوچک است که از دوره همه دولتها عبور میکند و تصمیمات غلط هر دولت بر گردن مردم و دولتهایی میافتد که شاید نهایتا ذرهای به علم اهمیت بدهند.