روزبه خمسه
روزبه خمسه
خواندن ۶۶ دقیقه·۱۰ ماه پیش

مرور ﻣﻌﻤﺎری نرم افزار های Spotify ،Netflix ،Twitch


مقدمه

در این مقاله سعی داریم معماری نرم افزارهای Netflix, Spotify و Twitch ، سه سرویس استریمینگ محبوب که معماری نرم افزاری پیچیده ای برای ارائه خدمات خود استفاده می کنند، را بررسی کنیم. با تکیه بر ویژگی های کیفی سعی در مرور معماری ها داریم.


اسپوتیفای، غول دنیای استریم موسیقی، میلیون ها کاربر را در سراسر جهان تحت پوشش قرار داده است. اما زیربنای این پلتفرم قدرتمند، معماری نرم افزاری پیچیده و جالبی قرار دارد. بیایید با هم به برخی از نکات کلیدی این معماری که از وبلاگ های مهندسی اسپوتیفای استخراج شده اند، نگاهی بیندازیم:

میکروسرویس ها: اساس استحکام و انعطاف پذیری

برخلاف بسیاری از برنامه های قدیمی، اسپوتیفای از معماری میکروسرویس ها استفاده می کند. این بدان معناست که به جای یک برنامه عظیم و یکپارچه، از مجموعه‌ای از سرویس‌های مستقل کوچک‌تر تشکیل شده است. هر سرویس وظیفه خاصی را انجام می دهد، مانند مدیریت احراز هویت، جستجوی موسیقی یا پخش آهنگ.

این رویکرد مزایای قابل توجهی دارد:

  • مقیاس پذیری: هر سرویس را می توان به صورت جداگانه مقیاس بندی کرد تا نیازهای ترافیک رو به افزایش را برآورده کند.
  • انعطاف پذیری: توسعه و به‌روزرسانی سرویس‌های کوچک‌تر بسیار ساده‌تر از کل برنامه است.
  • قابلیت نگهداری: با کوچک بودن هر سرویس، عیب‌یابی و رفع اشکال آسان‌تر می‌شود.

زبان های برنامه نویسی و فناوری های کلیدی

در حالی که اسپوتیفای از طیف وسیعی از فناوری ها استفاده می کند، برخی از موارد برجسته عبارتند از:

  • زبان های برنامه نویسی: Java به عنوان زبان اصلی در بسیاری از سرویس های بک اند استفاده می شود، در حالی که Python نیز حضور پررنگی دارد.
  • پایگاه داده ها: PostgreSQL و Cassandra برای ذخیره سازی داده های مختلف مانند اطلاعات کاربر، موسیقی و داده های پخش استفاده می شوند.
  • ارتباطات: برای برقراری ارتباط بین سرویس ها، اسپوتیفای از پروتکل اختصاصی Hermes که بر اساس ZeroMQ و Protobuf ساخته شده است، استفاده می کند.
  • کانتینر سازی: برای بسته بندی و استقرار میکروسرویس ها، از فناوری هایی مانند Docker و Kubernetes استفاده می شود.

شفافیت کد و فرهنگ نوآوری

یکی از جنبه های جالب معماری نرم افزار اسپوتیفای، مدل کد شفاف آنهاست. تمام تیم ها به یک مخزن کد مرکزی Git دسترسی دارند و هر کسی کد هر کسی را می تواند ببیند. این رویکرد همکاری و نوآوری را تشویق می کند و اطمینان می دهد که همه در جریان تغییرات و پیشرفت ها قرار دارند.

عملکرد(Performance)

اسپوتیفای(Spotify) چگونه زمان بار‎گذاری سریع و پخش یکپارچه را در دستگاه های مختلف و همچنین در شرایط مختلف شبکه تضمین می کند؟

شبکه تحویل محتوا (CDN):

اسپوتیفای(Spotify) به طور گسترده به یک CDN توزیع شده جغرافیایی متکی است که سرورها را به کاربران در سراسر جهان نزدیک‌تر می‌کند. این باعث کاهش فاصله فیزیکی که داده‌ها طی می‌کنند می‌شود، تأخیر را به حداقل می‌رساند و زمان بارگذاری را بهبود می‌بخشد.

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR):

اسپوتیفای(Spotify) شرایط شبکه را به صورت real-time تجزیه و تحلیل می کند و کیفیت صدا (نرخ بیت) استریم را بر اساس آن تنظیم می کند. این امر حتی در اتصالات کندتر با جلوگیری از وقفه‌های بافر، پخش روان را تضمین می‌کند. نسخه‌های با نرخ بیت پایین‌تر از همان آهنگ در دسترس هستند که با فدا کردن مقداری از کیفیت صدا، عملکرد بهتری را در پهنای باند محدود ارائه می‌دهند.

ذخیره‌سازی کارآمد:

اسپوتیفای(Spotify) از مکانیزم‌های ذخیره‌سازی هوشمند در سطوح مختلف (طرف کاربر، سرورهای Edge، سرورهای اصلی) برای ذخیره داده‌های پُربازدید مانند پیش‌نمایش آهنگ‌ها، کارهای هنری آلبوم و آهنگ‌های پخش شده اخیر استفاده می‌کند. این امر نیاز به دریافت داده از اینترنت را در هر بار به حداقل می‌رساند و منجر به زمان بارگذاری سریع‌تر می‌شود.

کد و فناوری‌های بهینه شده:

اسپوتیفای(Spotify) اولویت را به شیوه‌های برنامه‌نویسی سبک و کارآمد می‌دهد و از فناوری‌هایی مانند WebAssembly برای اطمینان از بارگذاری سریع برنامه و پخش روان در دستگاه‌های مختلف استفاده می‌کند.

پیش‌خوانی و بافرینگ:

اسپوتیفای(Spotify) اقدامات کاربر را پیش‌بینی می‌کند و داده‌های آهنگ‌ها یا لیست‌های پخش بعدی را در پس‌زمینه پیش‌خوانی می‌کند. این کار یک بافر ایجاد می‌کند و حتی در صورت نوسان لحظه‌ای شرایط شبکه، پخش بدون وقفه را تضمین می‌کند.

بهینه‌سازی‌های خاص دستگاه:

اسپوتیفای(Spotify) عملکرد برنامه خود را با قابلیت‌ها و سیستم‌عامل‌های مختلف دستگاه تطبیق می‌دهد. این شامل تنظیم دقیق استفاده از منابع و تماس‌های شبکه برای مطابقت با محدودیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خاص هر دستگاه است.

نظارت و بهبود مستمر:

اسپوتیفای(Spotify) دائماً زیرساخت و تجربه کاربری خود را زیر نظر می‌گیرد و تنگناها و زمینه‌های بهبود را شناسایی می‌کند. آنها به طور منظم به‌روزرسانی‌ها و بهینه‌سازی‌هایی را برای بیشتر بهبود زمان بارگذاری و پاسخگویی پخش ارائه می‌دهند.

پلن اشتراک کاربر:
کاربران Premium اغلب به دلیل ترافیک شبکه کم‌تر، گزینه‌های نرخ بیت بالاتر و بارگذاری سریع‌تر دارند.

قابلیت‌های دستگاه:
دستگاه‌های جدیدتر با پردازنده‌ها و آداپتورهای شبکه بهتر به طور کلی عملکرد سریع‌تری را تجربه خواهند کرد.

استراتژی ذخیره سازی موقت (caching) آنها چگونه به عملکرد کمک می کند؟

ذخیره‌سازی چندلایه:

اسپوتیفای(Spotify) از یک روش ذخیره‌سازی چند سطحی استفاده می‌کند، به این معنی که داده‌ها را در نقاط مختلف زیرساخت خود ذخیره می‌کند:

ذخیره‌سازی سمت کاربر: برنامه Spotify روی دستگاه شما داده‌های پُربازدید مانند آهنگ‌های پخش شده اخیر، کارهای هنری آلبوم و لیست‌های پخش آفلاین را ذخیره می‌کند. این امکان دسترسی فوری را بدون نیاز به بارگیری مکرر داده از اینترنت فراهم می‌کند.

ذخیره‌سازی سرورهای Edge: سرورهای Edge شبکه تحویل محتوا (CDN) که در سراسر جهان قرار دارند، محتوای محبوب و داده‌های خاص کاربر را نزدیک‌تر به موقعیت آن‌ها ذخیره می‌کنند. این کار به طور قابل توجهی فاصله فیزیکی که داده‌ها باید طی کنند را کاهش می‌دهد و تاخیر را به حداقل می‌رساند و زمان بارگذاری را بهبود می‌بخشد.

ذخیره‌سازی سرورهای اصلی: سرورهای اصلی نسخه‌های اصلی تمام محتوا را ذخیره می‌کنند. در حالی که به اندازه سرورهای Edge به آن‌ها دسترسی داده نمی‌شود، اما برای بهینه‌سازی عملکرد از استراتژی‌های ذخیره‌سازی موقت برای داده‌های پر درخواست نیز استفاده می‌کنند.

مکانیزم‌های ذخیره‌سازی هوشمند:

استراتژی ذخیره‌سازی Spotify فراتر از صرفاً ذخیره‌سازی داده است و هوشمند و پویا است:

حذف کم استفاده شده اخیر (LRU): هنگامی که فضای ذخیره‌سازی پر می‌شود، کم استفاده شده‌ترین داده‌ها برای ایجاد فضای برای داده‌های جدید حذف می‌شوند، و اطمینان حاصل می‌شود که محتوای پُربازدید به راحتی در دسترس باشد.

انقضای زمان زنده ماندن (TTL): داده‌های ذخیره‌شده ممکن است دارای زمان انقضا باشند تا اطمینان حاصل شود که به‌روزرسانی‌ها و تغییرات پس از مدت زمان مشخصی اعمال می‌شوند.

ذخیره‌سازی پیش‌بینی‌کننده: Spotify با استفاده از داده‌های رفتار کاربر و یادگیری ماشین، پیش‌بینی می‌کند که کاربران ممکن است به چه محتوایی دسترسی پیدا کنند و به طور فعالانه آن داده را روی سرورهای Edge برای بارگذاری سریع‌تر ذخیره می‌کند.

مزایای استراتژی ذخیره‌سازی:

کاهش ترافیک شبکه: با ارائه داده از cache های نزدیک‌تر به کاربران، مقدار داده‌های در حال گردش در اینترنت به حداقل می‌رسد، فشار شبکه کاهش می‌یابد و عملکرد کلی بهبود می‌یابد.

زمان بارگذاری سریع‌تر: با حذف نیاز به بارگیری هر بار داده از سرورهای اصلی، می‌توان به داده‌های ذخیره‌شده به صورت فوری دسترسی داشت، که منجر به بارگذاری سریع‌تر آهنگ و انتقال لیست پخش می‌شود.

پاسخگویی بهبود یافته: ذخیره‌سازی به اطمینان از پخش روان‌تر و کاهش احتمال وقفه‌های بافر، به ویژه در اتصالات شبکه کندتر یا نوسانی کمک می‌کند.

پخش آفلاین: ذخیره‌سازی سمت کاربر به کاربران امکان دانلود و ذخیره موسیقی برای گوش دادن آفلاین را می‌دهد، که نیاز به اتصال به اینترنت را به طور کامل برطرف می‌کند.

چالش‌ها و موانع:

ابطال ذخیره‌سازی: اطمینان از اینکه داده‌های ذخیره‌شده با آخرین به‌روزرسانی‌ها سازگار باشند، نیازمند استراتژی‌های ابطال دقیق ذخیره‌سازی است تا از ارائه اطلاعات قدیمی جلوگیری شود.

بهینه‌سازی اندازه ذخیره‌سازی: حفظ تعادل بین مزایای ذخیره‌سازی و محدودیت‌های فضای ذخیره‌سازی موجود برای جلوگیری از کاهش عملکرد ناشی از ذخیره‌سازی بیش از حد ضروری است.

ملاحظات امنیتی: داده‌های ذخیره‌شده باید برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز و آسیب‌پذیری‌های امنیتی احتمالی ایمن شوند.

دسترس‌پذیری(Availability)

برای تضمین زمان کارکرد بالا (uptime) و به حداقل رساندن زمان خرابی در طول نگهداری یا خرابی، چه اقداماتی انجام داده‎ اند؟

افزونگی و بازیابی از بلایا:

زیرساخت تکراری: اسپوتیفای از مراکز داده و خوشه‌های سرور جغرافیایی پراکنده برای اطمینان از وجود پشتیبان در صورت خرابی سخت‌افزار یا قطع برق در یک مکان استفاده می‌کند. این کار به آن‌ها اجازه می‌دهد تا به طور یکپارچه ترافیک را به سرورهای دیگر منتقل کنند و تأثیر زمان خرابی را به حداقل برسانanند.

طرح‌های بازیابی از بلایا: آن‌ها برنامه‌های جامع بازیابی از بلایا برای مقابله با قطعی‌های بزرگ یا بلایای طبیعی در نظر گرفته‌اند. این برنامه‌ها شامل مراکز داده پشتیبان، تیم‌های بازیابی از بلایا و روش‌های جایگزینی برای بازگرداندن سریع خدمات است.

نظارت و هشدار:

نظارت لحظه‌ای: اسپوتیفای به طور مداوم زیرساخت و برنامه‌های خود را برای هرگونه نشانه‌ای از مشکل، رصد می‌کند. آن‌ها از ابزار و سیستم‌های مختلف نظارتی برای شناسایی زودهنگام مشکلات و جلوگیری از تبدیل شدن آن‌ها به قطعی استفاده می‌کنند.

هشدار خودکار: هنگامی که ناهنجاری‌ها یا مشکلات بالقوه‌ای شناسایی می‌شوند، هشدارهای خودکار فعال می‌شوند و بلافاصله تیم‌های مربوطه را برای بررسی و اقدام اصلاحی مطلع می‌کنند.

اتوماسیون زیرساخت و خود ترمیمی:

مقیاس‌پذیری خودکار: اسپوتیفای از ابزارهای اتوماسیون برای مقیاس‌پذیری خودکار زیرساخت خود بر اساس تقاضای لحظه‌ای استفاده می‌کند. این امر به جلوگیری از اضافه بار کمک می‌کند و ظرفیت کافی برای مدیریت ترافیک دوره‌های اوج را تضمین می‌کند.

مکانیزم‌های خود ترمیمی: آن‌ها مکانیزم‌های خود ترمیمی را در زیرساخت خود اجرا می‌کنند تا به طور خودکار مشکلات جزئی را بدون نیاز به دخالت دستی شناسایی و بازیابی کنند. این امر زمان خرابی ناشی از خرابی‌های کوچک را به حداقل می‌رساند.

نگهداری و به‌روزرسانی:

نگهداری برنامه‌ریزی‌شده: اسپوتیفای برای به حداقل رساندن اختلال، فعالیت‌های نگهداری برنامه‌ریزی‌شده را به طور منظم در ساعات غیر اوج انجام می‌دهد. این فعالیت‌ها شامل به‌روزرسانی‌ها، وصله‌ها و بهبود زیرساخت برای افزایش قابلیت اطمینان و امنیت است.

روش‌های بازگشت: آن‌ها روش‌های بازگشت محکمی را در نظر گرفته‌اند تا در صورت بروز هرگونه مشکل در طول به‌روزرسانی‌ها یا نگهداری، به نسخه‌های قبلی نرم‌افزار یا پیکربندی‌ها بازگردند. این امر به کاهش زمان خرابی ناشی از مشکلات غیرمنتظره کمک می‌کند.

ارتباط و شفافیت:

صفحه وضعیت: اسپوتیفای یک صفحه وضعیت عمومی را حفظ می‌کند که در آن هرگونه تعمیر و نگهداری برنامه‌ریزی‌شده، قطعی یا مشکلات در حال انجام را به طور شفافانه اعلام می‌کند. این کار کاربران را مطلع نگه می‌دارد و ناامیدی را در طول دوره‌های خرابی به حداقل می‌رساند.

