در هیاهوی خیابان های تهران قدم میزنم..
مردم رد میشوند،
هر کس درگیر دغدغه هاییست..
به فکر فرو رفتم.
آیا به راستی دغدغه هایمان چقدر ارزش دارد؟
آیا به راستی،
دغدغه ی ما، همان دغدغه هاییست که مولای مهربانمان عزیز زهرا (عج) دارد؟
آری،
زندگی میگذرد،
قرار است ما پرواز کنیم..
و قرار است به زیر خاک برویم..
و لقاء الله حق است..
و خوشا به حال آن کسی که خود را رها ساخت از هر دغدغه بی ارزش،
و دغدغه ی امام مهدی (عج) را با تمام وجود داشت،،
شعار نمیدهم..
بدان و آگاه باش،
ماییم که در غیبت کبری مانده ایم..
میدانی،
کار بزرگی قرار نیست انجام بدهیم،
برای شروع کافیست از یک گناه برگشتن،
یا شاید توبه از حق الناس و جبران آن،
و دل مهدی زهرا (عج) را بدست آوردن،
اگه باز با سر خوردی زمین در بین راه،
بگو،
بگو که میشنود،
بگو خواستم گناه نکنم ولی نشد، مولا جان دستم را بگیر،
و الله دستت را میگیرد،،
اگر دلی خواسته باشی..
به من اعتماد کن
نویسنده- گمنام
:)