عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید/ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی💛🌱
خانه ای که سرد بود

خانه ای بود سرد، درون خانه سوز و سرمای کشنده ای حکم فرما بود و خانه از بیرون بسیار قدیمی مینمود. یک نفر آن را خرید. خانه را کاشی کاری کرد،رنگ کرد، باغچه را پرگل کرد، ولی بازهم خانه سرد بود. اینبار جنس کاشی ها را عوض کرد، شکل سقف را عوض کرد، در باغچه درخت کاشت، ولی بازهم خانه سرد بود...
نمیدانم چرا به فکرش نرسید شومینه را روشن کند؟
امیدوارم این ویدئو کمک کنه حقیقت مجاز رو بهتر درک کنین و از این به بعد شاد تر زندگی کنین(:
ما هم اگر غمگین هستیم. افسرده هستیم. حال بد داریم.
به خاطر این هست که میگوییم
تا وقتی تو این رشته درس نخونم خوشحال نیستم
تا وقتی بچم مشکل داره خوشحال نیستم
تا وقتی این ماشین رو نخریدم خوشحال نیستم
تا وقتی شبیه این بازیگر نباشم خوشحال نیستم
شادی و خوشحالی خودمون رو گره میزنیم به چیز های دیگه...
دکارت میگه من فکر میکنم پس هستم
ابن سینا میگه من هستم پس فکر میکنم
دکارت هستی خودش رو رو تابع اندیشه خودش دونسته.
ابن سینا اندیشه خودش رو تابع هستی خودش دونسته.
یعنی اگر اندیشه را از دکارت بگیری دیگر نیست...اما نمیتوان اندیشه را از ابن سینا بگیری! چون وجودش مقدم شده به اندیشه اش! اگر بخواهی اندیشه را از ابنوسینا بگیری باید هستی اش را بگیری.
ما هم باید شادی خودمون رو تابع وجود و درون خودمون بدونیم مثل ابن سینا.
ما هم باید شومینه را روشن کنیم(:
مطلبی دیگر از این نویسنده
دین؟¿
مطلبی دیگر در همین موضوع
نمودار مردانگی من و پدر و پدربزرگم...
بر اساس علایق شما
خیلی مراقب خودتون باشین...خیلی