ارتباط در رسانه‌های اجتماعی: آن‌ها همچنین از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای برقراری ارتباط مستقیم با کاربران در مورد هر گونه قطع سرویس یا به‌روزرسانی استفاده می‌کنند و شفافیت و اعتماد بیشتری ایجاد می‌کنند.

بهبود مستمر:

تحلیل پس از واقعه: اسپوتیفای پس از هر قطعی یا حادثه‌ای، تجزیه و تحلیل جامعی انجام می‌دهد تا ریشه‌های اصلی را شناسایی کرده و اقدامات پیشگیرانه‌ای را برای جلوگیری از مشکلات مشابه در آینده اجرا کند.

سرمایه‌گذاری در قابلیت اطمینان: آن‌ها به طور مداوم برای بهبود زیرساخت، ابزار و فرآیندهای خود برای افزایش قابلیت اطمینان پلتفرم و به حداقل رساندن احتمال و تأثیر زمان خرابی سرمایه‌گذاری می‌کنند.

امنیت(Security)

چگونه با داده‌های حساس کاربران (مانند رمز عبور، تاریخچه گوش دادن) برخورد می‌کنند؟

رمزگذاری داده‌ها:

در حالت سکون: داده‌های حساس مانند رمز عبور و اطلاعات پرداخت با استفاده از الگوریتم‌های قوی هم در حین انتقال و هم در حالت سکون روی سرورهای آنها رمزگذاری می‌شوند. این کار دسترسی افراد غیرمجاز به داده‌ها را، حتی اگر بتوانند اقدامات امنیتی را نقض کنند، به طور قابل توجهی سخت‌تر می‌کند.

در حال انتقال: هنگامی که داده‌ها بین دستگاه شما و سرورهای اسپوتیفای منتقل می‌شود، با استفاده از Transport Layer Security (TLS) یا جانشین آن، Secure Sockets Layer (SSL) رمزگذاری می‌شود. این امر از اطلاعات در برابر رهگیری در حین انتقال محافظت می‌کند.

امنیت رمز عبور:

اHashing و salting: رمزهای عبور با استفاده از یک تابع hashing یک طرفه با یک salt منحصر به فرد برای هر کاربر ذخیره می‌شوند. به این معنی که حتی اگر مهاجمان به پایگاه داده دسترسی پیدا کنند، به راحتی نمی‌توانند hash را معکوس کنند تا رمز عبور اصلی را به دست آورند.

احراز هویت چند عاملی (MFA): اسپوتیفای MFA را به عنوان یک لایه امنیتی اضافی ارائه می‌کند و از کاربران می‌خواهد هنگام ورود از دستگاه جدید یا انجام اقدامات حساس، علاوه بر رمز عبور، یک فاکتور تأیید دوم نیز ارائه دهند.

کاهش داده‌ها به حداقل:

اسپوتیفای تلاش می‌کند تا فقط داده‌های ضروری برای عملکرد و کارکرد مؤثر خدمات خود را جمع‌آوری کند. این کار میزان داده‌های حساس ذخیره‌شده را به حداقل می‌رساند و سطح بالقوه حمله برای مهاجمان را کاهش می‌دهد.

حذف منظم داده‌ها: آنها همچنین سیاست‌هایی برای حذف برخی از داده‌های کاربر پس از مدت زمان مشخصی دارند که این امر خطر نقض داده‌ها و دسترسی غیرمجاز را بیشتر کاهش می‌دهد.

کنترل و شفافیت کاربر:

کاربران به داشبوردی دسترسی دارند که می‌توانند از طریق آن داده‌های شخصی خود، از جمله تاریخچه گوش دادن، لیست‌های پخش و اطلاعات حساب را مشاهده و مدیریت کنند.

اسپوتیفای همچنین سیاست‌های حریم خصوصی مفصلی را ارائه می‌کند که توضیح می‌دهد چه داده‌هایی را جمع‌آوری می‌کند، چگونه از آنها استفاده می‌کند و با چه کسانی آنها را به اشتراک می‌گذارد. این شفافیت به کاربران کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه درباره حریم خصوصی داده‌های خود بگیرند.

رعایت مقررات:

اسپوتیفای از مقررات مختلف حریم خصوصی داده مانند مقررات عمومی حفاظت از داده (GDPR) و قانون حریم خصوصی مصرف کننده کالیفرنیا (CCPA) پیروی می‌کند. این امر تضمین می‌کند که آنها استانداردهای سختگیرانه‌ای را برای جمع‌آوری، ذخیره‌سازی و استفاده از داده‌ها دنبال می‌کنند.

ممیزی‌های امنیتی و به‌روزرسانی‌ها:

اسپوتیفای به طور منظم ممیزی‌های امنیتی و تست نفوذ را انجام می‌دهد تا آسیب‌پذیری‌های بالقوه در سیستم‌های خود را شناسایی و برطرف کند.

آنها همچنین به‌روزرسانی‌ها و وصله‌های امنیتی را برای نرم‌افزار خود منتشر می‌کنند تا آسیب‌پذیری‌های شناخته شده را برطرف کرده و وضعیت کلی امنیت را ارتقا دهند.

برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز و حملات چه اقداماتی را انجام می‌دهند؟

امنیت شبکه:

فایروال‌ها و سیستم‌های تشخیص/پیشگیری نفوذ (IDS/IPS): این ابزارها ترافیک ورودی و خروجی را فیلتر می‌کنند و فعالیت‌های مشکوک و حملات بالقوه را قبل از اینکه به سیستم‌های حیاتی برسند یا داده‌ها را سرقت کنند، مسدود می‌کنند.

کنترل دسترسی: کنترل‌های دسترسی دقیق محدود می‌کنند که چه کسی می‌تواند به سیستم‌ها و داده‌های حساس دسترسی داشته باشد و بدین ترتیب، مسیرهای حمله بالقوه را به حداقل می‌رساند.

مدیریت آسیب‌پذیری: اسپوتیفای به طور فعال سیستم‌های خود را برای آسیب‌پذیری‌ها اسکن می‌کند و به سرعت، وصله‌هایی را برای کاهش سوءاستفاده‌های احتمالی اعمال می‌کند.

امنیت برنامه:

روش‌های کدنویسی ایمن: توسعه‌دهندگان از دستورالعمل‌های کدنویسی ایمن برای کاهش آسیب‌پذیری‌ها در برنامه‌ها و API‌ها پیروی می‌کنند.

اعتبارسنجی و ضدعفونی ورودی: ورودی‌های کاربر به شدت اعتبارسنجی و ضدعفونی می‌شوند تا مهاجمان نتوانند کد یا دستورات مخرب را تزریق کنند.

امنیت API: آن‌ها برای API‌های خود از مکانیزم‌های احراز هویت و مجوز قوی استفاده می‌کنند تا از دسترسی غیرمجاز و نقض داده جلوگیری کنند.

اطلاعات تهدید و نظارت:

سیستم‌های مدیریت اطلاعات و رویدادهای امنیتی (SIEM): اسپوتیفای از سیستم‌های SIEM برای جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل گزارش‌های امنیتی از منابع مختلف استفاده می‌کند و فعالیت‌های مشکوک و تهدیدهای بالقوه را به صورت real-time شناسایی می‌کند.

فیدهای اطلاعات تهدید: آن‌ها از فیدهای اطلاعات تهدید برای به‌روز ماندن در مورد آخرین تهدیدات و آسیب‌پذیری‌های سایبری استفاده می‌کنند.

تیم‌های امنیتی: تیم‌های امنیتی اختصاصی به طور مداوم تهدیدهای بالقوه را رصد و تجزیه و تحلیل می‌کنند و به سرعت به حوادث پاسخ داده و استراتژی‌های کاهش را اجرا می‌کنند.

مدیریت هویت و دسترسی (IAM):

سیاست‌های رمز عبور قوی: کاربران تشویق می‌شوند از رمزهای عبور قوی استفاده کنند و در صورت ضعیف بودن یا نشت رمز عبور در نقض داده‌ها، به آن‌ها اطلاع داده می‌شود.

احراز هویت چند عاملی (MFA): همانطور که قبلا ذکر شد، MFA یک لایه امنیتی اضافی برای ورود و اقدامات حساس ارائه می‌دهد.

دسترسی حداقل امتیاز: به کاربران فقط حداقل امتیازات دسترسی لازم برای نقش‌هایشان اعطا می‌شود که تأثیر حساب‌های به خطر افتاده را به حداقل می‌رساند.

آگاهی و آموزش امنیت:

اسپوتیفای به طور منظم کارمندان خود را در زمینه بهترین شیوه‌های امنیت سایبری و نحوه شناسایی و گزارش فعالیت‌های مشکوک آموزش می‌دهد.

آن‌ها همچنین از طریق کمپین‌های آموزشی و منابع، آگاهی از امنیت را در بین کاربران ترویج می‌کنند.

پاسخ به حادثه:

اسپوتیفای یک برنامه پاسخ به حادثه با تعریف مشخص دارد که رویه‌های آن‌ها را برای پاسخ سریع و مؤثر به حوادث امنیتی ترسیم می‌کند.

این برنامه شامل مراحل مهار، بررسی، ریشه‌کنی و بازیابی است.

آن‌ها همچنین با سازمان‌های اجرای قانون و سایر سازمان‌ها برای بررسی و پیگرد حملات سایبری همکاری می‌کنند.

قابلیت اطمینان(Reliability)

چگونه رفتار ثابت و قابل پیش بینی سرویس پخش موسیقی خود را در دستگاه ها و پلتفرم های مختلف تضمین می کنند؟

شیوه‌های توسعه‌ی استاندارد اسپوتیفای:

چارچوب‌های توسعه چند پلتفرمی: اسپوتیفای از چارچوب‌هایی مانند React Native و Flutter برای ساخت یک پایگاه کدِ واحد که با پلتفرم‌های مختلف سازگار است، استفاده می‌کند. این کار ناهماهنگی‌ها را کاهش می‌دهد و نگهداری را ساده می‌کند.

کیفیت و تست کد: بررسی‌های دقیق کیفیت کد و آزمایش‌های جامع روی دستگاه‌ها و پلتفرم‌های مختلف، مشکلات احتمالی را قبل از انتشار شناسایی و اصلاح می‌کنند.

ثبات API: اسپوتیفای APIهای ثابتی را برای توسعه‌دهندگان حفظ می‌کند و بدین ترتیب، هنگام ادغام سرویس آن‌ها با برنامه‌ها و دستگاه‌های مختلف، رفتار قابل پیش‌بینی را تضمین می‌کند.

بهینه‌سازی‌های خاص پلتفرم:

توانایی‌های دستگاه: آنها عملکرد و استفاده از منابع برنامه را بر اساس قابلیت‌های خاص دستگاه‌های مختلف (پردازنده، حافظه، آداپتورهای شبکه) تنظیم می‌کنند.

ادغام‌های سیستم‌عامل: آنها بهینه‌سازی‌ها را برای سیستم‌عامل‌های مختلف مانند اندروید و iOS متناسب با ویژگی‌های آن‌ها تنظیم می‌کنند تا از یکپارچگی روان اطمینان حاصل شود.

شرایط شبکه: اسپوتیفای با توجه به پهنای باند و ثبات شبکه کاربر، نرخ بیت پخش و استراتژی‌های بافر را تنظیم می‌کند و بدین ترتیب کیفیت پخش ثابتی را حفظ می‌کند.

زیرساخت و تحویل:

شبکه تحویل محتوا (CDN): سرورهای جغرافیایی توزیع شده، محتوا را به کاربران نزدیک‌تر ارائه می‌دهند و بدین ترتیب تاخیر را کاهش می‌دهند و عملکرد منسجم و پاسخگو را تضمین می‌کنند.

تعادل بار و مقیاس‌پذیری خودکار: ترافیک به طور پویا بین سرورها توزیع می‌شود تا از اضافه بار جلوگیری شود و ثبات تحت تقاضای زیاد حفظ شود.

نظارت و حلقه‌های بازخورد: نظارت بر عملکرد لحظه‌ای و بازخورد کاربران، ناهماهنگی‌های احتمالی یا مشکلات عملکرد را در پلتفرم‌های مختلف شناسایی و برطرف می‌کند.

تجربه کاربری استاندارد:

اصول طراحی مشترک: اسپوتیفای ظاهری و احساسی یکسان را در دستگاه‌ها و پلتفرم‌های مختلف حفظ می‌کند و بدین ترتیب، پیمایش و تعامل کاربران با سرویس را قابل پیش‌بینی‌تر می‌کند.

همسان‌سازی ویژگی‌ها: در حالی که برخی از ویژگی‌های خاص پلتفرم وجود دارد، اما عملکردهای اصلی مانند کنترل پخش، جستجو و مدیریت کتابخانه در پلتفرم‌های مختلف به طور مشابه عمل می‌کنند.

کنترل نسخه و به‌روزرسانی‌ها: به‌روزرسانی‌های همزمان برنامه در پلتفرم‌های مختلف، رفتار یکسان را تضمین می‌کند و از ناهماهنگی‌های خاص نسخه جلوگیری می‌کند.

چالش‌ها و تلاش‌های مداوم:

قطعه‌قطعه بودن دستگاه‌ها: تنوع دستگاه‌ها و سیستم‌عامل‌ها همچنان می‌تواند به ناهماهنگی‌های جزئی منجر شود.

متغیر بودن شبکه: شرایط متغیر شبکه می‌تواند بر کیفیت پخش و پاسخگویی تأثیر بگذارد.

فناوری‌های در حال تکامل: همگام شدن با دستگاه‌های جدید، به‌روزرسانی‌های پلتفرم و فناوری‌های در حال تکامل، نیازمند سازگاری و بهینه‌سازی مداوم است.

قابلیت نگهداری(Maintainability)

معماری آنها برای تسهیل تغییرات کد، اشکال زدایی و تست چگونه طراحی شده است؟

معماری میکروسرویس‌های اسپوتیفای:

سرویس‌های ماژولار و مستقل: شکستن یک برنامه یکپارچه بزرگ به میکروسرویس‌های کوچک‌تر و خودمختار، توسعه، استقرار و مقیاس‌پذیری مستقل را امکان‌پذیر می‌کند. این ماژولار بودن، تغییرات کد و تست برای کارکردهای خاص را بدون تأثیر بر کل سیستم ساده می‌کند.

مالکیت و مرزهای مشخص: هر میکروسرویس دارای دامنه و مالکیت مشخصی است که مسئولیت‌پذیری را واضح کرده و پیچیدگی درک و اصلاح کد در کل سیستم را کاهش می‌دهد.

کانتینرسازی و ارکستراسیون:

کنترل‌کننده‌های داکر: میکروسرویس‌ها برای توسعه، تست و استقرار درون کانتینرها بسته‌بندی می‌شوند که محیطی استاندارد و قابل حمل را فراهم می‌کند. این امر رفتار یکنواخت در محیط‌های مختلف را امکان‌پذیر می‌کند و عیب‌یابی مشکلات را ساده می‌سازد.

ابزارهای ارکستراسیون کانتینر: پلتفرم‌هایی مانند Kubernetes به‌طور خودکار استقرار، مقیاس‌پذیری و مدیریت کانتینرها را انجام می‌دهند و فرآیند ایجاد تغییرات و اطمینان از استفاده کارآمد از منابع را ساده می‌کنند.

خودکارسازی و ادغام و تحویل مستمر (CI/CD):

تست خودکار: تست‌های خودکار گسترده در واحد، یکپارچه‌سازی و انتها به انتها در خط توسعه ادغام می‌شوند و بازخورد فوری در مورد تغییرات کد و جلوگیری از پسرفت ارائه می‌دهند.

ادغام مستمر: تغییرات کد به طور خودکار و مکرراً ادغام و تست می‌شوند و امکان تشخیص و حل سریع مشکلات را فراهم می‌کنند.

تحویل مستمر: نسخه‌های جدید به طور مکرر و قابل اعتماد مستقر می‌شوند که امکان تکرار سریع‌تر و ارائه ویژگی‌ها را فراهم می‌سازد.

درگاه API و مستندات:

درگاه API: یک نقطه ورود واحد برای دسترسی به API، برقراری ارتباط بین میکروسرویس‌ها و مشتری‌های خارجی را ساده می‌کند و فهم و تست تعاملات را آسان‌تر می‌سازد.

مستندات جامع API: مستندات API واضح و به‌روز، به توسعه‌دهندگان کمک می‌کند تا عملکرد، الگوهای استفاده و مشکلات احتمالی را درک کنند و همکاری و عیب‌یابی را تسهیل می‌کند.

قابلیت مشاهده و نظارت:

ردیابی توزیع‌شده: ابزار ردیابی، درخواست‌ها را در سراسر میکروسرویس‌ها ردیابی می‌کنند و در حین عیب‌یابی بینش عمیقی در مورد گلوگاه‌های عملکرد و خطاهای احتمالی ارائه می‌دهند.

گزارش‌گیری و معیارها: گزارش‌های دقیق و معیارها رفتار سیستم را ثبت می‌کنند و امکان تشخیص زودهنگام ناهنجاری‌ها و ریشه‌یابی مسائل را فراهم می‌سازند.

ابزارها و پشتیبانی توسعه‌دهندگان:

ابزارهای داخلی توسعه‌دهندگان: اسپوتیفای ابزارها و کتابخانه‌های داخلی را برای ساده‌سازی کارهای توسعه مشترک و ارتقای شیوه‌های کدگذاری یکنواخت ارائه می‌دهد.

اشتراک‌گذاری دانش و همکاری: فرهنگ مهندسی قوی با ابتکارات اشتراک دانش و پلتفرم‌های همکاری، یادگیری و حل مسئله در بین توسعه‌دهندگان را تقویت می‌کند.

قابلیت مقیاس‌پذیری(Scalability)

معماری آنها چگونه با تعداد رو به افزایش کاربران و استریم‌های همزمان برخورد می‌کند؟

مقیاس‌پذیری افقی:

معماری میکروسرویس‌ها: با تقسیم سیستم به میکروسرویس‌های مستقل، می‌توانند خدمات فردی را بر اساس بار خاص آن‌ها به راحتی مقیاس‌بندی کنند. بدین ترتیب با اضافه کردن نمونه‌های بیشتر از یک سرویس برای مدیریت تقاضای افزایش‌یافته، سایر سرویس‌ها تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.

کانتینرسازی و ارکستراسیون: کانتینرهای داکر، سرویس‌ها را با تمام وابستگی‌هایشان بسته‌بندی می‌کنند و امکان استقرار و مقیاس‌پذیری آن‌ها را در شبکه گسترده‌ای از سرورها با استفاده از ابزارهایی مانند Kubernetes تسهیل می‌کند.

شبکه تحویل محتوا (CDN): ذخیره‌سازی محتوای پرامکان و داده‌های خاص کاربر در سرورهای لبه با توزیع جغرافیایی، فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند به حداقل می‌رساند، حتی با حجم بالای کاربران، تأخیر را کاهش می‌دهد و پاسخگویی را بهبود می‌بخشد.

بهینه‌سازی زیرساخت:

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه‌دهندگان ابری مانند AWS به اسپوتیفای اجازه می‌دهد تا زیرساخت خود را بر اساس تقاضای لحظه‌ای به صورت پویا افزایش یا کاهش دهد و با اختصاص کارآمد منابع از تدارکات بیش از حد اجتناب کند.

تعادل بار: ترافیک به طور پویا در سرورها توزیع می‌شود تا از اضافه بار روی هر نمونه‌ای جلوگیری شود و استفاده کارآمد از منابع تضمین شود.

مقیاس‌پذیری خودکار: مکانیزم‌های خودکار بر اساس معیارهای لحظه‌ای، تعداد نمونه‌های در حال اجرا برای هر سرویس را به طور خودکار تنظیم می‌کنند و اطمینان می‌دهند که ظرفیت با نوسانات تقاضا به طور یکپارچه مقیاس شود.

مدیریت منابع:

سهمیه‌ها و محدودیت‌های منابع: برای استفاده از منابع (CPU، حافظه) برای هر سرویس محدودیت‌هایی تعیین می‌شود تا هیچ سرویسی نتواند منابع بیش از حد مصرف کند و به دیگران آسیب برساند.

اولویت‌بندی و محدود کردن: ممکن است در هنگام بارهای اوج، برای اختصاص منابع اولویت به سرویس‌های حیاتی داده شود، در حالی که می‌توان سایر وظایف غیرضروری را محدود یا به تعویق انداخت تا بار کلی سیستم مدیریت شود.

تحلیل پیش‌بینی‌کننده: الگوریتم‌های یادگیری ماشین داده‌های تاریخی را تجزیه و تحلیل می‌کنند و تقاضای آینده را پیش‌بینی می‌کنند و امکان تخصیص منابع پیش‌دستانه و مقیاس‌پذیری قبل از افزایش ترافیک را فراهم می‌سازند.

استراتژی‌های اضافی:

ذخیره سازی(Caching): همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، ذخیره‌سازی داده‌های پرامکان، بار روی سرویس‌های بک‌اند را به طور قابل توجهی کاهش می‌دهد و عملکرد را در حجم بالای کاربران بهبود می‌بخشد.

بهینه‌سازی پایگاه داده: استفاده از فناوری‌های کارآمد پایگاه داده و بهینه‌سازی کوئری‌ها، گلوگاه‌های پایگاه داده را به حداقل می‌رساند و سرعت دسترسی به داده را بهبود می‌بخشد.

کارایی کد: توسعه‌دهندگان اولویت نوشتن کد کارآمدی را می‌دهند که به طور بهینه از منابع استفاده می‌کند و سربار پردازش غیرضروری را به حداقل می‌رساند.

چالش‌ها و تلاش‌های مداوم:

موازنه بین هزینه و عملکرد: مقیاس‌پذیری زیرساخت با پیامدهای هزینه‌ای همراه است و یافتن تعادل مطلوب بین عملکرد و بهینه‌سازی هزینه، یک چالش مداوم است.

افزایش‌های پیش‌بینی‌نشده: پیش‌بینی افزایش‌های شدید تقاضا می‌تواند دشوار باشد و سیستم باید برای مدیریت اوج ترافیک غیرمنتظره سازگار باشد.

نظارت و بهینه‌سازی: نظارت مداوم بر معیارهای عملکرد و بهینه‌سازی تخصیص منابع برای اطمینان از مقیاس‌پذیری کارآمد و جلوگیری از کاهش عملکرد، ضروری است.

استراتژی‌های آن‌ها برای مقیاس‌پذیری افقی و عمودی چیست؟

مقیاس‌پذیری افقی:

معماری میکروسرویس‌ها: این پایه و اساس استراتژی مقیاس‌پذیری افقی آن‌ها را تشکیل می‌دهد. با شکستن یکپارچه به میکروسرویس‌های مستقل، اسپوتیفای می‌تواند خدمات فردی را بر اساس بار خاص آن‌ها مقیاس‌بندی کند. به عنوان مثال، اگر سرویس جستجو با افزایش درخواست‌ها مواجه شود، می‌توانند نمونه‌های بیشتری از آن سرویس را بدون تأثیر بر سایر عملکردها اضافه کنند.

کانتینرسازی و ارکستراسیون: کانتینرهای داکر، میکروسرویس‌ها را با تمام وابستگی‌هایشان بسته‌بندی می‌کنند و امکان استقرار و مقیاس‌پذیری بدون درز در شبکه گسترده‌ای از سرورها با استفاده از ابزارهایی مانند Kubernetes را فراهم می‌سازند. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با توجه به نیاز، نمونه‌های کانتینر را به صورت پویا اضافه یا حذف کنند و با تقاضای نوسانی کاربران سازگار شوند.

شبکه تحویل محتوا (CDN): ذخیره‌سازی محتوای پرامکان و داده‌های خاص کاربر در سرورهای لبه با توزیع جغرافیایی، جنبه دیگری از مقیاس‌پذیری افقی است. این کار فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند کاهش می‌دهد، حتی با حجم بالای کاربران، تأخیر را به حداقل می‌رساند و پاسخگویی را بهبود می‌بخشد.

مقیاس‌پذیری عمودی:

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه‌دهندگان ابری به اسپوتیفای اجازه می‌دهد تا در صورت نیاز، نمونه‌های سرورهای خود را به صورت عمودی مقیاس‌بندی کنند. با افزایش منابع (CPU، رم، حافظه) اختصاص یافته به سرورهای خاص، می‌توانند بارهای سنگین‌تر را در یک نمونه واحد مدیریت کنند. این رویکرد به طور معمول برای سرویس‌های حیاتی یا برای رسیدگی به افزایش‌های کوتاه‌مدت تقاضا استفاده می‌شود.

ارتقاء سخت‌افزار: گاهی اوقات، اسپوتیفای ممکن است نیاز داشته باشد برای مدیریت افزایش قابل توجه تقاضا، سخت‌افزار خود (پردازنده، حافظه) سرورها را ارتقا دهد. با این حال، این رویکرد به دلیل هزینه و مسائل لجستیکی کمتر رایج است.

استراتژی‌های ترکیبی:

رویکرد ترکیبی: اغلب، اسپوتیفای بسته به موقعیت خاص، از رویکرد ترکیبی ترکیبی از مقیاس‌پذیری افقی و عمودی استفاده می‌کند. برای رشد متوسط مداوم، مقیاس‌پذیری افقی به دلیل مقرون به صرفه بودن و انعطاف‌پذیری ترجیح داده می‌شود. با این حال، برای افزایش‌های ناگهانی یا سرویس‌های حیاتی، مقیاس‌پذیری عمودی می‌تواند افزایش سریعی در عملکرد ایجاد کند.

مقیاس‌پذیری پیش‌بینی‌کننده: الگوریتم‌های یادگیری ماشین داده‌های تاریخی را تجزیه و تحلیل می‌کنند و نوسانات تقاضای آینده را پیش‌بینی می‌کنند. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا زیرساخت خود (افقی یا عمودی) را قبل از افزایش ترافیک به طور پیش‌گیرانه مقیاس‌بندی کنند و عملکرد روان را تضمین کنند و از گلوگاه‌ها جلوگیری کنند.

چالش‌ها و ملاحظات:

بهینه‌سازی هزینه: هر دو مقیاس‌پذیری افقی و عمودی پیامدهای هزینه‌ای دارند. متعادل کردن نیازهای عملکرد با محدودیت‌های بودجه، یک چالش مداوم است.

مدیریت پیچیدگی: مدیریت و هماهنگی تعداد زیادی نمونه مقیاس‌پذیری شده افقی پیچیدگی بیشتری را به همراه دارد.

تخصیص منابع: تخصیص کارآمد منابع در نمونه‌های مقیاس‌پذیری شده افقی و عمودی برای عملکرد بهینه بسیار مهم است.

قابلیت توسعه(Extensibility)

افزودن ویژگی‌های جدید مانند توصیه‌های شخصی‌سازی شده یا پشتیبانی از پادکست‎ ها چقدر آسان است؟

معماری میکروسرویس‌ها:

ماژولار و مستقل: اگر ویژگی جدید با دامنه‌ی یک میکروسرویس موجود همخوانی داشته باشد، به دلیل مرزها و مالکیت روشن، ادغام می‌تواند سریع‌تر باشد. به عنوان مثال، افزودن الگوریتم‌های توصیه‌ی جدید ممکن است در سرویس توصیه‌ی موجود جای بگیرد.

ایجاد میکروسرویس جدید: اگر این ویژگی به قابلیت‌های کاملاً جدیدی نیاز دارد، ایجاد یک میکروسرویس اختصاصی می‌تواند جداسازی و توسعه‌ی مستقل را تضمین کند. با این حال، این پیچیدگی را اضافه می‌کند و نیازمند ادغام دقیق با سرویس‌های موجود است.

درگاه API و مستندات:

درگاه های API واضح و تعریف شده: APIهای مستندسازی شده‌ی خوب برای سرویس‌های موجود، ارتباط و تبادل داده با ویژگی جدید را تسهیل می‌کنند و یکپارچه‌سازی را ساده می‌کنند.

توسعه‌ی API جدید: اگر قابلیت‌های کاملاً جدیدی درگیر باشند، ایجاد و مستندسازی APIهای جدید، تلاش اولیه‌ی توسعه‌ای را اضافه می‌کند.

مدیریت و دسترسی به داده‌ها:

منابع داده موجود: استفاده از داده‌های کاربر موجود و ذخیره‌سازی محتوای موجود، اگر ویژگی جدید از این داده‌ها استفاده کند، می‌تواند توسعه را تسریع کند.

منابع داده جدید: ادغام منابع داده جدید برای ویژگی‌هایی مانند توصیه‌های شخصی‌سازی، ممکن است به زیرساخت و خطوط لوله داده‌ی اضافی نیاز داشته باشد.

استقرار و تست:

خط لوله CI/CD: خط لوله‌های ادغام مداوم و تحویل مداوم (CI/CD) استقرار و تست را خودکار می‌کنند و امکان گسترش سریع‌تر ویژگی‌های جدید را فراهم می‌سازند.

تست جامع: قبل از انتشار ویژگی‌های جدید، تست جامع در دستگاه‌های مختلف، پلتفرم‌ها و بخش‌های کاربری ضروری است و ممکن است زمان بیشتری به فرآیند اضافه کند.

به طور کلی، معماری اسپوتیفای افزودن ویژگی‌های جدید را با درجات مختلفی از سهولت تسهیل می‌کند که به ویژگی خاص و همخوانی آن با قابلیت‌های موجود بستگی دارد.

در اینجا خلاصه‌ای برای مثال‌هایی که ذکر کردید آورده شده است:

توصیه‌های شخصی‌سازی‌شده: اگر بر اساس داده‌های کاربر موجود و الگوریتم‌های توصیه‌ی موجود ساخته شود، ممکن است ادغام آن در چارچوب میکروسرویس موجود نسبتاً آسان باشد. با این حال، توسعه‌ی الگوریتم‌های توصیه‌ی کاملاً جدید، تلاش بیشتری را می‌طلبد.

پشتیبانی از پادکست: به احتمال زیاد این به یک میکروسرویس جدید برای مدیریت پادکست‌ها، دریافت داده‌ها و قابلیت‌های پخش نیاز دارد. ادغام آن با حساب‌های کاربری موجود، جستجو و ویژگی‌های کشف نیز برخی پیچیدگی‌ها را به همراه خواهد داشت.

منابع

https://engineering.atspotify.com/

https://engineering.atspotify.com/2023/06/analyzing-volatile-memory-on-a-google-kubernetes-engine-node/

https://engineering.atspotify.com/2023/08/encouragement-designs-and-instrumental-variables-for-a-b-testing/

https://engineering.atspotify.com/category/infrastructure/page/4/

https://engineering.atspotify.com/2015/10/designing-the-spotify-perimeter/

https://engineering.atspotify.com/2013/03/how-we-use-python-at-spotify/

https://research.atspotify.com/?s=SOFTWARE+

https://research.atspotify.com/publications/open-source-practices-for-music-signal-processing-research-recommendations-for-transparent-sustainable-and-reproducible-audio-research/

https://research.atspotify.com/publications/a-survey-on-multi-objective-recommender-systems/

https://github.com/spotify

نتفلیکس، غول دنیای استریم ویدیو، برای ارائه محتوای متنوع و باکیفیت به میلیون ها کاربر در سراسر جهان، به یک شاهکار مهندسی نرم افزار تکیه کرده است. معماری پیچیده و در عین حال انعطاف پذیر این پلتفرم، حاصل سال ها تجربه و نوآوری در حوزه فناوری است. بیایید با هم نگاهی به برخی از ویژگی های کلیدی این معماری، همانطور که از وبلاگ های مهندسی نتفلیکس استخراج شده اند، بیندازیم:

میکروسرویس ها: چابکی و مقیاس پذیری در قلب سیستم

مایه تعجب نیست که میکروسرویس ها سنگ بنای معماری نتفلیکس را تشکیل می دهند. به جای یک برنامه یکپارچه، این پلتفرم به مجموعه ای از سرویس های مستقل کوچک تر تقسیم شده است که هر کدام وظیفه خاصی را بر عهده دارند، مانند مدیریت حساب کاربری، توصیه فیلم، یا پخش ویدیو.

این رویکرد مزایای قابل توجهی به همراه دارد:

  • مقیاس پذیری: هر میکروسرویس را می توان به طور مستقل مقیاس بندی کرد تا نیازهای ترافیک در حال تغییر را برآورده کند. این امر به نتفلیکس اجازه می دهد تا با افزایش تعداد کاربران بدون مشکل همگام شود.
  • انعطاف پذیری: توسعه و استقرار ویژگی های جدید با این رویکرد ساده تر است، زیرا تیم ها می توانند روی یک میکروسرویس خاص بدون تحت تاثیر قرار دادن کل سیستم کار کنند.
  • قابلیت نگهداری: با کوچک بودن هر میکروسرویس، عیب یابی و رفع اشکال آسان تر می شود.

ابر: زیرساختی قابل اعتماد و در دسترس

نتفلیکس برای میزبانی میکروسرویس ها و داده های خود، به طور کامل به زیرساخت ابری آمازون وب سرویس (AWS) متکی است. این وابستگی مزایای متعددی دارد:

  • مقیاس پذیری: زیرساخت ابری به نتفلیکس اجازه می دهد تا به راحتی منابع محاسباتی و ذخیره سازی را افزایش یا کاهش دهد تا با تقاضای کاربران سازگار شود.
  • قابلیت اطمینان: خدمات AWS دارای پایداری بالایی هستند و از دسترس خارج شدن ناخواسته را به حداقل می رسانند.
  • انعطاف پذیری: مدل ابری به نتفلیکس آزادی انتخاب ابزار و فناوری های مختلف را می دهد.

نوآوری مداوم: پیشگام در فناوری های جدید

نتفلیکس به عنوان یک پیشرو در عرصه فناوری، همواره در حال آزمایش و پذیرش فناوری های جدید است. برخی از مثال ها عبارتند از:

  • گذرگاهAPI : به عنوان نقطه ورود واحد برای تمام درخواست های API عمل می کند و امنیت و مقیاس پذیری را افزایش می دهد.
  • اChaos Monkey: این ابزار به طور تصادفی میکروسرویس ها را غیرفعال می کند تا تیم های مهندسی بتوانند آمادگی خود را برای خرابی های واقعی آزمایش کنند.
  • اFalcor: یک فریم ورک اختصاصی برای توسعه API های GraphQL است که کارایی و انعطاف پذیری بالایی را ارائه می دهد.

فرهنگ مهندسی قوی: کلید موفقیت

یکی از عوامل اصلی موفقیت نتفلیکس، فرهنگ مهندسی قوی و متمرکز بر نوآوری است. این شرکت تیمی از مهندسان با استعداد و باانگیزه را در اختیار دارد که به حل مشکلات پیچیده و توسعه راه حل های خلاقانه علاقه مند هستند.

این فرهنگ بر اساس چندین اصل کلیدی بنا شده است:

  • مالکیت: هر مهندس مالکیت بخشی از سیستم را بر عهده دارد و مسئولیت عملکرد، قابلیت اطمینان و امنیت آن را بر عهده دارد.
  • آزمایش و شکست: تشویق به ریسک پذیری و یادگیری از اشتباهات، به نوآوری و بهبود مستمر منجر می شود.
  • شفافیت: اشتراک گذاری اطلاعات و دانش در کل سازمان، همکاری و حل سریع مشکلات را تسهیل می کند.
عملکرد(Performance)

چگونه نتفلیکس(Netflix) حتی در ساعات اوج تماشا، پخش ویدیوی با کیفیت بالا را با حداقل بافرکردن ارائه می دهد؟

شبکه تحویل محتوا (CDN):

سرورهای توزیع‌شده جغرافیایی: نتفلیکس از یک CDN عظیم با سرورهایی در نزدیکی کاربران در سراسر جهان استفاده می‌کند. این کار فاصله فیزیکی که داده‌ها باید طی کنند را به حداقل می‌رساند و تاخیر را کاهش می‌دهد و زمان بارگذاری را بهبود می‌بخشد.

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR): نتفلیکس به صورت لحظه‌ای وضعیت شبکه را تجزیه و تحلیل می‌کند و کیفیت (نرخ بیت) جریان ویدیو را بر اساس آن تنظیم می‌کند. این کار با اجتناب از وقفه‌های بافرینگ، حتی با اتصالات کندتر، پخش روان را تضمین می‌کند. نسخه‌های با نرخ بیت پایین‌تر از همان محتوا نیز در دسترس هستند که با فدا کردن مقداری از کیفیت ویدیو، عملکرد بهتری در پهنای باند محدود ارائه می‌دهند.

پیش‌نشان‌دهی و بافرینگ: نتفلیکس اقدامات کاربر را پیش‌بینی می‌کند و داده‌های فیلم‌ها یا نمایش‌های آینده را در پس‌زمینه پیش‌نشان می‌دهد. این کار یک بافر ایجاد می‌کند که حتی در صورت نوسانات لحظه‌ای شرایط شبکه، پخش بدون وقفه را تضمین می‌کند.

کدینگ و فشرده‌سازی کارآمد:

کدک‌های HEVC و VP9: نتفلیکس از کدک‌های ویدیویی پیشرفته مانند HEVC و VP9 استفاده می‌کند که در عین حفظ کیفیت تصویر عالی، به نسبت‌های فشرده‌سازی بالایی دست می‌یابند. این میزان داده مورد نیاز برای ارسال ویدیو را کاهش می‌دهد و نیاز به پهنای باند و پتانسیل بافرینگ را به حداقل می‌رساند.

قالب‌های کانتینر کارآمد: آن‌ها از قالب‌های کانتینر کارآمدی مانند MP4 استفاده می‌کنند که سربار را به حداقل می‌رساند و پخش روان را تضمین می‌کند.

بهینه‌سازی زیرساخت:

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه‌دهندگان ابری مانند Amazon Web Services به نتفلیکس امکان می‌دهد زیرساخت خود را بر اساس تقاضای لحظه‌ای به صورت پویا افزایش یا کاهش دهد. این از تأمین بیش از حد منابع جلوگیری می‌کند و تخصیص منابع را بهینه می‌کند.

تعادل بار و مقیاس‌گذاری خودکار: ترافیک به طور پویا در سرورها توزیع می‌شود تا از اضافه بار روی هر نمونه‌ای جلوگیری شود و استفاده کارآمد از منابع تضمین شود.

ذخیره‌سازی محتوا: محتوای پرمصرف در سرورهای لبه نزدیک‌تر به کاربران ذخیره‌سازی می‌شود که بار روی سرورهای اصلی را کاهش می‌دهد و حتی بیشتر تاخیر را به حداقل می‌رساند.

بهینه‌سازی شبکه:

Open Connect: نتفلیکس با ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی (ISP) همکاری می‌کند تا اتصالات اختصاصی را برای اولویت دادن به ترافیک نتفلیکس برقرار کند. این کار از تراکم در مسیرهای عمومی اینترنت می‌کاهد و سرعت تحویل را بهبود می‌بخشد.

کنترل ازدحام TCP BBR: آن‌ها از TCP BBR، یک الگوریتم کارآمدتر کنترل ازدحام، برای بهینه‌سازی انتقال داده در مسافت‌های طولانی و بهبود عملکرد استریم استفاده می‌کنند.

یادگیری ماشین و تجزیه و تحلیل:

تحلیل پیش‌بینی‌کننده: نتفلیکس از الگوریتم‌های یادگیری ماشین برای پیش‌بینی تقاضای آینده و مقیاس‌گذاری پیش‌دستانه زیرساخت خود قبل از ساعات اوج استفاده می‌کند و به حداقل رساندن گلوگاه‌های احتمالی و مشکلات بافرینگ کمک می‌کند.

نظارت و تشخیص شبکه: نظارت لحظه‌ای شبکه و تجزیه و تحلیل عملکرد به شناسایی و رفع مشکلات احتمالی قبل از تأثیرگذاری بر کاربران کمک می‌کند و یک تجربه استریم روان را تضمین می‌کند.

آموزش و ابزارهای کاربری نتفلیکس:

تست سرعت: نتفلیکس ابزاری برای تست سرعت ارائه می‌کند تا به کاربران کمک کند سرعت اینترنت خود را درک کنند و تنظیمات کیفیت ویدیو را بر اساس آن تغییر دهند.

دانلود برای تماشای آفلاین: کاربران می‌توانند محتوا را برای تماشای آفلاین دانلود کنند، و به طور کامل به پخش لحظه‌ای و نگرانی‌های بافرینگ پایان دهند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

محدودیت‌های شبکه: حتی با بهترین تلاش‌های خود، نتفلیکس در نهایت به ظرفیت و عملکرد زیرساخت گسترده‌تر اینترنت وابسته است.

افزایش‌های پیش‌بینی‌نشده: پیش‌بینی افزایش‌های شدید تقاضا می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و سیستم باید برای مدیریت اوج‌های ترافیک غیرمنتظره قابل انعطاف باشد.

بهینه‌سازی هزینه: برقراری تعادل بین نیاز به عملکرد بالا و راه‌حل‌های زیرساخت مقرون‌به‌صرفه، یک چالش مداوم است.

شبکه تحویل محتوا (CDN) آنها چه نقشی در عملکرد دارد؟

کاهش تأخیر و بهبود زمان بارگذاری:

سرورهای توزیع‌شده جغرافیایی: CDN نتفلیکس سرورهایی دارد که به صورت استراتژیک در سراسر جهان قرار گرفته‌اند و آن‌ها را بدون توجه به مکان کاربران به آن‌ها نزدیک‌تر می‌کند. این امر به طور قابل توجهی فاصله فیزیکی که داده‌ها باید طی کنند را کاهش می‌دهد و تأخیر را به حداقل می‌رساند و در نتیجه منجر به زمان بارگذاری سریع‌تر برای ویدیوها و محتوای مرتبط می‌شود.

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR) و بافرینگ:

ذخیره‌سازی سرورهای لبه: محتوای پرمصرف، از جمله نسخه‌های مختلف نرخ بیت جریان‌های ویدیویی، در سرورهای لبه نزدیک‌تر به کاربران ذخیره می‌شود. این امکان دسترسی فوری به محتوا را بدون نیاز به دریافت آن از سرورهای اصلی می‌دهد و در نتیجه تأخیر را بیشتر کاهش می‌دهد و وقفه‌های بافرینگ را به حداقل می‌رساند.

کاهش تراکم شبکه:

همکاری‌های Open Connect: نتفلیکس از طریق Open Connect با ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی (ISP) همکاری می‌کند و اتصالات اختصاصی را ایجاد می‌کند که اولویت را به ترافیک نتفلیکس می‌دهند. این امر از مسیرهای شلوغ اینترنت عمومی عبور می‌کند و مسیر مستقیم‌تر و کم‌بارتری برای انتقال داده ارائه می‌کند که منجر به پخش روان‌تر و بافرینگ کمتر می‌شود.

مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری:

تعادل بار پویا: CDN به طور هوشمندانه ترافیک را در شبکه بزرگ سرورهای خود توزیع می‌کند و اطمینان می‌یابد که هیچ سروری بیش از حد بارگذاری نشود و گلوگاه‌ها به حداقل برسند. این به نتفلیکس امکان می‌دهد جلسات پخش همزمان عظیم را بدون افت عملکرد مدیریت کند.

مقیاس‌گذاری خودکار بر اساس تقاضا: نتفلیکس از ابزارهایی برای مقیاس‌گذاری خودکار زیرساخت CDN خود بر اساس تقاضای لحظه‌ای استفاده می‌کند. این امر ظرفیت کافی را در ساعات اوج تضمین می‌کند و از تأمین بیش از حد منابع در دوره‌های خلوت‌تر جلوگیری می‌کند و هزینه و عملکرد را بهینه می‌کند.

مزایای دیگر:

کاهش بار سرور: با ارائه محتوا مستقیماً از سرورهای لبه، CDN به طور قابل توجهی بار سرورهای اصلی نتفلیکس را کاهش می‌دهد و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بر پردازش محتوا و مدیریت تحویل تمرکز کنند.

قابلیت اطمینان بهبود یافته: ماهیت توزیع شده CDN افزونگی و تحمل خطا را فراهم می‌کند. اگر یک سرور با مشکلی مواجه شود، سایر سرورها می‌توانند ترافیک را مدیریت کنند و حتی در صورت قطع برق موضعی، توقف کار را به حداقل رسانده و پخش بدون وقفه را تضمین کنند.

به طور کلی، CDN نقش مهمی در توانایی نتفلیکس برای ارائه تجربیات پخش با کیفیت بالا با:

به حداقل رساندن تأخیر و زمان بارگذاری

فعال کردن استفاده کارآمد از منابع شبکه

ارائه مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری

کاهش بار سرور و بهبود قابلیت اطمینان

دسترس‌پذیری(Availability)

چگونه اطمینان می‌دهند که پلتفرم آنها برای کاربران در سراسر جهان دائماً در دسترس است؟

زیرساخت و افزونگی:

مراکز داده با توزیع جهانی: نتفلیکس شبکه وسیعی از مراکز داده را در سراسر جهان راه‌اندازی کرده است که به صورت استراتژیک قرار گرفته‌اند و تأثیر قطعی یا اختلالات منطقه‌ای را به حداقل می‌رسانند.

استراتژی چند ابری: استفاده از چندین ارائه دهنده ابر مانند AWS، Google Cloud Platform و Microsoft Azure، افزونگی را افزایش می‌دهد و وابستگی به هر فروشنده را کاهش می‌دهد. این امر حتی در صورت وجود مشکل با یک ارائه دهنده، تداوم سرویس را تضمین می‌کند.

تکرار محتوا: محتوا در سراسر مراکز داده مختلف تکرار می‌شود تا حتی در صورت بروز مشکل در یک مکان، در دسترس بودن را تضمین کند. این تضمین می‌کند که کاربران می‌توانند از سرورهای نزدیک به خود به نمایش‌ها و فیلم‌های مورد علاقه خود دسترسی داشته باشند و تأخیر و اختلالات احتمالی را به حداقل برسانند.

مقاومت و همیاری شبکه:

Open Connect: همکاری با ارائه دهندگان خدمات اینترنتی (ISP) از طریق Open Connect، اتصالات اختصاصی با پهنای باند بالا ایجاد می‌کند که اولویت را به ترافیک نتفلیکس می‌دهند. این امر از مسیرهای شلوغ اینترنت عمومی عبور می‌کند و مسیر مستقیم‌تر و قابل اعتمادتری برای انتقال داده ارائه می‌دهد.

ستون فقرات متعدد اینترنت: نتفلیکس از ستون فقرات‌های مختلف اینترنت استفاده می‌کند تا از وابستگی به یک مسیر واحد اجتناب کند. این اقدام تأثیر قطعی یا تراکم در هر مسیر خاصی را کاهش می‌دهد و تضمین می‌کند که حتی در صورت بروز مشکل در یک مسیر، کاربران همچنان می‌توانند متصل شوند.

نظارت و پاسخ به حادثه:

نظارت لحظه‌ای: نتفلیکس به طور مداوم زیرساخت و عملکرد پلتفرم خود را برای هرگونه ناهنجاری یا مشکل احتمالی نظارت می‌کند. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا قبل از تشدید شدن مشکلات و تأثیرگذاری بر کاربران، آن‌ها را شناسایی و حل کنند.

مکانیسم‌های بازیابی خودکار: بسیاری از سیستم‌ها به مکانیسم‌های بازیابی خودکار مجهز هستند که می‌توانند بدون نیاز به دخالت دستی از مشکلات جزئی بهبود یابند و زمان خرابی را به حداقل برسانند.

تیم‌های پاسخ به حادثه: تیم‌های اختصاصی به صورت 24 ساعته و 7 روز در هفته آماده هستند تا به سرعت و کارآمد به قطعی‌های بزرگ یا حوادث پاسخ دهند و خدمات را در اسرع وقت بازیابی کنند.

شبکه تحویل محتوا (CDN):

سرورهای لبه توزیع‌شده جغرافیایی: CDN نتفلیکس محتوای پرمصرف، از جمله نرخ بیت‌های مختلف ویدیو، را نزدیک‌تر به کاربران در سراسر جهان ذخیره می‌کند. این امر فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند را به حداقل می‌رساند، تأخیر را کاهش می‌دهد و حتی در صورت بروز مشکل در سرور اصلی، بارگذاری سریع‌تر را امکان‌پذیر می‌کند.

تعادل بار و مقیاس‌گذاری خودکار: CDN به طور هوشمندانه ترافیک را در شبکه گسترده خود توزیع می‌کند و اطمینان می‌دهد که هیچ سروری بیش از حد بارگذاری نشود و گلوگاه‌ها به حداقل برسند. این به نتفلیکس امکان می‌دهد جلسات پخش همزمان عظیم را بدون تأثیر بر دسترسی مدیریت کند.

شفافیت و ارتباط:

صفحه وضعیت: نتفلیکس یک صفحه وضعیت عمومی را حفظ می‌کند که در آن هرگونه تعمیر و نگهداری برنامه‌ریزی شده، قطعی یا مشکلات در حال انجام را به طور شفاف بیان می‌کند. این باعث می‌شود کاربران مطلع شوند و ناراحتی را در طول دوره‌های از کار افتادن به حداقل می‌رساند.

ارتباط از طریق رسانه‌های اجتماعی: آنها همچنین از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای برقراری ارتباط مستقیم با کاربران در مورد هر گونه وقفه یا به‌روزرسانی خدمات استفاده می‌کنند و با این کار شفافیت بیشتری ایجاد کرده و اعتماد ایجاد می‌کنند.

چه اقدامات احتیاطی برای دسترس‌پذیری انجام داده اند؟

افزودگی مراکز داده و زیرساخت:

مراکز داده متعدد با توزیع جغرافیایی: نتفلیکس شبکه وسیعی از مراکز داده را که به صورت استراتژیک در سراسر جهان قرار گرفته‌اند، اغلب بیش از سه مرکز در هر منطقه، راه‌اندازی کرده است. این امر تأثیر قطعی‌های منطقه‌ای یا اختلالات را به حداقل می‌رساند، زیرا کاربران همچنان می‌توانند از مراکز داده نزدیک و بدون تأثیر به محتوا دسترسی داشته باشند.

استراتژی چند ابری: آن‌ها از چندین ارائه دهنده ابر مانند AWS، Google Cloud Platform و Microsoft Azure استفاده می‌کنند. این کار ریسک را کاهش می‌دهد و حتی در صورت وجود مشکل با یک ارائه دهنده، تداوم سرویس را تضمین می‌کند. به عنوان مثال، اگر منطقه ابری خاصی دچار قطعی شود، نتفلیکس می‌تواند ترافیک را به منطقه ارائه دهنده دیگری هدایت کند و اختلال در سرویس را به حداقل برساند.

تکرار محتوا: داده‌ها و محتوای مهم مانند فیلم‌ها و نمایش‌ها در سراسر مراکز داده و ارائه دهندگان ابر مختلف تکرار می‌شوند. این امر حتی در صورت بروز مشکل در یک مکان، دسترسی مداوم را تضمین می‌کند. کاربران همچنان می‌توانند از سرورهای نزدیک به خود به محتوای مورد علاقه خود دسترسی داشته باشند و تأخیر و اختلالات احتمالی را به حداقل برسانند.

سخت افزار افزونگی: در داخل مراکز داده، اجزای حیاتی مانند سرورها، دستگاه‌های ذخیره‌سازی و تجهیزات شبکه اغلب آینه‌سازی می‌شوند یا در خوشه‌هایی با مکانیزم‌های جایگزینی مستقر می‌شوند. این امر حتی در صورت خرابی اجزای فردی، به عملکرد مداوم اطمینان می‌دهد.

افزودگی شبکه و همیاری:

همکاری‌های Open Connect: همکاری با ارائه دهندگان خدمات اینترنتی (ISP) از طریق Open Connect، اتصالات اختصاصی با پهنای باند بالا ایجاد می‌کند که اولویت را به ترافیک نتفلیکس می‌دهند. این امر از مسیرهای شلوغ اینترنت عمومی عبور می‌کند و مسیر قابل اعتمادتری برای انتقال داده ارائه می‌دهد. اگر مشکلی در اینترنت عمومی پیش بیاید، اتصالات Open Connect همچنان می‌توانند محتوا را تحویل دهند.

ستون فقرات متعدد اینترنت: نتفلیکس از ستون فقرات‌های مختلف اینترنت استفاده می‌کند تا از وابستگی به یک مسیر واحد اجتناب کند. این اقدام تأثیر قطعی یا تراکم در هر مسیر خاصی را کاهش می‌دهد. اگر یک مسیر دچار مشکل شود، کاربران همچنان می‌توانند از طریق مسیرهای جایگزین متصل شوند.

توافق‌نامه‌های همیاری افزونگی: نتفلیکس با چندین نقطه تبادل اینترنت (IXP) و ارائه دهندگان شبکه، توافق نامه‌های همیاری برقرار می‌کند. این کار مسیرهای متعددی برای جریان داده ایجاد می‌کند و از وابستگی به هر اتصال مجزا جلوگیری می‌کند و حتی در صورت قطع شدن اتصالات خاص، دسترسی مداوم را تضمین می‌کند.

افزودگی نرم‌افزار و برنامه:

معماری میکروسرویس‌ها: تقسیم پلتفرم به میکروسرویس‌های مستقل به جداسازی و مقیاس‌گذاری مستقل آن‌ها اجازه می‌دهد. اگر یک سرویس با مشکلی مواجه شود، سایر سرویس‌ها می‌توانند به عملکرد خود ادامه دهند و اختلال کلی پلتفرم را به حداقل برسانند.

قراردادهای نرم‌افزاری افزونگی: خدمات حیاتی اغلب در سرورهای متعدد یا نمونه‌های ابری مستقر می‌شوند تا از نقاط واحد خرابی اجتناب شود. اگر یک نمونه خراب شود، نمونه دیگر می‌تواند بدون تأثیر قابل توجهی جایگزین آن شود.

پایگاه‌های داده افزونگی: سیستم‌های پایگاه داده اغلب از تکرار و مکانیزم‌های جایگزینی برای اطمینان از دسترسی به داده‌ها استفاده می‌کنند. اگر پایگاه داده اصلی با مشکلی مواجه شود، نسخه تکراری می‌تواند بدون تأثیر بر روی از دست دادن داده و زمان کار افتادگی جایگزین آن شود.

آزمایش و بازیابی:

تمرین‌های منظم بازیابی فاجعه: نتفلیکس به طور منظم تمرین‌های بازیابی فاجعه را برای شبیه‌سازی قطعی‌ها و آزمایش برنامه‌های پاسخ خود انجام می‌دهد. این کار تضمین می‌کند که تیم‌های آن‌ها برای رسیدگی کارآمد به حوادث دنیای واقعی و به حداقل رساندن زمان کار افتادگی آماده هستند.

امنیت(Security)

چگونه از داده‌های کاربران و محتوای دارای حق چاپ در برابر دسترسی غیرمجاز و دزدی دریایی(Digital piracy) محافظت می‌کنند؟

  • دزدی دریایی دیجیتال به کپی یا توزیع غیرقانونی مطالب دارای حق چاپ از طریق اینترنت اشاره دارد.

امنیت داده‌های کاربران نتفلیکس:

رمزنگاری: داده‌های کاربران، از جمله رمزعبور، اطلاعات پرداختی و تاریخچه تماشا، در حالت سکون و حین انتقال با استفاده از الگوریتم‌های رمزنگاری قدرتمند رمزگذاری می‌شوند. این کار حتی در صورت رهگیری انتقال داده‌ها، دسترسی یا رمزگشایی آن‌ها را برای طرف‌های غیرمجاز دشوار می‌کند.

کنترل دسترسی: کنترل‌های دقیق دسترسی محدود می‌کنند که چه کسی می‌تواند به داده‌های کاربری درون نتفلیکس دسترسی داشته باشد و رویه‌های احراز هویت قوی برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز وجود دارد.

ممیزی‌های امنیتی و تست نفوذ منظم: نتفلیکس به طور منظم ممیزی‌های امنیتی و تست نفوذ انجام می‌دهد تا آسیب‌پذیری‌های بالقوه در سیستم‌های خود را شناسایی و برطرف کند.

فناوری‌های حفظ حریم خصوصی: آن‌ها از تکنیک‌های ناشناس‌سازی و حریم خصوصی تفاضلی برای محافظت از حریم خصوصی کاربران در حالی که همچنان به آن‌ها امکان تجزیه و تحلیل داده‌ها برای بهبود سرویس را می‌دهند، استفاده می‌کنند.

شفافیت و انطباق: نتفلیکس به مقررات مربوط به حریم خصوصی داده مانند GDPR و CCPA پایبند است و به کاربران اطلاعات شفافی در مورد جمع‌آوری داده‌ها و شیوه‌های استفاده از آن‌ها ارائه می‌دهد.

حفاظت از محتوا:

مدیریت حقوق دیجیتال (DRM): نتفلیکس از فناوری‌های DRM برای رمزگذاری محتوا و کنترل دسترسی بر اساس اشتراک‌ها و دستگاه‌های معتبر استفاده می‌کند. این کار از پخش یا توزیع محتوا توسط کاربران غیرمجاز جلوگیری می‌کند.

چند DRM و واترمارکینگ قانونی: آن‌ها از چندین سیستم DRM و واترمارکینگ قانونی استفاده می‌کنند تا دور زدن اقدامات حفاظت از محتوا توسط دزدان دریایی را دشوارتر کنند. واترمارکینگ به آن‌ها اجازه می‌دهد منبع محتوای توزیع‌شده غیرقانونی را ردیابی و شناسایی کنند.

امنیت شبکه تحویل محتوا (CDN): CDN آن‌ها از اقدامات امنیتی مختلف مانند کنترل دسترسی و سیستم‌های تشخیص نفوذ برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به سرورهای محتوا استفاده می‌کند.

مشارکت‌های ضد دزدی دریایی: نتفلیکس با سایر ارائه دهندگان محتوا، سازمان‌های اجرای قانون و سازمان‌های ضد دزدی دریایی همکاری می‌کند تا عملیات دزدی دریایی را شناسایی و مختل کند.

حذف محتوا: آن‌ها با مالکان وب‌سایت‌ها و ارائه دهندگان خدمات اینترنتی همکاری می‌کنند تا محتوای توزیع شده غیرقانونی را به سرعت از اینترنت حذف کنند.

آموزش و آگاهی: نتفلیکس کاربران را از خطرات دزدی دریایی آگاه می‌کند و آن‌ها را تشویق می‌کند تا از طریق کانال‌های قانونی به محتوا دسترسی داشته باشند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

تهدیدهای در حال تکامل: دزدان دریایی دائماً تکنیک‌های جدیدی را برای دور زدن اقدامات حفاظت از محتوا توسعه می‌دهند، بنابراین نتفلیکس باید هوشیار باشد و اقدامات امنیتی خود را به طور مرتب به‌روزرسانی کند.

تعادل بین امنیت و تجربه کاربری: اجرای امنیت قوی گاهی می‌تواند بر راحتی کاربر تأثیر بگذارد، بنابراین نتفلیکس تلاش می‌کند بین حفاظت قوی و یک تجربه کاربری روان تعادل برقرار کند.

دسترسی جهانی: اجرای موثر حفاظت از حق تکثیر و مبارزه با دزدی دریایی نیازمند همکاری در سراسر کشورهای مختلف و حوزه‌های قضایی است که می‌تواند پیچیده باشد.

قابلیت اطمینان(Reliability)

چگونه کیفیت پخش ویدیو را در دستگاه‌های مختلف و سرعت‌های مختلف اینترنت تضمین می‌کنند؟

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR):

این فناوری هسته‌ای شرایط شبکه را به صورت لحظه‌ای تجزیه و تحلیل می‌کند و کیفیت ویدیو (نرخ بیت) جریان را بر اساس آن تنظیم می‌کند. اگر سرعت اینترنت کند باشد، نتفلیکس نسخه‌ای با نرخ بیت پایین‌تر با رزولوشن یا جزئیات کاهش‌یافته ارائه می‌دهد و از بافر شدن و اطمینان از پخش روان جلوگیری می‌کند. با بهبود سرعت اینترنت، می‌توان نرخ بیت را برای کیفیت بهتر افزایش داد.

شبکه تحویل محتوا (CDN):

شبکه تحویل محتوای توزیع‌شده جغرافیایی نتفلیکس نسخه‌های مختلفی از محتوا را در سرورهای لبه نزدیک‌تر به کاربران ذخیره می‌کند. این امر فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند را به حداقل می‌رساند، تأخیر را کاهش می‌دهد و زمان بارگذاری را بدون توجه به مکان کاربر یا سرعت اینترنت بهبود می‌بخشد.

کدک‌های ویدیویی کارآمد:

آن‌ها از کدک‌های ویدیویی پیشرفته مانند HEVC و VP9 استفاده می‌کنند که با حفظ کیفیت تصویر عالی، به نسبت‌های فشرده‌سازی بالایی دست می‌یابند. این امر مقدار داده مورد نیاز برای ارسال ویدیو را کاهش می‌دهد و نیاز به پهنای باند و احتمال بافر را به حداقل می‌رساند.

بهینه‌سازی دستگاه:

نتفلیکس برنامه خود را برای دستگاه‌ها و پلتفرم‌های مختلف توسعه و بهینه‌سازی می‌کند و حتی در دستگاه‌هایی با توان پردازش یا حافظه محدود، استفاده کارآمد از منابع و پخش روان را تضمین می‌کند.

اقدامات دیگر:

پیش‌بافرینگ: نتفلیکس اقدامات کاربران را پیش‌بینی می‌کند و داده‌های فیلم‌ها یا نمایش‌های آینده را در پس‌زمینه از پیش دریافت می‌کند و بدین ترتیب برای نوسانات کوتاه‌مدت سرعت اینترنت، بافر ایجاد می‌کند.

کنترل ازدحام TCP BBR: آن‌ها از TCP BBR، یک الگوریتم کنترل ازدحام کارآمدتر، برای بهبود انتقال داده در مسافت‌های طولانی و بهینه‌سازی عملکرد پخش، به ویژه در اتصالات کندتر استفاده می‌کنند.

آموزش کاربر و تنظیمات: نتفلیکس ابزارهایی مانند تست سرعت و تنظیمات کیفیت را ارائه می‌دهد تا به کاربران کمک کند تا اتصال اینترنتی خود را درک کرده و کیفیت ویدیو را با توجه به ترجیحات و محدودیت‌های شبکه خود تنظیم کنند.

چالش‌ها و محدودیت‌ها:

محدودیت‌های شدید پهنای باند: در حالی که ABR می‌تواند با طیف وسیعی از سرعت‌ها سازگار شود، اتصالات بسیار کند ممکن است همچنان بافرینگ یا کیفیت کاهش یافته را تجربه کنند.

قابلیت‌های دستگاه: دستگاه‌های قدیمی‌تر یا دستگاه‌هایی با توان پردازش محدود ممکن است در پخش روان جریان‌های با کیفیت بالاتر مشکل داشته باشند.

مشکلات غیرمنتظره شبکه: حتی با وجود این اقدامات، ازدحام یا قطعی‌های ناگهانی شبکه همچنان می‌توانند بر کیفیت پخش تأثیر بگذارند.

قابلیت نگهداری(Maintainability)

مدیریت معماری میکروسرویس‌های پیچیده آنها برای توسعه و نگهداری چقدر آسان است؟

مزایا:

چابکی و مقیاس‌پذیری: میکروسرویس‌ها امکان توسعه و مستقر کردن مستقل عملکردهای فردی را فراهم می‌کنند که منجر به چرخه‌های تکرار سریع‌تر، افزودن ویژگی‌های آسان‌تر و مقیاس‌پذیری روان‌تر خدمات خاص بر اساس تقاضا می‌شود.

مدولار بودن و قابلیت نگهداری: شکستن برنامه یکپارچه به سرویس‌های کوچک‌تر و تعریف‌شده به خوبی، درک، اصلاح و تست کد را آسان‌تر می‌کند و در نتیجه قابلیت نگهداری کلی را بهبود می‌بخشد.

جداسازی خطا: مشکلات در یک میکروسرویس کمتر به سایر قسمت‌های سیستم منتقل می‌شوند و عیب‌یابی و به حداقل رساندن زمان خرابی را ساده‌تر می‌کنند.

تنوع فناوری: تیم‌های مختلف می‌توانند بهترین فناوری‌ها را برای هر میکروسرویس انتخاب کنند که نوآوری و انعطاف‌پذیری را ارتقا می‌دهد.

چالش‌ها:

افزایش پیچیدگی: مدیریت تعداد زیادی سرویس به هم پیوسته نیازمند زیرساخت قوی، ابزارهای هماهنگ‌سازی و سیستم‌های نظارت بر روی آن‌ها است که باعث افزایش پیچیدگی توسعه و عملیات می‌شود.

ردیابی توزیع‌شده و اشکال‌زدایی: شناسایی و حل مشکلات در چندین سرویس می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و نیازمند ابزارها و تخصص خاصی است.

ارتباط بین سرویس‌ها: اطمینان از ارتباط کارآمد و قابل اعتماد بین میکروسرویس‌ها بسیار مهم است و بار توسعه و تست را افزایش می‌دهد.

هماهنگی و همکاری تیمی: ارتباط و همکاری مؤثر بین چندین تیم توسعه که روی سرویس‌های مختلف کار می‌کنند برای توسعه و نگهداری موفق ضروری است.

نظارت و دیده‌بانی: نظارت بر سلامت و عملکرد هر میکروسرویس و تعامل آن‌ها پیچیده‌تر می‌شود و نیازمند ابزارهای نظارت قوی و داشبوردهای مدیریتی است.

رویکرد نتفلیکس:

سرمایه‌گذاری روی ابزار و زیرساخت: آن‌ها به‌شدت روی توسعه و استفاده از ابزارهای داخلی برای کشف سرویس، استقرار، نظارت و ثبت گزارش‌گیری سرمایه‌گذاری می‌کنند که وظایف توسعه و عملیات را ساده‌تر می‌سازد.

روش‌های توسعه استاندارد: اعمال استانداردهای کدگذاری واضح، روش‌های مستندسازی و چارچوب‌های تست در همه تیم‌ها، ثبات را تضمین می‌کند و پیچیدگی را کاهش می‌دهد.

فرهنگ اتوماسیون: اتوماسیون کردن وظایف مانند استقرار، تست و مدیریت زیرساخت، تلاش‌های دستی را به حداقل می‌رساند و خطای انسانی را کاهش می‌دهد.

تیم‌های اختصاصی مهندسی قابلیت اطمینان سایت (SRE): نتفلیکس از تیم‌های تخصصی SRE استفاده می‌کند که مسئول نگهداری و بهینه‌سازی زیرساخت پلتفرم و میکروسرویس‌ها هستند و عملیات کارآمد را تضمین می‌کنند.

تمرکز بر دیده‌بانی و ثبت گزارش‌گیری: ابزارهای گسترده ثبت گزارش‌گیری و ردیابی، بینش عمیقی در مورد رفتار سیستم ارائه می‌دهند و امکان شناسایی و حل آسان مشکلات را فراهم می‌کنند.

قابلیت مقیاس‌پذیری(Scalability)

معماری آنها چگونه با تقاضای رو به افزایش محتوای جدید و بینندگان همزمان سازگار می شود؟

مقیاس‌پذیری:

معماری میکروسرویس‌ها: این رویکرد ماژولار به سرویس‌های فردی اجازه می‌دهد تا بر اساس تقاضا به‌طور مستقل مقیاس‌بندی شوند. به عنوان مثال، اگر سرویس پیشنهاد با افزایش درخواست‌ها مواجه شود، می‌تواند بدون تأثیر بر سایر عملکردها مقیاس‌بندی شود.

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه دهندگان ابری مانند AWS به نتفلیکس اجازه می‌دهد تا زیرساخت خود را بر اساس تقاضای لحظه‌ای به صورت پویا بالا یا پایین ببرد، از تخصیص بیش از حد منابع جلوگیری کند و تخصیص منابع را بهینه کند.

مقیاس‌بندی افقی: نتفلیکس از ابزارهایی مانند Kubernetes برای افزودن آسان نمونه‌های بیشتر از یک سرویس در حال اجرا بر روی چندین سرور استفاده می‌کند و بار را توزیع کرده و ترافیک ورودی را افزایش می‌دهد.

شبکه تحویل محتوا (CDN): ذخیره محتوای پرمصرف و داده‌های خاص کاربر در سرورهای لبه توزیع شده جغرافیایی، فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند را به حداقل می‌رساند و حتی با تقاضای بالا، تأخیر را کاهش می‌دهد و عملکرد را بهبود می‌بخشد.

انعطاف‌پذیری:

گیت‌وی API: این نقطه ورود مرکزی، برقراری ارتباط بین میکروسرویس‌ها و مشتریان خارجی را ساده می‌کند و ادغام محتوای جدید و ویژگی‌ها را بدون اصلاح کل سیستم آسان‌تر می‌کند.

کانتینرسازی: کانتینرهای Docker، میکروسرویس‌ها را با تمام وابستگی‌های آن‌ها بسته‌بندی می‌کنند و به آن‌ها امکان می‌دهند به راحتی در محیط‌های مختلف مستقر و مقیاس شوند و افزودن محتوای جدید و عملکردها را تسهیل می‌کنند.

فناوری‌های متن باز: نتفلیکس از ابزارها و فناوری‌های متن باز استفاده می‌کند و در آن‌ها مشارکت می‌کند که به آن‌ها این امکان را می‌دهد از یک جامعه گسترده‌تر بهره‌مند شوند و با نیازهای در حال تحول سازگار شوند.

کارایی:

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR): این فناوری کیفیت جریان‌های ویدیویی را بر اساس شرایط شبکه تنظیم می‌کند و حتی در اتصالات کندتر پخش روان را تضمین می‌کند و نیاز به پهنای باند را به حداقل می‌رساند.

فشرده‌سازی محتوا: استفاده از کدک‌های ویدیویی کارآمد مانند HEVC و VP9 میزان داده مورد نیاز برای تحویل محتوا را کاهش می‌دهد و مصرف پهنای باند و بار سرور را به حداقل می‌رساند.

یادگیری ماشین: نتفلیکس از الگوریتم‌های یادگیری ماشین برای پیش‌بینی تقاضای آتی و مقیاس‌بندی پیش‌دستانه زیرساخت خود قبل از دوره‌های اوج مصرف استفاده می‌کند و تخصیص منابع را بهینه می‌کند و از گلوگاه‌ها جلوگیری می‌کند.

اتوماسیون: خودکارسازی وظایفی مانند رمزگذاری محتوا، استقرار و مقیاس‌بندی، تلاش‌های دستی را کاهش می‌دهد و عملکرد کارآمد را تضمین می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد بدون منابع اضافی قابل توجهی با تقاضای افزایش یافته مقابله کنند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

تعادل بین هزینه و عملکرد: مقیاس‌بندی زیرساخت با پیامدهای هزینه‌ای همراه است و یافتن تعادل بهینه بین عملکرد و مقرون به صرفه بودن یک چالش مداوم است.

افزایش‌های غیرمنتظره تقاضا: پیش‌بینی افزایش‌های شدید تقاضا می‌تواند دشوار باشد و سیستم باید برای رسیدگی به اوج‌های ترافیک غیرمنتظره قابل انطباق باشد.

حفظ چابکی با پیچیدگی: با رشد پلتفرم، مدیریت پیچیدگی معماری میکروسرویس‌ها در عین حفظ سرعت توسعه و انعطاف‌پذیری نیازمند تلاش مستمر است.

قابلیت توسعه(Extensibility)

افزودن ویژگی‌های جدید مانند توصیه‌های شخصی‌سازی شده یا محتوای تعاملی چقدر آسان است؟

معماری میکروسرویس‌ها:

تطابق سرویس موجود: اگر ویژگی جدید با دامنه یک میکروسرویس موجود همسو باشد، به دلیل مرزها و مالکیت‌های مشخص، یکپارچه‌سازی می‌تواند سریع‌تر انجام شود. به عنوان مثال، افزودن الگوریتم‌های توصیه جدید ممکن است در سرویس توصیه موجود قرار گیرد.

ایجاد میکروسرویس جدید: اگر ویژگی به عملکردهای کاملاً جدیدی نیاز دارد، ایجاد یک میکروسرویس اختصاصی می‌تواند جداسازی و توسعه مستقل را تضمین کند. با این حال، این پیچیدگی را افزایش می‌دهد و نیازمند یکپارچه‌سازی دقیق با خدمات موجود است.

درگاه های API و مستندات:

درگاه هایAPI واضح و تعریف‌شده: APIهای مستندسازی شده برای خدمات موجود، ارتباط و تبادل داده با ویژگی جدید را تسهیل می‌کنند و یکپارچه‌سازی را ساده می‌کنند.

توسعه API جدید: اگر قابلیت‌های کاملاً جدیدی درگیر باشند، ایجاد و مستندسازی APIهای جدید ضروری می‌شود و تلاش اولیه توسعه را به همراه خواهد داشت.

مدیریت و دسترسی به داده‌ها:

منابع داده‌ای موجود: استفاده از داده‌های کاربر موجود و ذخیره‌گاه‌های محتوا می‌تواند توسعه را تسریع کند، در صورتی که ویژگی جدید از این داده‌ها استفاده کند. به عنوان مثال، توصیه‌های شخصی‌سازی شده به شدت به سابقه تماشای کاربر و ترجیحات او متکی است.

منابع داده جدید: یکپارچه‌سازی منابع داده جدید برای ویژگی‌هایی مانند محتوای تعاملی ممکن است نیازمند زیرساخت و خطوط لوله داده اضافی باشد.

استقرار و تست:

خط لوله CI/CD: خط لوله‌های ادغام مداوم و تحویل مداوم (CI/CD) استقرار و تست را خودکار می‌کنند و امکان ارائه سریع‌تر ویژگی‌های جدید را فراهم می‌کنند.

آزمایش کامل: آزمایش جامع در دستگاه‌ها، پلتفرم‌ها و بخش‌های کاربری مختلف قبل از انتشار ویژگی‌های جدید، ضروری است و می‌تواند زمان را به این فرآیند اضافه کند.

به طور کلی، معماری نتفلیکس افزودن ویژگی‌های جدید را با درجات مختلف آسانی امکان‌پذیر می‌کند، بسته به ویژگی خاص و همسو بودن آن با قابلیت‌های موجود.

منابع

https://netflixtechblog.com/

https://netflixtechblog.com/streaming-sql-in-data-mesh-0d83f5a00d08

https://netflixtechblog.com/tagged/architecture

https://netflixtechblog.com/rapid-event-notification-system-at-netflix-6deb1d2b57d1

https://netflixtechblog.com/how-netflix-scales-its-api-with-graphql-federation-part-1-ae3557c187e2

https://netflixtechblog.com/scaling-time-series-data-storage-part-i-ec2b6d44ba39

https://netflixtechblog.com/netflix-billing-migration-to-aws-part-iii-7d94ab9d1f59

https://netflixtechblog.com/nts-real-time-streaming-for-test-automation-7cb000e933a1

https://netflixtechblog.com/neflix-platform-engineering-were-just-getting-started-267f65c4d1a7

https://github.com/Netflix

وقتی صحبت از استریم زنده‌ی بازی‌های ویدیویی می‌شود، توییچ نامی شناخته شده است. میلیون‌ها گیمر و تماشاگر روزانه از خدمات این پلتفرم استفاده می‌کنند که اجرای روان استریم‌ها و تجربه‌ای تعاملی برای کاربران را تضمین می‌کند. اما زیربنای این موفقیت، معماری نرم‌افزاری پیچیده و جالبی قرار دارد. بیایید با هم نگاهی به برخی از نکات کلیدی این معماری از طریق بلاگ‌های مهندسی توییچ بیندازیم:

مهاجرت از یکپارچه به میکروسرویس‌ها: چابکی و مقیاس‌پذیری

در ابتدای کار، توییچ با یک معماری یکپارچه شروع کرد که به مرور زمان محدودیت‌هایی در مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری ایجاد کرد. برای رفع این چالش‌ها، آن‌ها به سمت معماری میکروسرویس‌ها حرکت کردند. این بدان معناست که به جای یک برنامه بزرگ، توییچ اکنون از مجموعه‌ای از سرویس‌های مستقل کوچکتر تشکیل شده است که هر کدام وظیفه‌ی خاصی را بر عهده دارند، مانند مدیریت حساب‌های کاربری، پردازش ویدیو، و چت.

این رویکرد مزایای متعددی را به همراه دارد:

  • مقیاس‌پذیری: هر میکروسرویس را می‌توان به صورت جداگانه مقیاس‌بندی کرد تا نیازهای ترافیک رو به افزایش را برآورده کند.
  • انعطاف‌پذیری: توسعه و به‌روزرسانی سرویس‌های کوچک‌تر بسیار ساده‌تر از کل برنامه است.
  • قابلیت نگهداری: با کوچک بودن هر سرویس، عیب‌یابی و رفع اشکال آسان‌تر می‌شود.

در آغوش کشیدن لبه‌ی فناوری: فناوری‌های کلیدی

توییچ از طیف وسیعی از فناوری‌های نوآورانه برای پشتیبانی از معماری میکروسرویس‌ها و رفع نیازهای خاص خود استفاده می‌کند. برخی از موارد برجسته عبارتند از:

  • زبان‌های برنامه‌نویسی: Go زبان اصلی بسیاری از میکروسرویس‌ها است، در حالی که برای بخش‌هایی مانند سیستم چت از Elixir نیز استفاده می‌شود.
  • پایگاه داده‌ها: Cassandra برای ذخیره‌سازی داده‌های متفاوتی مانند اطلاعات کاربر، داده‌های پخش و تنظیمات کانال استفاده می‌شود.
  • ارتباطات: برای برقراری ارتباط بین سرویس‌ها، توییچ از پروتکل‌های اختصاصی مانند ZeroMQ و Protobuf استفاده می‌کند.
  • کانتینرسازی: برای بسته‌بندی و استقرار میکروسرویس‌ها، از فناوری‌های مانند Docker و Kubernetes استفاده می‌شود.

Intelligest: سیستم پردازش و پخش ویدیوی قدرتمند

یکی از اجزای کلیدی معماری توییچ، سیستم پردازش و پخش ویدیوی آن‌ها به نام Intelligest است. این سیستم مسئول دریافت استریم‌های زنده از گیمرها، انجام پردازش‌های لازم برای بهینه‌سازی آن‌ها و توزیع به مناطق جغرافیایی مختلف برای دستیابی به بهترین کیفیت تماشا است. Intelligest از فناوری‌های متعددی مانند ترنسکودینگ تطبیقی (adaptive transcoding) و شبکه تحویل محتوا (CDN) برای دستیابی به این مهم استفاده می‌کند.

فرهنگ نوآوری و تمرکز بر کاربر

تیم مهندسی توییچ همواره به دنبال بهبود تجربه کاربران خود بوده و از فناوری‌های جدید استقبال می‌کند. آن‌ها اهمیت بالایی به همکاری، بازخورد کاربران و آزمایش‌های مداوم برای تضمین عملکرد بهینه پلتفرم می‌دهند. این رویکرد به آن‌ها کمک کرده تا در صدر صنعت استریم بازی‌های ویدیویی باقی بمانند و به طور مداوم ویژگی‌های جدید و نوآورانه‌ای را به کاربران خود ارائه دهند.

عملکرد(Performance)

توییچ(Twitch) چگونه تحویل استریم‌های زنده را در زمان واقعی(real time) با حداقل تأخیر و اختلال به حداقل می‌رساند؟

پروتکل پیام‌رسانی زمان واقعی (RTMP):

استریمرها از RTMP، یک پروتکل کم تأخیر که برای استریم زنده ویدیو طراحی شده است، برای ارسال داده‌های ویدیویی و صوتی خود به سرورهای توییچ استفاده می‌کنند. این پروتکل سرعت را بر تصحیح خطا در اولویت قرار می‌دهد و تاخیر را به حداقل می‌رساند.

شبکه دریافت جهانی (Global Ingest Network):

توییچ دارای یک شبکه توزیع جغرافیایی از سرورهای دریافت است که در سراسر جهان گسترده شده است. این امر تضمین می‌کند که استریمرها به نزدیک‌ترین سرور متصل شوند و باعث می‌شود مسافت فیزیکی که داده‌ها باید طی کنند به حداقل برسد و در نتیجه تأخیر کاهش یابد.

ترنسکدینگ (Transcoding):

پس از دریافت، استریم ویدیوی خام به چندین نسخه با رزولوشن‌ها و نرخ بیت‌های مختلف تبدیل می‌شود. این امر متناسب با سرعت‌های مختلف اینترنت و قابلیت‌های دستگاه‌های بینندگان است و پخش روان حتی با اتصالات محدود به پهنای باند را امکان‌پذیر می‌کند.

شبکه تحویل محتوا (CDN):

توییچ از یک CDN گسترده با سرورهای لبه در مکان‌های نزدیک‌تر به بینندگان در سراسر جهان استفاده می‌کند. این سرورها استریم‌های ترنسکد شده را ذخیره می‌کنند و پس از ترنسکدینگ، فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند به حداقل می‌رسانند و در نتیجه تأخیر را بیشتر کاهش می‌دهند.

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR):

مشابه نتفلیکس، توییچ از ABR برای تنظیم کیفیت استریم ویدیو بر اساس شرایط شبکه در زمان واقعی استفاده می‌کند. این امر با ارائه نسخه‌های با نرخ بیت پایین‌تر در هنگام تراکم، از بافر شدن جلوگیری کرده و پخش روان را تضمین می‌کند.

فناوری WebRTC:

برای تجربیات تعاملی با تأخیر کم مانند پرسش و پاسخ زنده، توییچ از WebRTC استفاده می‌کند، یک فناوری همتا به همتا که بینندگان را مستقیماً به استریمر متصل می‌کند و با دور زدن برخی سرورها، تأخیر را به حداقل می‌رساند.

نظارت و بهینه‌سازی:

توییچ به طور مداوم زیرساخت و عملکرد شبکه خود را نظارت می‌کند و به طور پیشگیرانه مشکلات احتمالی را شناسایی و برطرف می‌کند. آن‌ها همچنین پروتکل‌ها و پیکربندی‌های خود را برای کارایی و تأخیر کم بهینه می‌کنند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

دسترسی جهانی: حفظ تأخیر کم در بین مخاطبان جهانی با زیرساخت‌های متنوع اینترنت همچنان یک چالش باقی مانده است.

افزایش‌های غیرمنتظره: رویدادهای با تعداد بازدید بالا یا مشکلات شبکه غیرمنتظره همچنان می‌توانند باعث اختلالات موقت شوند.

تعادل بین کیفیت و تأخیر: بهینه‌سازی برای هر دو کیفیت بالا و تأخیر کم نیازمند سازش‌های مداوم و پیشرفت‌های فنی است.

دسترس‌پذیری(Availability)

چگونه در طول رویداد بازی ها با ترافیک بالا مانند مسابقات بزرگ ورزش‌های الکترونیکی، زمان کارکرد پلتفرم را حفظ می‌کنند؟

مقیاس‌گذاری زیرساخت:

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه دهندگان ابری مانند Amazon Web Services به آنها اجازه می‌دهد تا زیرساخت خود را بر اساس تقاضای لحظه‌ای به صورت پویا بالا یا پایین ببرند. این تضمین می‌کند که منابع کافی برای مدیریت افزایش تعداد بینندگان در رویدادهای بزرگ در دسترس است.

مقیاس‌گذاری افقی: توییچ از تکنیک‌هایی مانند کانتینرسازی و Kubernetes برای افزودن آسان نمونه‌های بیشتر از خدمات حیاتی در ساعات اوج استفاده می‌کند و بار را توزیع کرده و از گلوگاه‌ها جلوگیری می‌کند.

آماده‌سازی اولیه: براساس داده‌های تاریخی و پیش‌بینی‌ها، آنها ممکن است منابع اضافی را قبل از رویدادهای پر بازدید پیش‌بینی‌شده، آماده کنند تا زمان پاسخگویی را در طول افزایش ترافیک به حداقل برسانند.

شبکه تحویل محتوا (CDN):

سرورهای لبه توزیع شده جغرافیایی: CDN گسترده توییچ، محتوای پرمصرف، از جمله استریم‌های زنده را در سرورهای لبه نزدیک‌تر به بینندگان در سراسر جهان ذخیره می‌کند. این کار فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند را کاهش می‌دهد و حتی در ترافیک اوج، تأخیر را به حداقل رسانده و عملکرد را بهبود می‌بخشد.

ابطال پویای حافظه نهان: در طول رویدادهای بزرگ، CDN به صورت هوشمند محتویای ذخیره‌شده را باطل می‌کند و آخرین استریم‌ها را در زمان واقعی به دست می‌آورد و اطمینان می‌دهد که بینندگان جدیدترین محتوا را با حداقل اختلال مشاهده کنند.

مدیریت ترافیک و توزیع بار:

شکل‌دهی و اولویت‌بندی ترافیک: توییچ در ساعات اوج به ترافیک استریم زنده نسبت به سایر اشکال انتقال داده اولویت می‌دهد و یک تجربه مشاهده روان را برای کاربران تضمین می‌کند.

توزیع بار در کل مناطق: ترافیک به طور هوشمندانه در مناطق مختلف درون CDN توزیع می‌شود تا از بارگذاری بیش از حد در یک مکان خاص جلوگیری شود.

تکنیک‌های کاهش حمله: آنها از تکنیک‌های مختلفی برای کاهش حملات Distributed Denial-of-Service (DDoS) و سایر تلاش‌های مخربانه برای مختل کردن سرویس در رویدادهای پر بازدید استفاده می‌کنند.

نظارت و هشدار:

نظارت بر عملکرد در زمان واقعی: توییچ به طور مداوم زیرساخت و عملکرد شبکه خود را برای هر گونه ناهنجاری یا مشکل احتمالی زیر نظر دارد.

هشدار و پاسخ پیش‌دستانه: آنها سیستم‌های خودکاری را برای ایجاد هشدار و آغاز رویه‌های کاهش در صورت تشخیص هر گونه مشکلی در اختیار دارند که زمان خرابی و تأثیر بر بینندگان را به حداقل می‌رساند.

تخصص انسانی: تیم‌های اختصاصی در طول رویدادهای بزرگ آماده هستند تا عملکرد را زیر نظر بگیرند و به هرگونه مشکل غیرمنتظره‌ای به سرعت و به طور مؤثر پاسخ دهند.

همکاری و مشارکت:

همکاری با ناشران بازی و سازمان دهندگان ورزش‌های الکترونیکی: توییچ با ناشران بازی و سازمان دهندگان ورزش‌های الکترونیکی همکاری نزدیکی دارد تا تعداد بینندگان را پیش‌بینی کنند و زیرساخت خود را بر اساس آن آماده کنند.

مشارکت با شبکه‌های تحویل محتوا: آنها با چندین ارائه دهنده CDN همکاری می‌کنند تا از افزونگی اطمینان حاصل کنند و خطر تک نقطه شکست را در رویدادهای پر بازدید به حداقل برسانند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

پیش‌بینی افزایش‌های غیرمنتظره: پیش‌بینی دقیق مقیاس رویدادهای بزرگ می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و پلتفرم باید برای رسیدگی به موقعیت‌هایی که از انتظارات فراتر می‌رود، تطبیق‌پذیر باشد.

بهینه‌سازی هزینه: متعادل کردن نیاز به زیرساخت مقیاس‌پذیر با مقرون به صرفه بودن، به ویژه در دوره‌‌های کم‌بازدیدتر، همچنان یک چالش مداوم است.

امنیت(Security)

چگونه از حملات مخرب جلوگیری می کنند و امنیت کاربران و استریمرها را تضمین می کنند؟

زیرساخت امنیتی:

کاهش حملات DDoS: توییچ از راهکارهای قدرتمند کاهش حملات DDoS برای دفع و جذب حملات گسترده به زیرساخت خود استفاده می‌کند که از اختلال در سرویس و اطمینان از دسترسی به پلتفرم جلوگیری می‌کند.

امنیت شبکه: آن‌ها از فایروال‌ها، سیستم‌های تشخیص/جلوگیری نفوذ (IDS/IPS) و سایر اقدامات امنیتی برای محافظت از شبکه خود در برابر دسترسی غیرمجاز و فعالیت‌های مخرب استفاده می‌کنند.

رمزنگاری داده‌ها: داده‌های حساس کاربران مانند رمز عبور و اطلاعات پرداخت، هم در حالت سکون و هم در حال انتقال رمزگذاری می‌شوند و حتی در صورت دسترسی مهاجمین به داده‌ها، خطر نقض اطلاعات را به حداقل می‌رسانند.

اعتدال محتوا و امنیت کاربر:

دستورالعمل‌های جامعه و شرایط خدمات: توییچ دستورالعمل‌های جامعه‌ای روشن و جامع دارد که رفتار و محتوای قابل قبول را مشخص می‌کند. تخلفات می‌تواند منجر به اخطار، تعلیق و حتی ممنوعیت دائمی شود.

اعتدال خودکار: آن‌ها از ابزارهای مبتنی بر یادگیری ماشین برای شناسایی و پرچم‌گذاری خودکار محتوای بالقوه مضر مانند گفتار نفرت‌انگیز، آزار و اذیت یا تهدید خشونت استفاده می‌کنند.

تیم‌های اعتدال انسانی: گروه بزرگی از ناظران محتوای پرچم‌گذاری شده را بررسی می‌کنند و اقدامات مناسب را انجام می‌دهند، که ممکن است شامل حذف محتوا، صدور هشدار یا ممنوعیت کاربران باشد.

سیستم گزارش‌دهی: کاربران می‌توانند به راحتی موارد نقض و فعالیت‌های مشکوک را مستقیماً به توییچ برای بررسی و اقدام گزارش دهند.

تأیید دو مرحله‌ای (2FA): تشویق کاربران به فعال کردن 2FA، لایه امنیتی اضافی به حساب‌های آن‌ها اضافه می‌کند و آن‌ها را در برابر دسترسی غیرمجاز مقاوم‌تر می‌کند.

مشارکت و همکاری:

همکاری با اجرای قانون: توییچ با سازمان‌های اجرای قانون برای تحقیق و رسیدگی به تهدیدهای جدی، از جمله فعالیت‌های غیرقانونی مانند محتوای سوء استفاده جنسی از کودکان، همکاری نزدیکی دارد.

مشارکت‌های صنعتی: آن‌ها با سایر پلتفرم‌های آنلاین و سازمان‌های امنیتی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و بهترین شیوه‌ها برای مبارزه با تهدیدهای آنلاین و ارتقای امنیت کاربران همکاری می‌کنند.

شفافیت و ارتباطات: توییچ به طور مرتب گزارش‌های شفافیتی منتشر می‌کند که تلاش‌های آن‌ها را برای مبارزه با سوء استفاده و تضمین امنیت کاربران تشریح می‌کند و جامعه را مطلع نگه می‌دارد.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

تهدیدهای در حال تحول: بازیگران مخرب به طور مداوم تکنیک‌های جدیدی را توسعه می‌دهند که توییچ را ملزم می‌کند تا دائماً اقدامات امنیتی خود را تطبیق و بهبود بخشد.

ایجاد تعادل بین امنیت و آزادی: ایجاد تعادل بین محافظت از کاربران در برابر آسیب و حفظ آزادی بیان می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

دسترسی جهانی: اجرای دستورالعمل‌های جامعه و رسیدگی به مسائل امنیتی به طور مداوم در فرهنگ‌های مختلف و حوزه‌های قضایی، پیچیدگی‌هایی را به همراه دارد.

قابلیت اطمینان(Reliability)

چگونه تجربه‌های پخش زنده روان و ثابت را برای هر دو بیننده و پخش‌کننده تضمین می‌کنند؟

برای بینندگان:

زیرساخت با تأخیر کم:

شبکه دریافت جهانی: استریمرها به نزدیک‌ترین سرور متصل می‌شوند که باعث کمینه شدن فاصلهٔ پیمایش داده‌ها می‌شود.

شبکه تحویل محتوا (CDN): سرورهای لبه، استریم‌ها را نزدیک‌تر به بینندگان ذخیره‌سازی می‌کنند که فاصلهٔ پیمایش را بیش‌تر کاهش می‌دهد.

پخش با نرخ بیت تطبیقی (ABR): کیفیت ویدیو را بر اساس سرعت اینترنت بیننده تنظیم می‌کند و از بافر شدن جلوگیری می‌کند.

پروتکل‌های استریم زمان واقعی:

RTMP: پروتکل با تأخیر کم که به طور خاص برای ویدیوی زنده طراحی شده است و سرعت را بر تصحیح خطا در اولویت قرار می‌دهد.

WebRTC: تجربیات کم‌تأخیر و تعاملی مانند پرسش و پاسخ زنده را با اتصال مستقیم بینندگان به استریمرها امکان‌پذیر می‌کند.

اعتدال محتوا:

دستورالعمل‌های جامعه و تیم‌های اعتدال: به محتوای مخرب یا آزاردهنده رسیدگی می‌کنند که محیطی لذت‌بخش‌تر برای تماشا ایجاد می‌کند.

سیستم گزارش‌دهی: به بینندگان اجازه می‌دهد تا مشکلات را برای بررسی و رسیدگی توسط ناظران پرچم‌گذاری کنند.

برای پخش‌کننده‌ها:

نرم‌افزار کدگذاری قابل اعتماد:

استودیوی توییچ و ابزارهای تأییدشده شخص ثالث: کدگذاری پایدار و گزینه‌های پیکربندی برای استریم روان ارائه می‌دهند.

توصیه‌ها و دستورالعمل‌های نرخ بیت:

راهنمایی در مورد نرخ بیت بهینه بر اساس اتصال اینترنت و تعداد بینندگان مورد انتظار ارائه می‌دهند.

شاخص‌های سلامت شبکه:

ابزارهایی در داخل پلتفرم به استریمرها کمک می‌کند تا ثبات اتصال و مشکلات احتمالی را نظارت کنند.

پشتیبانی جامعه:

مستندات گسترده، انجمن‌ها و آموزش‌های ارائه شده توسط توییچ و جامعه بزرگ‌تر استریمینگ.

عوامل اضافی:

تجهیزات کاربر و سرعت اینترنت: هم تجهیزات و هم اتصال اینترنت بینندگان و پخش‌کننده‌ها به طور قابل توجهی بر تجربهٔ آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

مشکلات غیرمنتظره: قطعی شبکه، خرابی سخت‌افزار یا رویدادهای غیرمنتظره گاهی اوقات می‌توانند باعث اختلال شوند.

درگیری جامعه: همکاری بینندگان و پخش‌کننده‌ها برای گزارش مشکلات و رعایت دستورالعمل‌ها به تجربه‌ای کلی روان‌تر کمک می‌کند.

بهبود مستمر:

توییچ به‌طور فعال در بهبود زیرساخت، ابزار و فرآیندهای خود سرمایه‌گذاری می‌کند تا تأخیر، اختلالات و تجربیات منفی را بیش‌تر به حداقل برساند. آن‌ها بازخورد کاربران را جمع‌آوری می‌کنند و استراتژی‌های خود را بر اساس فناوری و نیازهای در حال تحول تطبیق می‌دهند.

قابلیت نگهداری(Maintainability)

معماری آنها برای مدیریت به‌روزرسانی‌های مداوم و ویژگی‌های جدید برای دنیای بازی در حال تحول چقدر انعطاف‌پذیر است؟

نقاط قوت:

معماری میکروسرویس‌ها: توییچ از معماری میکروسرویس‌ها استفاده می‌کند که در آن، قابلیت‌های مختلف به سرویس‌های مستقل و کم وابستگی تقسیم می‌شوند. این امر توسعه سریع‌تر، به‌روزرسانی‌های آسان‌تر و یکپارچه‌سازی روان‌تر ویژگی‌های جدید را بدون تأثیر بر کل پلتفرم امکان‌پذیر می‌کند.

زیرساخت مبتنی بر ابر: استفاده از ارائه دهندگان ابری مانند AWS انعطاف‌پذیری و مقیاس‌پذیری را ارائه می‌دهد. توییچ می‌تواند با توجه به نیازهای متغیر یا ویژگی‌های جدید، به سرعت منابع جدیدی راه‌اندازی کند یا منابع موجود را تنظیم کند.

فناوری‌های منبع باز: استفاده از ابزارها و چارچوب‌های منبع باز، به آن‌ها امکان می‌دهد تا از جامعه گسترده‌تری از توسعه‌دهندگان بهره‌مند شوند و به سرعت با فناوری‌های جدید سازگار شوند.

آزمایش و تست A/B: توییچ با استفاده از تست‌های A/B به طور فعال ویژگی‌های جدید را آزمایش می‌کند و با توجه به بازخورد کاربران، آن‌ها را تکرار می‌کند. این امر تضمین می‌کند که ویژگی‌ها با نیازهای کاربران و چشم‌انداز در حال تحول مطابقت داشته باشند.

زمینه‌های پیشرفت:

مدیریت پیچیدگی: با رشد پلتفرم و اضافه شدن ویژگی‌های جدید، مدیریت پیچیدگی معماری میکروسرویس‌ها برای جلوگیری از چالش‌های نگهداری و کندی، بسیار مهم می‌شود.

یکپارچه‌سازی سیستم‌های قدیمی: ادغام قسمت‌های قدیمی‌تر پلتفرم با میکروسرویس‌های جدید، گاهی اوقات می‌تواند منجر به تنگنا یا کاهش چابکی شود.

مدیریت داده‌ها: مدیریت و استفاده کارآمد از حجم عظیم داده‌های تولید شده توسط استریم‌های زنده و تعاملات کاربران، برای شخصی‌سازی، توصیه‌ها و نوآوری‌های آینده ضروری است.

به طور کلی، معماری توییچ تعادل خوبی بین انعطاف‌پذیری و پایداری نشان می‌دهد. آن‌ها به طور مداوم برای بهبود معایب مربوط به پیچیدگی و مدیریت داده‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. در اینجا چند نمونه خاص از توانایی آن‌ها در انطباق آورده شده است:

معرفی ویژگی‌های تعاملی: آن‌ها از WebRTC برای امکان‌سازی تجربیات تعاملی با تأخیر کم مانند پرسش و پاسخ زنده استفاده کردند تا با تقاضای رو به رشد تعامل استریمر-بیننده سازگار شوند.

کدگذاری مبتنی بر ابر: انتقال فرآیند‌های کدگذاری به ابر، مقیاس‌پذیری بهتر و یکپارچه‌سازی با ویژگی‌های جدید مانند تنظیم کدگذاری در زمان واقعی را امکان‌پذیر کرد.

یکپارچه‌سازی API: باز کردن APIها زمینه‌ساز مشارکت‌ها و یکپارچه‌سازی با ابزارها و خدمات خارجی شد و قابلیت‌های کاربران و استریمرها را گسترش داد.

با نگاه به آینده، توییچ احتمالا روی موارد زیر تمرکز خواهد کرد:

استفاده بیشتر از قابلیت‌های ابری: بهره‌گیری از توابع بدون سرور و سایر فناوری‌های ابری برای استقرار و مقیاس‌گذاری سریع‌تر.

بهبود زیرساخت داده: ایجاد یک پلتفرم داده کارآمدتر و مقیاس‌پذیرتر برای دسترسی به ویژگی‌های جدید شخصی‌سازی و توصیه.

ادامه پذیرش فناوری‌های منبع باز: پیشتازی با ادغام ابزارها و چارچوب‌های جدید منبع باز برای افزایش قابلیت‌های پلتفرم.

قابلیت مقیاس‌پذیری(Scalability)

معماری آنها چگونه با افزایش غیرقابل پیش بینی ترافیک در جریان‌های محبوب برخورد می‌کند؟

مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری:

زیرساخت مبتنی بر ابر: توییچ با استفاده از ارائه دهندگان ابری مانند AWS، می‌تواند زیرساخت خود را بر اساس تقاضای لحظه‌ای به صورت پویا بالا یا پایین ببرد. این کار اطمینان می‌دهد که در دوره‌های اوج ترافیک، منابع کافی در دسترس هستند.

مقیاس‌گذاری افقی: آن‌ها از تکنیک‌هایی مانند کانتینرسازی و Kubernetes برای افزودن آسان نمونه‌های بیشتر از خدمات حیاتی در زمان افزایش ترافیک استفاده می‌کنند که این کار بار را توزیع کرده و از گلوگاه‌ها جلوگیری می‌کند.

مقیاس‌گذاری خودکار: سیستم‌های خودکاری که بر اساس مقادیر از پیش تعریف شده یا پیش‌بینی‌های یادگیری ماشین کار می‌کنند، می‌توانند اقدامات مقیاس‌گذاری را آغاز کنند و اطمینان دهند که به‌طور پیش‌دستانه با جهش‌های ترافیک سازگار می‌شویم.

شبکه تحویل محتوا (CDN):

سرورهای لبه توزیع شده جغرافیایی: CDN گسترده توییچ، محتوای پرمصرف، از جمله استریم‌های زنده را در سرورهای لبه نزدیک‌تر به بینندگان در سراسر جهان ذخیره می‌کند. این کار فاصله‌ای را که داده‌ها باید طی کنند را کاهش می‌دهد و حتی در ترافیک اوج، تأخیر را به حداقل می‌رساند.

ابطال پویای حافظه نهان: در طول استریم‌های محبوب، CDN به صورت هوشمند محتویای ذخیره‌شده را باطل می‌کند و آخرین استریم‌ها را در زمان واقعی به دست می‌آورد و اطمینان می‌دهد که بینندگان جدیدترین محتوا را با حداقل اختلال مشاهده کنند.

مدیریت ترافیک و توزیع بار:

شکل‌دهی و اولویت‌بندی ترافیک: توییچ در ساعات اوج به ترافیک استریم زنده نسبت به سایر اشکال انتقال داده اولویت می‌دهد و یک تجربه مشاهده روان را برای کاربران تضمین می‌کند.

توزیع بار در کل مناطق: ترافیک به طور هوشمندانه در مناطق مختلف درون CDN توزیع می‌شود تا از بارگذاری بیش از حد در یک مکان خاص جلوگیری شود.

تکنیک‌های کاهش حمله: آنها از تکنیک‌های مختلفی برای کاهش حملات Distributed Denial-of-Service (DDoS) و سایر تلاش‌های مخربانه برای مختل کردن سرویس در رویدادهای پر بازدید استفاده می‌کنند.

استراتژی‌های اضافی:

تحلیل پیش‌بینی:‌ تجزیه و تحلیل داده‌های تاریخی و روندهای صنعت می‌تواند به پیش‌بینی افزایش‌های احتمالی ترافیک و آماده سازی زیرساخت بر اساس آن کمک کند.

همکاری با ناشران بازی و سازمان دهندگان ورزش‌های الکترونیکی: همکاری نزدیک با شرکا امکان پیش‌بینی بهتری از تعداد بینندگان و اختصاص پیش‌دستانه منابع را فراهم می‌کند.

درگیری با جامعه: تشویق بینندگان به استفاده از استریم‌های با کیفیت پایین‌تر در ساعات اوج می‌تواند به توزیع بار و بهبود پایداری کلی کمک کند.

چالش‌ها و تلاش‌های مستمر:

پیش‌بینی دقیق افزایش‌های غیرمنتظره: حتی با تجزیه و تحلیل پیشرفته، پیش‌بینی دقیق جهش‌های شدید ترافیک همچنان چالش‌برانگیز است.

ایجاد تعادل بین هزینه و مقیاس‌پذیری: مقیاس‌گذاری زیرساخت برای مدیریت رویدادهای نادر با پیامدهای هزینه‌ای همراه است که نیاز به استراتژی‌های بهینه‌سازی دارد.

بهبود مستمر: توییچ به طور مداوم معماری، ابزار و فرآیندهای خود را برای مدیریت افزایش‌های بزرگ‌تر ترافیک و سازگاری با الگوهای ترافیکی در حال تحول بازنگری می‌کند.

قابلیت توسعه(Extensibility)

ادغام ویژگی‌های جدید مانند تجربیات تعاملی یا عناصر اجتماعی برای بینندگان چقدر آسان است؟

معماری میکروسرویس‌ها:

هماهنگی خدمات موجود: اگر ویژگی جدید با محدوده یک میکروسرویس موجود (مثلاً چت برای عناصر اجتماعی) همسو باشد، به دلیل وجود مرزهای روشن و مالکیت مشخص، یکپارچه‌سازی می‌تواند سریع‌تر انجام شود. برای قابلیت‌های کاملاً جدید (مانند پوشش‌های تعاملی)، ممکن است میکروسرویس‌های جدیدی مورد نیاز باشد.

درگاه API و مستندات: APIهای مستندسازی شده برای خدمات موجود، ارتباط و تبادل داده با ویژگی جدید را تسهیل می‌کنند و یکپارچه‌سازی را ساده می‌سازند. توسعه API جدید ممکن است برای قابلیت‌های کاملاً جدید مورد نیاز باشد.

مدیریت و دسترسی به داده‌ها:

منابع داده‌ی موجود: استفاده از داده‌های کاربر و استریم موجود، اگر ویژگی جدید از آن‌ها استفاده کند (مانند توصیه‌های اجتماعی بر اساس سابقه تماشا)، می‌تواند توسعه را تسریع کند. منابع داده‌ی جدید (مانند واکنش‌های کاربران برای تعامل) ممکن است به زیرساخت و خطوط انتقال اضافی نیاز داشته باشند.

ملاحظات امنیتی و حریم خصوصی:

ویژگی‌های جدید باید با استانداردهای امنیتی و حریم خصوصی توییچ مطابقت داشته باشند که فرایندهای توسعه و بررسی را اضافه می‌کند.

دستورالعمل‌های جامعه و اعتدال:

ویژگی‌های جدید باید سوءاستفاده‌های احتمالی یا تأثیرات منفی بر جامعه را در نظر بگیرند که نیازمند استراتژی‌ها یا ادغام‌های تعدیل اضافی باشد.

مثال‌ها:

تجربیات تعاملی: ادغام مستقیم با موتور پخش ویدیو یا عملکرد چت ممکن است از افزودن ویژگی‌هایی که بر اساس داده‌های چت یا استریم موجود ساخته شده‌اند، پیچیده‌تر باشد.

عناصر اجتماعی: استفاده از پروفایل‌ها و ارتباطات کاربر موجود می‌تواند توسعه را در مقایسه با ساخت قابلیت‌های اجتماعی کاملاً جدید، ساده‌تر کند.

به طور کلی، معماری توییچ برای ویژگی‌های جدید، انعطاف‌پذیری خاصی را ارائه می‌دهد، اما پیچیدگی با تازگی و وسعت ویژگی افزایش می‌یابد.

عوامل اضافی:

آزمایش و تست A/B: توییچ از تست A/B برای آزمایش ویژگی‌های جدید و جمع‌آوری بازخورد کاربران قبل از استقرار کامل استفاده می‌کند که به آن‌ها اجازه می‌دهد قبل از راه‌اندازی‌های گسترده‌تر، تکرار و اصلاحاتی انجام دهند.

مشارکت‌های منبع باز: آن‌ها به فناوری‌های منبع باز کمک می‌کنند و از آن‌ها استفاده می‌کنند که به‌طور بالقوه توسعه برخی ویژگی‌ها را تسریع می‌کند.

مشارکت‌ها و خریدها: گاهی اوقات، توییچ با شرکت‌های کوچک‌تر که در زمینه‌هایی خاص مانند تعامل تخصص دارند، مشارکت می‌کند یا آن‌ها را خریداری می‌کند که این کار، یکپارچه‌سازی را آسان‌تر می‌کند.

با نگاه به آینده، توییچ احتمالاً روی موارد زیر تمرکز خواهد کرد:

ماژولار بودن بیشتر میکروسرویس‌ها و توسعه API برای تسهیل یکپارچه‌سازی ساده‌تر ویژگی‌های متنوع.

زیرساخت داده‌های پیشرفته و مدیریت آن‌ها برای فعال کردن تعاملات اجتماعی غنی‌تر و شخصی‌سازی.

توسعه هدایت‌شده توسط جامعه با تعامل با توسعه‌دهندگان و تقویت نوآوری از طریق هکاتون‌ها یا APIهای باز.

منابع

https://blog.twitch.tv/en/

https://blog.twitch.tv/en/search/

https://blog.twitch.tv/en/2022/04/26/ingesting-live-video-streams-at-global-scale/

https://blog.twitch.tv/en/2022/04/12/breaking-the-monolith-at-twitch-part-2/

https://blog.twitch.tv/en/2019/08/29/you-re-a-what-the-life-of-a-developer-relations-intern-86584f0bf761/

https://blog.twitch.tv/en/2018/01/16/twirp-a-sweet-new-rpc-framework-for-go-5f2febbf35f/

https://blog.twitch.tv/en/2017/10/10/live-video-transmuxing-transcoding-f-fmpeg-vs-twitch-transcoder-part-i-489c1c125f28/

https://blog.twitch.tv/en/2015/12/18/twitch-engineering-an-introduction-and-overview-a23917b71a25/

https://dev.twitch.tv/docs

https://blog.twitch.tv/en/2015/12/18/twitch-engineering-an-introduction-and-overview-a23917b71a25/

https://blog.twitch.tv/en/2015/12/18/twitch-engineering-an-introduction-and-overview-a23917b71a25/

https://github.com/twitchtv

https://www.youtube.com/watch?app=desktop&v=RvsaosnEHWc



نویسندگان : سید عباس میرقاسمی و روزبه خمسه

این مطلب، بخشی از تمرین های درس معماری نرم‌افزار در دانشگاه شهیدبهشتی است.

معماری_نرم_افزار_بهشتیnetflixspotifytwitch
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید